چرا اميرالمؤمنين(ع) بعد از رحلت پیامبر و تشکیل ثقیفه سکوت کرد؟
اميرالمؤمنين(ع) سياست سكوت اعتراضآميز و در عين حال توأم با همكارى حساب شده با خلفا را به عنوان بهترين راه نجات امت اسلامى از هلاكت و گمراهى برگزيد. دليل اين امر را در موارد زير می توان يافت:
مردم به دليل تعصبات قومى حاضر نبودند بار ديگر فردى از بنى هاشم حاكميت را به دست گيرد.
برخى از مردم از ايشان كينهاى عميق به دل داشتند.روى شخص امام على(ع) حساسيت خاصى داشتند؛ چراكه آن حضرت در خلال جنگهاى صدر اسلام، بسيارى از سران قريش را به هلاكت رسانده بود.
رقباى امام على(ع) در امر خلافت، به هيچ قيمتى حاضر به چشم پوشى از مسند خلافت نبودند و اگر حضرت مخالفت علنى می كرد، آنها قبايل حامى خود را عليه بنى هاشم بسيج كرده، جنگ قبيلگى تمام عياري شروع می شد و وحدت و انسجام امت پيامبر(ص) در همان روزهاى نخست از دست می رفت و هستهٔ مركزى نظام اسلامى به شدت تضعيف می شد.
اعتراض امام على(ع)، به عنوان تلاشى براى به دست آوردن قدرت و منفعت، فردى تلقى می شد؛ زيرا جامعهٔ كوتهنظر و آلوده به تعصبات جاهلى آن روز، نمی توانست به نيت پاك اميرمؤمنان(ع) ايمان پيدا كند؛ لذا زمينهٔ مناسبى براى معارضين حضرت فراهم می آمد تا ايشان را به خودكامگى و رياستطلبى متهم سازند و بگويند: على(ع) خواستهٔ خويش را بر رأى و تصميم امت مقدم می دارد و مستبدانه عمل می كند!
تاريخ الامم و الملوك، ج2، ص578