مژده ظهور
کی مژده ظهور تو یاران به هم دهند
کی رو به سوی کوی تو یابن الحسن نهند
کی میشود جمال دل آرایت آشکار
تا عاشقان روی تو مستانه پر زنند
یاران ندیده روی تو دیوانه گشتهاند
بنمای روی خویش که دیوانهتر شوند
تا کی ز داغ دوری تو خاک غم به سر
تا کی ز هجر روی تو آه از جگر کشند
در حسرت نگاه تو این سینه تا به کی
محروم از جمال تو این دیده تا به چند
بازار عشق بی تو تهی شد ز مشتری
بیهوده خلق جانب بازار میروند
یوسف نشسته در صف دیدار روی تو
بازآ ندیده خلق متاع تو میخرند
سیّد محمّد تقی مدّاح