حربن یزید ریاحی
آهسته سر به دامن مولا سپرد و رفت چشمان خود به آبی دریا سپرد و رفت سبقت گرفت از همه یارانِ سابقش در راه عشق آبرویش را سپرد و رفت وقتی که دید خاطر زینب مکدر است خود را به تیغ تیز؛ دریغا! سپرد و رفت دل کنده بود از همه دنیا به عشق یار او هر چه داشت جمله به… بیشتر »
نظر دهید »
نامه ای از پدر
پس آن که با چشم دل بنگرد و با دیده درون کار کند،آغاز کارش آن است که بیندیشد، آیا عمل به سود اوست یا زیان او؟ اگر به سود اوست ادامه دهد و اگر زیانبار است توقف کند. زیرا عمل کننده بدون آگاهی چون رونده ای است که بیراهه می رود. پس هرچه شتاب کند از هدفش… بیشتر »