می دانید موضوع و هدف سوره حمد چیست؟ و مخاطب آن کیست؟
سؤال ۱۸: موضوع و هدف سوره چیست؟ و مخاطب آن کیست؟
پاسخ:
«موضوع سوره» با توجه به عنوان حمد و سیاق آن «بیان شأن کلی خالق و مخلوق، نسبت به یکدیگر میباشد».
هدف سوره، آموزش کیفیت حمد و ستایش و بندگی خدا، از جهت فکری و عملی میباشد «مخاطب سوره» از معرفتهایی برخوردار است، این معرفتها نسبت به خالقیت الهی، ربوبیت او در هستی و درک و چشیدن رحمت بیکران و عنایت خاص خداوندی و باور به قیامت، در کنار درک شأنیت انحصاری ستایشها مخصوص خداوند است. درک خالقیت خداوند امری فطری است که حتی مشرکین نیز به آن اعتقاد داشتند:
«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّهُ، قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ». (عنکبوت/ ۶۳) «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ» (لقمان/ ۲۵) لیکن همان گونه که در آیات، مشاهده میکنیم، درک انحصار ستایشها و کرنشها برای خداوند خالق هستی، برایشان مفهوم نبود، ریشه این مسئله، «عدم علم و علم تعقل» میباشد که مقاطع آیات به آن اشاره دارند.
پس، مخاطب این سوره از «علم و عقل» برخوردار است و اهل اندیشه و تفکر میباشد که مبدأ و مسیر و مقصد هستی را میشناسد این شأن در اواخر سوره آل عمران، به «أولوا الألباب» نسبت داده شده است: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ… رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ». (آل عمران/ ۱۹۱- ۱۹۰)
پس معلوم میشود، مخاطب این سوره «اولوا الألباب» هستند که اهل فکر و ذکر و تعقل و علم و آگاهی میباشند پس باید خود را به سطح اولوا الألباب رساند تا صلاحیت خطاب این سوره را بدست آوریم.
لحظه ای درنگ در سوره مبارکه حمد(17)
سؤال ۱۷: عنوان سوره چیست و چه رابطه ای با محتوای آن دارد؟
پاسخ:
عناوین سوره «سبعا من المثانی»، «حمد»، «فاتحة الکتاب»، «أمّ القرآن» میباشد.
تعبیر اوّل، که بمعنی «یک هفتای با عظمت فراتر از وصف بشری از قرآن مورد تمجید» است که در سوره حجر همتراز همه قرآن مطرح شده است چرا که چکیده و خلاصه تمام مباحث قرآن میباشد: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ». (حجر/ ۸۷) سوره «حمد» است چرا که تمام ادله اختصاص حمد به خدا را بهمراه بیان جامع تمام شؤون الهی از مبدأ تا معاد را با خود دارد و علاوه بر آن کیفیت حمد لسانی و حمد عملی را به ما میآموزد.
«فاتحة الکتاب» است چرا که همچون فهرست و مقدمه ای جامع، در مورد محتویات قرآن میباشند؛ این عنوان در احادیث مکررا بکار رفته است که دلیل بر خدایی بودن چینش سور نیز میباشد.
«أمّ القرآن» است چرا که با توجه به محتوای سوره و با توجه به آیه محکم و متشابه (که محکمات را أمّ الکتاب مینامد) این سوره جزء آیات محکم میباشد و هیچ آیه متشابهی در این سوره وجود ندارد و دیگر اینکه، مرجع کلی تمامی قرآن میباشد.
لحظه ای درنگ در سوره مبارکه حمد(16)
سؤال ۱۵: چرا برای «مغضوبین» تعبیر «غیر» و برای «ضالین»، تعبیر «لا»، جهت نفی آمده است؟
پاسخ آندر سؤال ۷ گذشت.
سؤال ۱۶: چرا در «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمت به خدا منتسب است؟و در «مغضوب»، نسبت مجهول است؟ و در «ضالّین»، به خود آنان نسبت داده است؟
پاسخ:
در مورد نعمت داده شدگان، و غضب شدگان، پاداش قطعی عملشان مطرح است که به خدا منتسب میباشد، لیکن با این توجه که هدایت یافتگی مؤمنین به عنایت مستمر خدا صورت گرفته است از این رو، نسبت نعمت صریحا به خداوند داده شده است، در حالیکه مغضوبین، بسبب فساد و تبهکاری خویش، مستوجب غضب الهی گشته اند از این رو، صریحا به خداوند منتسب نشده است.
علت دیگر، بیان عدم مطلوبیت غضب در جهان خلقت از جانب خدا میباشد که بحکم عدالت و حکمت الهی باید صورت پذیرد، از این رو در صدر سوره نیز از ذکر آن خودداری شد. دلیل دیگر، مقام و جایگاه این سوره میباشد که سخن از حمد و ستایش خداوند و سخن از رحمت و عنایت او میباشد لذا غضب به خداوند منتسب نگشت. در اسناد ضلالت به خود گمراه شدگان، نظر به عملکرد آنان دارد نه پاداششان، چرا که هنوز استقرارشان در مسیر ضلالت قطعی نشده است و امید به هدایت آنان میرود و اینان همان «کوران و کرانی» میباشند که قرآن در تقسیم بندی روحی مردم مطرح مینماید:
«فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ». (روم/ ۵۳ و ۵۲) تقابل میان «مردگان، کران و کوران» نشان دهنده امکان هدایت دو دسته اخیر میباشد که با توجه به سوره حمد همان «ضالین» میباشند، لیکن «مردگان» کسانی هستند که آگاهانه و به عمد راه کفر و تباهی را اختیار کرده اند:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ»(نمل/ ۱۴) «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً… »(جاثیه/ ۲۳).
لحظه ای درنگ در سوره مبارکه حمد(14)
سؤال ۱۴: چرا بجای «صراط»، واژههای «طریق و یا سبیل»، نیامده است؟
پاسخ:
«طریق» راهی است که باید آن را با تلاش و کوشش، کوبید و هموار نمود، چرا که از ریشه «طرق» بمعنی سخت کوبیدن میباشد حال آنکه راه خدا حقیقتش راهی است بسیار سهل و پر جاذبه که به رونده اش هر چه بیشتر شتاب میدهد، چرا که این راه، راه فطرت و سرشت الهی است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ… ». (روم/ ۳۰) تلقّی سختی راه، از نفس امّاره انسان ناشی میشود که نمی خواهد بزیر اطاعت خدا و فرامین او در آید.
«سبیل» به معنی راه آسان است، لیکن با توجه به کاربردهای آن در قرآن بر خلاف صراط، به شکل جمع نیز بکار رفته است که نشان میدهد راهها بسوی خدا وجود دارد، لیکن همه آنها در صراط قرار دارند که همچون شاهراهی است که رونده اش را در خود فرو میکشد و به سیرش شتاب میدهد. راههای متعدد در مسیر خدا با توجه به شرایط مختلف فکری- روحی، خانوادگی و اجتماعی افراد مطرح است که هر کس از وضعیت خاصی، حرکت بسوی خدا را آغاز مینماید و تکالیفی خاص خویش، علاوه بر تکالیف مشترک مسلمانی را بر عهده دارد؛ پس سبیل به خصوصیات و خاستگاه فردی و اجتماعی مؤمنین نظر دارد، حال آنکه در صراط وجه اشتراک کلی مؤمنین و وحدت مسیر آنها مدّ نظر میباشد؛ از آنجا که محتوای سوره، بیان رؤس کلی و فهرست مسائل اساسی قرآن میباشد از این رو، مناسبت داشت که تعبیر «صراط» بکار گرفته شود. علاوه بر آن، در صورت عدم ذکر «صراط مستقیم»، نکته جاذبه راه، راست و با استقامت بودن راه که سالکش را به استقامت میکشاند و از کجی و انحراف، مانع میشود و او را بپای وا میدارد، از دست میرفت.
ایتای زکات
? ? ? ? ? ? ?
اين آيههاى كتابى است سراسر حكمت، (كتابى كه جايى براى لهو در آن نيست).
كتابى كه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است.
آن كسانى كه نماز گزارند و زكات دهند، و خود به دنياى ديگرى يقين دارند.
? ? ? ? ? ? ?
ایتای زکات یکی از مصادیق انفاق است. زکات اسم مصدر و به معنی چیزی است که از تزکیه حاصل می شود. زکات همه ی تزکیه های مالی را در برمی گیرد، بنا براین شامل همه حقوق مربوط به اموال می شود مانند حقوق خداوند، حقوق رسول، حقوق ضعفا، خویشاوندان، یتیمان، در راه ماندگان و حقوق مردم در معاملات و عقود که انسان باید آنها را بپردازد و از مالش خارج کند.
طبق آیات اولیه این سوره، آیات کتاب حکیم(قرآن)، هدایت و رحمت است برای محسنین، پس
اگر می خواهیم از هدایت و رحمت قرآن بهره مند شویم باید اقامه صلوه و ایتای زکات و یقین به آخرت را در خود تقویت کنیم.
پس
با ایتای زکات نه فقط فرد گیرنده ی زکات، بلکه خود زکات دهنده نیز از خیرات آن بهره مند می شود.
مژده ی فلاح برای محسنین نیز که در آیات ابتدایی به آن اشاره شده است بسیار دلگرم کننده است. فلاح نجات از شرور، ادراک و دریافت خیر و صلاح است.
با ایتای زکات در حقیقت جریانی برای رفع نواقص در جامعه ایجاد می شود که به سبب آن تالیف قلوب حول محور توحید اتفاق می افتد.