مناجاتی برگرفته از دعای ندبه
خدایا مرا ببخش.
رو سیاهم.
دل شکستهام.
به بن رسیدهام.
خجالت زده از نافرمانیم.
سرشکسته از حریم شکنیام.
سر به زیر از این همه لطف تو و پاسخ زشت خویشم.
از همه جا رانده و ماندهام.
درِخانهای دیگر نمیشناسم.
کسی در به رویم نمیگشاید.
خدای مهربانم
ای که گناه بندگانت ضرری به تو نمیزند.
ای که از طاعت بندگانت بینیازی.
ای که عمل صالح بندگانت را تو توفیق میدهی.
هوای بندگیت را تو کرم میکنی.
نسیم عشق را به دلها وزیدی.
عطر ایمان را تو به جانها پاشیدی.
معبودم
به خوبی امرم کردی، از من عصیان دیدی.
از گناه نهیم کردی، بیاعتنایی دیدی.
امروز شایسته تبرئه تو نیستم.
از قدرت و یاور، دستم تهی است.
با چه رویی به پیشگاهت بیایم.
با شرمندگی و خجالت میآیم.
با سرافکندگی و زرم میآیم.
با عرق شرم به پیشانی میآیم.
از اینکه خودم را به تو نسبت میدهم که (بنده توام) شرمندهام.
من پیش خود متهم نیستم، مجرمم.
من طریق بندگی بجا نیاوردهام.
من شرط عبد بودنم را قاصرم.
با چه جرأتی نزد تو گام بردارم.
با چشمی که تو به من دادهای.
با گوشی که تو به من دادهای.
با زبانی که تو به من دادهای.
با دستی و پایی که تو به من دادهای.
اینها همه نعمتهای تواند و با همه اینها تو را نافرمانی کردهام.
مؤاخذه من حق توست.
مجازات من مال توست.
نگاهم نکنی، عتابم کنی، اعتنایم نکنی، عذابم کنی حق توست.
مولای من
زشتیهایم به هیچ کس نگفتی.
بدیهایم افشا نکردی.
به خودت قسم اگر دیگران بدیهایم را میدانستند، نگاهم نمیکردند.
اگر خلافهایم را میدانستند، طردم میکردند.
ولی تو، ای رؤوف طردم نکردی، از چشمت نیانداختی.
الان با همه بار گناهم ذلیل و عاجز وحقیر و سرافکنده آمدهام.
نه شایسته تبرئهام که عذرم بپذیری.
نه جز تو کسی را دارم نه کمکی.
نه دلیل منطقی برای جرمم دارم که به آن استدلال کنم.
نه میتوانم گناهم را منکر شوم که همه چیز را میدانی.
اعضایم خود شاهدند و در محکمه خود به نطق رسا میگویند، من بدم.
نجوای عشق:مناجاتی با الهام از ادعیه ائمه اطهار - علی راجی