کسی دلش به دنیا تعلق داشته باشد . . .
انسان چون قلبا متوجه به کمال مطلق است ، هر چه از زخارف دنیا را جمع آوری کند تعلق قلبش بیشتر می شود . و چون تشخیص داده که دنیا و زخارف آن کمال است ، حرصش رو به اِزدیاد گذارد و عشقش افزونتر شود و احتیاجش به دنیا بیشتر گردد . به عکس اهل آخرت ، که توجه آنها از دنیا سلب شود ، و هر چه توجه به عالم آخرت بیشتر کنند ، میل آنها و توجه قلبی آنها به این عالم کمتر گردد ، تا از تمام دنیا بی نیاز شوند و غنی در قلب آنها ظاهر گردد و عالم دنیا و زخارف آن را ناچیز شمارند چنانچه اهل الله از هر دو عالم مستغنی هستند و از هر دو نشئه وارسته اند ، و احتیاج آنها فقط به غنی علی الاطلاق است و جلوه غنی بالذات صورت قلب آنها شده است .
پس مضمون حدیث شریف اشاره تواند بود به اینکه که می فرماید : کسی که صبح و شام کند و دنیا بزرگترین هَمّ او باشد ، قرار دهد خداوند فقر را بین دو چشمش و کسی که صبح و شام کند و آخرت بزرگترین هَمّ او باشد ، قرار دهد خداوند غِنی را در قلب او .
معلوم است کسی که توجه قلبش به آخرت باشد ، امور دنیا و کارهای صعب او در نظرش حقیر و سهل شود ، و این دنیا را مُتِصَرِّم و مُتغیّر و عبورگاه خود و مَتْجَر و دارالتّربیه خود داند و به هیچیک از سختی و خوشی آن اعتنا نکند ، و احتیاجات او کم گردد و افتقارش به امور دنیا و به مردم آن کم شود ، بلکه به جایی رسد که بی احتیاج شود ، پس امورش جمع شود و تنظیم در کارش پیدا شود و غنای ذاتی و قلبی پیدا کند . پس ، هر چه به این عالم به نظر عظمت و محبت نگاه کنی و قلبت علاقه مند به آن شود به حسب مراتب محبت ، احتیاجت زیاد شود و فقر در باطن و ظاهر تو نمایان شود ، و امورت متشتت و درهم شود و قلبت متزلزل و غمناک و خائف شود ، و امورت بر وفق دلخواه انجام نگیرد ، و آرزو و حرصت روزافزون گردد و غم و حسرت بر تو چیره شود و یاءس و حیرت در دلت جایگزین گردد . چنانچه در حدیث شریف به بعضی از این معانی اشاره فرموده :
روی فی الکافی باسناده عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ کَثُرَ اشْتِبَاکُهُ بِالدُّنْیَا کَانَ أَشَدَّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِرَاقِهَا
وَعَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَی وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ
یعنی کسی که تعلق داشته باشد دلش به دنیا ، تعلق پیدا کند قلبش به سه چیز : اندوهی بی زوال ، و آرزویی که به او رسیده نشود ، و امیدی که به او نائل نشود و اما اهل آخرت هر چه به دار کرامت حق نزدیک شوند قلبشان مسرور و مطمئن شود ، و از دنیا و مافیها منصرف و گریزان و متنفر گردند . و اگر خدای تعالی برای آنها آجال معینه قرار نداده بود ، لحظه ای در این دنیا نمی ماندند ، چنانچه حضرت مولی الموحدین می فرماید . پس آنها در این عالم مثل اهل اینجا در رنج و تعب نیستند و در آخرت مستغرق بحار رحمت حق اند .
پس ای عزیز ، اکنون که مفاسد این علقه و محبت را متذکر شدی و دانستی که انسان را این محبت به هلاکت دچار می کند و ایمان انسان را از دست او می گیرد و دنیا و آخرت انسان را درهم و آشفته می کند . دامن همت به کمر زن و هر قدر توانی بستگی دل را از این دنیا کم کن و ریشه محبت را سست کن ، و این زندگی چند روزه را ناچیز شمار و این نعمت های مشوب به نقمت و رنج و اَلم را حقیر دان ، و از خدای تعالی توفیق بخواه که تو را کمک کند و از این رنج و محنت خلاصی دهد و دل تو را مانوس به درا کرامت خود کند. و ما عندالله خیر و ابقی) (امام خمینی ، چهل حدیث صفحه 127)
ساده زیستی - موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت