ملت زنده
وجوب حضور در صحنه
فقیه و اسلامشناس بزرگ جهان تشیع و بنیانگذار جمهوری اسلامی در بیان حکم شرعی این موضوع فرموده است:
ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم، مکلفیم شرعا، همانطور که پیغمبر(صلّی الله علیه و آله ) دخالت میکرد، همانطور که حضرت امیر(علیه السّلام) دخالت میکرد.
مسئولیت این امر خطیر از دیدگاه آن فقیه سیاستمدار، به حدی است که آن را در کنار نماز قرار داده و میفرماید:
باید همه شما، همه ما زن و مرد، هر مکلّف، همانطور که باید نماز بخواند، همانطور باید سرنوشت خودش را تعیین کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی -حضرت آیتاللَّه خامنهای- مفهوم مشارکت سیاسی و حضور در صحنه را چنین تبیین کردهاند: حضور مردم در صحنه، معنایش این است که آحاد مردم؛ پیر و جوان، قشرهای مختلف، مرد و زن در هر نقطهای از کشور، مسائل اساسی کشور را مسائل خودشان بدانند؛ مسائل علمی و پیشرفت علمی و فنی را مسئله اساسی خودشان بهحساب آورند؛ پایبندی کشور و نظام و مسئولان به ارزشهای اساسی انقلاب را بهعنوان یک خواست حقیقی خودشان همهجا مطرح و مطالبه کنند. حضور مردم در صحنه، یعنی بیتفاوت نبودن؛ سرنوشت کشور را رها نکردن؛ بیرغبت نبودن نسبت به حوادثی که در کشور میگذرد؛ این معنای حضور در صحنه است.
ایشان سپس با توجه به حیات سیاسی-اجتماعی یک ملت میفرمایند:
وقتی یک ملت -پیر و جوانش، بزرگ و کوچکش، قشرهای مختلفش- نسبت به مسائل گوناگون کشور خود دارای انگیزه و فکر است، آن فکر را بر زبان میآورد، بر آن پایمیفشرد و از آن دفاع میکند، این ملت، ملت زندهای است و آینده آن تضمین شده است.
این امر بهعنوان یک حکم و وظیفه شرعی در رساله توضیحالمسائل آیتاللَّه مکارم شیرازی چنین آمده است:
هرگاه مسلمانان از این بیم داشته باشند که اجانب نقشه استبلاء بر مملکت اسلامی را کشیده و بدون واسطه یا باواسطه عمّال خود از داخل یا خارج آن را عمل کنند. بر همه مکلفین واجب است که به هر وسیلهای که امکان دارد در برابر آن بایستند و از ممالک اسلامی دفاع کنند.
با توجه به اینکه استعمارگران و برخی از دشمنان اسلام میکوشند با شیوههای عوامفریبی و معرفی افراد به ظاهر متدین و با رخنه در سیستمهای مختلف یک نظام سیاسی، بهصورت نامحسوس به اهداف پلید خویش دستیابند، هوشیاری مسلمین در مقابل دشمنان اسلام، دفاع از کیان اسلام خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اینباره گفتهاند:
یکی از علل اصلی دشمنی دشمنان، برچیدهشدن بساط غارت و چپاول قدرتهای سلطهطلب در ایران است. مراکز قدرت جهانی به این چشم دوختهاند تا اگر مردم در انتخابات حضور گستردهای نیافتند با تبلیغ و القای جدایی مردم از نظام، راه را برای دخالتها و سلطهطلبیهای خود در ایران هموار کنند.
فقه و زندگي 16: احكام انتخابات - سیدسیف الله نحوی صص20 -21
انسان و سرنوشت
بر مبنای اصل پنجاه و ششم قانون اساسی، حاکمیت انسان بر سرنوشت اجتماعی خویش حقی نشأتگرفته از حاکمیت مطلق خدا بر جهان و انسان معرفی شده است. این حاکمیت دارای سه ویژگی حقوقی است:
1. حاکمیت انسان حقی الهی است و قابل سلب از او نیست و کسی نمیتواند این حق الهی را با زور و غلبه از وی سلب کرده و از حاکمیت بر سرنوشت خویش محروم نماید زیرا چنین محرومیتی بهمعنی سلب آزادی و اختیار از انسان بوده و اسلام این شیوه را محکوم نموده است «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»(بقره: 256) در گرایش مردم به دین، اجباری نیست، زیرا راه درست به خوبی از راه نادرست مشخص شده است.
2. حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش با انتقال اختیاری هم قابلسلب نیست، به این معنی که خود انسان نمیتواند زمام اختیار و حاکمیت بر سرنوشت خود را به دیگری واگذار کند و بدون آنکه از خود اختیاری داشته باشد، تابع دیگری باشد؛ «أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ»( شوری:9) آیا سرپرستانی جز خدا گرفته و به پرستش آنها پرداختهاند؟ تنها خداست که سرپرست آنان است.
اصولاً قرآن اطاعت از غیر خدا را بهعنوان بندگی و سلب اختیار نامشروع از انسان، شرک میشمارد.
3. این حق الهی را نمیتوان در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار داد. زیرا هدف از آزادی و اختیار انسان بهرهگیری او در ابعاد دوگانه زندگی مشترک اجتماعی در جهت منافع اختصاصی خود یا جامعه خویش است و به استخدام کشیدن این موهبت الهی برای منافع یک فرد یا گروه خاص، انحراف از سنت خلقت و تعدی از حدود الهی و تجاوز به حقوق مردم است، «وَ مَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون»(بقره:229) و کسانی که از حدود قوانین الهی تجاوز کنند ستمکارند.
افراد ملت این حق الهی را مشترکاً در سازماندهی کشور و ایجاد تشکیلات سیاسی بهکارمیگیرند و بهطور دستهجمعی این حق خدادادی را از طریق نهادهای سیاسی و قوای حاکم اعمال مینمایند.
بنابراین، انسانها با اعمال این حق مسلم خویش، افزون بر سرنوشت فردی، از سرنوشت گروهی نیز برخوردارند و رفتارهای جمعی آنان در سرنوشت فردی و گروهی مؤثر است. چه اینکه خالق انسانها فرموده است:
«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛خداوند سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنها خود اقدام به تغییر آن کنند(رعد:11).
حضرت امام خمینی(قدسّ سرّه) معتقد است:
ملت ایران بر سرنوشت خود حاکمیت دارد و این ملت ایران است که میخواهد سرنوشت خود را تعیین کند.
ایشان بر مبنای اندیشه سیاسی خویش فرمود:
از حقوق اولیه هر ملتی است که سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد. طبیعی است که چون ملت ایران بیش از نوددرصد مسلمانند، باید این حکومت بر پایههای موازین و قواعد اسلامی بنا شود.
آیتاللَّه ابراهیم امینی، اعمال حق الهی انسانها برای تغییر سرنوشت جمعی خود را در قالب تشکیل حکومت اسلامی دانسته و میفرمایند:
مشارکت سیاسی مردم در حکومت و مراجعه به آرای عمومی، یعنی همهپرسی و انتخابات در جهان امروز از جایگاه ویژهای برخوردار است و آن را بهترین شیوه حاکمیت میشناسند. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز همهپرسی بهعنوان یک اصل، پذیرفته شده است. نوع حکومت، یعنی جمهوری اسلامی با خواست و رأی مردم و تأکید و تأیید امام خمینی(قدسّ سرّه) تعیین شد و استقرار یافت.
آیتاللَّه مکارم شیرازی نقش مردم در سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را اینگونه بیان میکند:
جمهوری اسلامی از دو جزء جمهوریت و اسلامیت تشکیل شده است که تبلور جمهوریت را در انتخابات میتوان شاهد بود و همه در آن میتوانند شرکت کنند.
منبع: فقه و زندگي 16: احكام انتخابات، سیدسیف الله نحوی صص15-18
شکوه غدیر
غدیر، نتیجه آفرینش، چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و فقط یک واقعه تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان یک عقیده و اساس یک دین است. غدیر، میوه نبوت و رسالت است. غدیر، تعیین خط مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر، مجموعه وقایعی سرنوشت ساز است که «خطبه غدیر»، شاخص ترین و زنده ترین سند آن است. این خطبه، قانون نامه زیربنایی اسلام است که چکیده آن، جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذا عَلِیُّ مَوْلاهُ» است.
غدیر در یک جمله کوتاه یا یک سخنرانی مفصل خلاصه نمی شود. پیرامون این خطابه، مطالب و ماجراهای بسیاری هست که می توانیم از مجموع آنها به عنوان «واقعه غدیر» یاد کنیم. غدیر، یک رخداد تاریخی صرف و تنها یک گذرگاه جغرافیایی نیست؛ یک سرفصل اعتقادی است که درون مایه همه طاعت ها از آن سرچشمه می گیرد و رسالت همه پیامبران در آنجا مفهوم می یابد و همه رشدها و تعالی ها از آنجا آغاز می شود. بنابراین، شناخت غدیر، از واجب ترین و بنیادی ترین شناخت های اعتقادی است. بدون شناخت غدیر، عبادت ها و طاعت های بی شمار به کاهی نمی ارزد. از سوی دیگر، انسان با شناخت درست غدیر، که همه دین را در برمی گیرد، دست در دست فرشتگان می نهد. حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند! اگر مردم ارزش روز غدیر را شناخته بودند، روزی ده بار فرشتگان دست در دست آنان می گذاشتند. اگر به درازا کشیدن سخن، برای من ناگوار نبود، درباره ارجمندی این روز و امتیازهایی که خداوند متعال بهکسانی که آن را شناخته اند داده است، چنان سخن را می گستراندم که به شمار نیاید.
«غدیر، برکه نیست؛ اقیانوسی ناپیداکرانه است که سراسر هستی را پوشانده است. غدیر یک برهه تاریخی نیست، همه تاریخ است. غدیر با علی(ع) پیوند خورده است. گفتن از غدیر، گفتن از خدا و علی و محمد و ابراهیم و موسی و عیسی(ع) است. غدیر، برای هدایت مردم و ادامه رسالت پیامبران الهی لازم بود و کسی جز علی(ع) قادر به انجام چنین رسالتی نبود. او تربیت یافته مکتب پیامبر والامرتبه اسلام و مفسر بزرگ قرآن است.
وارث رسول الله
جشن غدیر
عید غدیر «عید اللَّه اکبر» و روز عیدِ اهل بیت علیهم السلام و بالاترین عید امت اسلام است. به همین جهت تأکید خاصی از ائمه علیهم السلام بر جشن و اظهار سرور و شادی در این روز وارد شده است. خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه این روز را عید گرفته و حرمت آن را نگه داشته؛ و به جانشین خود وصیت کرده که این روز را عید بگیرد. همه ی ملائکه نیز غدیر را در آسمانها جشن می گیرند و در این روز «نثار فاطمه علیهاالسلام» را به یکدیگر هدیه می دهند.
عید گرفتنِ روز «غدیر» از همان سال حجه الوداع و در همان بیابان غدیر پس از اتمام خطبه ی پیامبر صلی الله علیه و آله آغاز شد. در طول سه روز توقف در «غدیر خم» مراسمی بر پا شد و حضرت شخصاً از مردم خواستند که به او تبریک بگویند؛ که این سخن را در هیچ پیروزی نفرموده بودند. اولین تبریک ها را مردم به خود پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کردند و به همین مناسبت در آن ایام شعر سروده شد. این سنت حَسَنه در فراز و نشیب تاریخ ادامه یافته و بصورت یک سیره ی مستمر و مؤکد مورد توجه عام و خاص بوده و هرگز ترک نشده است. در جوامع شیعی- به پیروی از معصومین علیهم السلام- این عید از عید فطر و قربان مهم تر تلقی شده و بطور مفصل تری جشن گرفته می شود.
امام رضا علیه السلام فرمود: در این روز به یکدیگر تهنیت و تبریک بگوئید، و هرگاه برادر مؤمن خود را ملاقات کردید چنین بگوئید: «الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایَهِ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ؛ سپاس خدایی را که ما را از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داد».
دعاها و زیارات مختصر و مفصلی برای روز غدیر وارد شده که خواندن آنها نوعی عهد و پیمان با خدا و رسول و ائمه علیهم السلام در مورد ولایت است و می توان بعنوان «تجدید بیعت» از آن یاد کرد.مضامین والای این دعاها، در قالب شکرگذاری نعمت ولایت و مروری در عقاید شیعه است که می توان آنها را تحت سه عنوانِ «ولایت»، «برائت» و «تبرک به روز غدیر» خلاصه کرد.
