مادر بهترین مادرها...
? *روز دهم ماه مبارک، روز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
مادرِ بهترینِ مادرها…*
?زیارت نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها
?السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
?سلام بر تو ای مادر مؤمنان، سلام بر تو ای همسر سرور فرستادگان، سلام بر تو ای مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان، سلام بر تو ای نخست بانوی مؤمن، سلام بر تو ای آن که دارائیش را در راه پیروزی اسلام و یاری سرور انبیا هزینه کرد و دشمنان را از او دور ساخت، سلام بر تو ای آن که بر او جبرئیل درود فرستاد، و سلام خدای بزرگ را به او ابلاغ کرد، این فضل الهی گوارایت باد و سلام و رحمت و برکاتش بر تو باد.
مادر مومنان...
▫️◾️◼️▫️◾️◼️▫️◾️◼️▫️◾️◼️▫️
??با کوچ تو ای بانو! دیگر هیچ کاروانی در بیابان دلها، بیشوقِ کعبه یادت قدم نزد؛ که استواری امروزِ بنای دین،
از برکت خشتِ نخستینِ توست
*? السّلام علیک ای نور کبری ای نیّره عظمی!?*
?????????????
*?سالروز وفات امّ المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله تسلیت باد.*
لحظه ای درنگ در سوره مبارکه حمد(16)
سؤال ۱۵: چرا برای «مغضوبین» تعبیر «غیر» و برای «ضالین»، تعبیر «لا»، جهت نفی آمده است؟
پاسخ آندر سؤال ۷ گذشت.
سؤال ۱۶: چرا در «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمت به خدا منتسب است؟و در «مغضوب»، نسبت مجهول است؟ و در «ضالّین»، به خود آنان نسبت داده است؟
پاسخ:
در مورد نعمت داده شدگان، و غضب شدگان، پاداش قطعی عملشان مطرح است که به خدا منتسب میباشد، لیکن با این توجه که هدایت یافتگی مؤمنین به عنایت مستمر خدا صورت گرفته است از این رو، نسبت نعمت صریحا به خداوند داده شده است، در حالیکه مغضوبین، بسبب فساد و تبهکاری خویش، مستوجب غضب الهی گشته اند از این رو، صریحا به خداوند منتسب نشده است.
علت دیگر، بیان عدم مطلوبیت غضب در جهان خلقت از جانب خدا میباشد که بحکم عدالت و حکمت الهی باید صورت پذیرد، از این رو در صدر سوره نیز از ذکر آن خودداری شد. دلیل دیگر، مقام و جایگاه این سوره میباشد که سخن از حمد و ستایش خداوند و سخن از رحمت و عنایت او میباشد لذا غضب به خداوند منتسب نگشت. در اسناد ضلالت به خود گمراه شدگان، نظر به عملکرد آنان دارد نه پاداششان، چرا که هنوز استقرارشان در مسیر ضلالت قطعی نشده است و امید به هدایت آنان میرود و اینان همان «کوران و کرانی» میباشند که قرآن در تقسیم بندی روحی مردم مطرح مینماید:
«فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ». (روم/ ۵۳ و ۵۲) تقابل میان «مردگان، کران و کوران» نشان دهنده امکان هدایت دو دسته اخیر میباشد که با توجه به سوره حمد همان «ضالین» میباشند، لیکن «مردگان» کسانی هستند که آگاهانه و به عمد راه کفر و تباهی را اختیار کرده اند:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ»(نمل/ ۱۴) «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً… »(جاثیه/ ۲۳).
افزایش ظرفیت تاب آوردن در زندگی
?تصور کنید که به شدت سرماخورده اید و چند شب است که خوب نخوابیده اید. با اوقات تلخی و بی حالی از رختخواب بلند می شوید و برای رفتن به سر کار، مدرسه یا دانشگاه آماده می شوید. باران هم از یک طرف می بارد و مسیر طولانی در پیش دارید. آهسته می رانید چرا که با ترافیک سنگینی مواجه اید. مشاجره با همسرتان هنگام خارج شدن از خانه نیز ذهن تان را به خود مشغول کرده است. همان طور که در جاده رانندگی می کنید، متوجه می شوید چرخ اتومبیل پنچر شده است. در این حین چه احساسی دارید؟
طاقت این یکی رو دیگه ندارم!
⚜️اکنون روز متفاوتی را تصور کنید :
?سالم هستید و از سرماخوردگی خبری نیست و خوراک، ورزش و خواب خوبی داشته اید. شاداب از خواب بیدار می شوید. خورشید در آسمان می درخشد. روز کاری نسبتا راحتی در پیش دارید و درست طبق برنامه عمل می کنید. هنگام خروج از خانه، همسرتان به گرمی و خوش رویی بدرقه تان می کند. موقع رانندگی در خیابان، یک نفر چراغ قرمز را رد کرده و با اتومبیل شما تصادف می کند. خوشبختانه کسی آسیبی نمی بیند. وحشت می کنید، اما وقتی متوجه می شوید فقط فلز و پلاستیک خسارت دیده، آرام می شوید. با راننده اتومبیل دیگر، صحبت می کنید و مدارکتان را به یکدیگر می دهید. اتومبیل شما هنوز حرکت می کند. تصمیم می گیرید فردا صبح به شرکت بیمه زنگ بزنید.
❓در این دو مثال چه اتفاقی افتاد؟ این دو مثال چه تفاوتی با هم دارند؟ ادامه مطالب را دنبال کنید :
?در روز اول، با وجود اینکه شدت مشکل، نسبتا کم بود (پنچر شدن یک چرخ اتومبیل)، اما ظرفیت تحمل و تاب آوری شما نیز خیلی کم و محدود بود و از این رو احساس درماندگی کردید.
?در روز دوم، شدت مشکل خیلی بیشتر بود (خسارت دیدن اتومبیل)، اما ظرفیت تحمل و تاب آوری شما نیز بالاتر بود، بنابراین درمانده نشدید.
?این مثال ها نشان می دهد احساس بهزیستی و خرسندی ما بیشتر به “ظرفیت تاب آوری ما در قبال تجربه های زندگی” بستگی دارد تا “شدت و وخامت خود تجربه ها".
☑️ افزایش چنین ظرفیتی در خود، به مرور زمان تحمل تجربیات دشوار را آسان تر می سازد و ما را به راحتی درمانده نمی سازد.
? مركز مشاوره دانشگاه تهران
لحظه ای درنگ در سوره مبارکه حمد(14)
سؤال ۱۴: چرا بجای «صراط»، واژههای «طریق و یا سبیل»، نیامده است؟
پاسخ:
«طریق» راهی است که باید آن را با تلاش و کوشش، کوبید و هموار نمود، چرا که از ریشه «طرق» بمعنی سخت کوبیدن میباشد حال آنکه راه خدا حقیقتش راهی است بسیار سهل و پر جاذبه که به رونده اش هر چه بیشتر شتاب میدهد، چرا که این راه، راه فطرت و سرشت الهی است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ… ». (روم/ ۳۰) تلقّی سختی راه، از نفس امّاره انسان ناشی میشود که نمی خواهد بزیر اطاعت خدا و فرامین او در آید.
«سبیل» به معنی راه آسان است، لیکن با توجه به کاربردهای آن در قرآن بر خلاف صراط، به شکل جمع نیز بکار رفته است که نشان میدهد راهها بسوی خدا وجود دارد، لیکن همه آنها در صراط قرار دارند که همچون شاهراهی است که رونده اش را در خود فرو میکشد و به سیرش شتاب میدهد. راههای متعدد در مسیر خدا با توجه به شرایط مختلف فکری- روحی، خانوادگی و اجتماعی افراد مطرح است که هر کس از وضعیت خاصی، حرکت بسوی خدا را آغاز مینماید و تکالیفی خاص خویش، علاوه بر تکالیف مشترک مسلمانی را بر عهده دارد؛ پس سبیل به خصوصیات و خاستگاه فردی و اجتماعی مؤمنین نظر دارد، حال آنکه در صراط وجه اشتراک کلی مؤمنین و وحدت مسیر آنها مدّ نظر میباشد؛ از آنجا که محتوای سوره، بیان رؤس کلی و فهرست مسائل اساسی قرآن میباشد از این رو، مناسبت داشت که تعبیر «صراط» بکار گرفته شود. علاوه بر آن، در صورت عدم ذکر «صراط مستقیم»، نکته جاذبه راه، راست و با استقامت بودن راه که سالکش را به استقامت میکشاند و از کجی و انحراف، مانع میشود و او را بپای وا میدارد، از دست میرفت.