پناه ما؟
چرا ما در پی آیههای پناه در قرآن میگردیم؟ اساسا کی و چه زمانی موضوع «پناه» برای جامعه اسلامی و برای فرد مسلمان حیاتی و برجسته میشود و باید نسبت به آن دغدغه داشت؟ اهمیت «پناه» زمانی رخ مینماید که خطر بر ما احاطه کرده باشد و سلامت اجتماعی، سلامت دینی، و سلامت فرهنگی و اخلاقی دچار تهدیدهای جدی شده باشد. بدینسان اگر یکی از ضرورتها در موقعیتهای خطر، «پناهخانه» است علاوه بر پناهخانههای امنیتی (مثل پلیس در داخل یا ارتش در مرزها) و علاوه بر پناهخانههای اقتصادی (مثل نهادهای خیریه و کمیتههای امداد) و احیانا پناهخانههای بهداشتی و درمانی (مثل بیمارستانها)، در وضعیت هرج و مرج فرهنگی باید پناهخانههای فرهنگی متنوع و متراکمی را فعال کرد. نمیتوان با پرسهزنیهای سرگردان در وسط میدان، بدون داشتن پناه و پناهخانه از خود فرهنگی صیانت کرد، و در باره جو و فضای غبارآلود به تحلیل و تدبیر درستی دست یافت، و به نوعی از آرامش و قرار اجتماعی دست پیدا کرد.
از این رو، مرور آیههای پناه و تأمل در فرایند پناهجویی، پناهگیری، پناهدهی و کارکردهای اجتماعی آن و جستجو از راههای برون رفت از شرایط دشوار، اهمیت پیدا میکند. البته این دغدغه را میتوان از یک نقطه عزیمت فلسفی و یا اجتماعی نیز شروع کرد، لیکن تصور میکنم نقطه آغاز آن را باید «الهیات» قرار داد و آنگاه از «الهیات قرآنی و اسلامی» به سمت فلسفه و علم اجتماع در نقطههای خطر حرکت کرد.
ایدهی مرکزی در این سلسله نوشتهها، فعالسازی پناهخانههای متنوع و متکثر دینی و اخلاقی در شرایط مختلف اجتماعی و خانوادگی در سطوح خرد و کلان جامعه اسلامی است. این نکته را در یادداشت های بعدی بیشتر خواهم پرداخت. اکنون فقط بر یک نقطه عزیمت از پناه فرهنگی در قرآن اشاره میکنم.
بر اساس آیۀ شریفه وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا و اینکه مراد از «حبل» در آیه، قرآن است (و در برخی روایات خود پیامبر و امیرالمومنین ع به عنوان حبل الله تعیین شده است)، و بر اساس روایت اِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرآنِ، و همین طور بر اساس نگرش تاریخی در باب مرکزیت قرآن در گذر تاریخی تمدن مسلمانان، میتوان بر قرآن به مثابه یک پناه تمدنی در نگاه فراملی و به مثابه یک پناه فرهنگی در یک رویکرد درونی و ملی، نگاه کرد و آن را به مثابه پناه اجتماعی و فرهنگی مسلمانان مورد تأکید قرار داد.
در پناه جستن به قرآن به مثابه یکی از پناههای در دسترس مسلمانان، میتوان مرجعیت و مصدریت قرآن را در سطح امت در نظر گرفت (که در یادداشت بعدی بدان اشاره خواهم کرد)، و میتوان پناه به قرآن را در کمترین سطح خود در سطح خانوادهها فعال کرد و دست کم با قرائت خانوادگی قرآن، شبانه روز لحظههایی از معنی و معنویت قرآنی ساخت. پناه جمعی هرشبانۀ خانوادهها به قرآن، تراکم و انباشتی از پناه جستنها و پناه گرفتنها را در سطح جامعه فعال میکند و به تدریج نوعی از عقلانیت جایگزین را در برابر عقلانیت مادی و دنیوی ظاهر میسازد. این نکته و عمل به آیۀ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ هر چند بسیار خرد و کوچک، ولی بسیاربزرگ در سطح کلان جامعه و بلکه جوامع اسلامی خواهد بود.
نوشته: حبیب الله بابایی