هیچ وقت خون شهید هدر نمی رود...
خون شهید، احیا کننده اجتماع
شهید چه می کند؟
شهید تنها کارش این نیست که در مقابل دشمن می ایستد، یا دشمن را می زند یا از دشمن می خورد؛ اگر تنها این بود باید بگوییم آن وقتی که از دشمن می خورد و خونش را می ریزند، خونش هدر رفته است. نه، هیچ وقت خون شهید هدر نمی رود،خون شهید به زمین نمی ریز. خون شهید هر قطره اش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره، بلکه به دریایی از خون می گردد و در پیکر اجتماع وارد می شود. لهذا پیامبر (صل الله علیه و آله)فرمود: « ما من قطرة أحب إلی الله من قطرة دم فی سبیل الله»؛ هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره ی خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست.
شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع؛ این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگه اجتماع -خاصه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند- خون جدید وارد می کنند.
شمع و شاهد
داستان شهید و غیر شهید، همان داستان شمع و شاهد است که پروین به نظم درآورده است:
شاهدی گفت به شمعی کامشب
در و دیوار مزیّن کردم
دیشب از شوق نختم یک دم
دوختم جامه و بر تن کردم
کس ندانست چه سحر آمیزی
به پرند از نخ و سوزن کردم
صفحه کارگه از سوزن و گل
به خوشی چون صف گلشن کردم
تو به گرد هنر من نرسی
زآنکه من بذل سر و تن کردم
شمع خندید که بس تیره شدم
تا ز تاریکی ات ایمن کردم
پی پیوند گهرهای تو بس
گهر اشک به دامن کردم
گریه ها کردم و چون ابر بهار
خدمت آن گل و سوسن کردم
خوشم از سوختن خویش از آنک
سوختم، بزم تو روشن کردم
گرچه یک روزن امید نماند
جلوه ها بر در و روزن کردم
تا فرازنده شود زیب و زرت
جان ز روی و دل از آهن کردم
خرمن عمر من ار سوخته شد
حاصل شوق تو خرمن کردم
کارهایی که شمردی بر من
تو نکردی، همه را من کردم
مَثَل شهید...
شهید آن کسی است که با فداکاری و از خودگذشتگی خود و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد می کند.
مَثَل شهید مثَل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتوافکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند.
آری! شهدا شمع محفل بشریت اند؛ سوختند و محفل بشریت را روشن کردند.اگر این محفل تاریک می ماند هیچ دستگاهی نمی توانست کار خود را آغاز کند یا ادامه بدهد.
چرا این همه خون شهید محترم است؟
چرا شهید این همه قداست دارد؟
چرا این همه خون شهید محترم است؟
برای اینکه شهید به خون خودش ارزش می دهد.
شهید خونش را در راه حقیقت فدا می کند.در راه دین فدا می کند، در راه مبارزه با ستمکاران فدا می کند. این است که ما می بینیم هر قطره از خون او یک دنیا ارزش پیدا می کند. آنچنان ارزش پیدا می کند که به ما می گوید: در میان خاک های دنیا یک خاک است که ارزش سجده بر آن خاک از هر خاک دیگری بیشتر است و آن خاک کربلای حسین است.چون روی این خاک خون شهید ریخته است و الا خاک سرزمین کربلا از نظر معرفظ الارضی با زمین های دیگر فرقی نمی کند.ارزشش را از حسین بن علی دریافت کرده است.