شاهد واقعه
در زمینه حضور امام سجاد (ع) در نهضت حسینی جای تردیدی نیست. امّا از صحنههای اجتماعی و سیاسی امام سجاد (ع) در برهه آغازین نهضت، آگاهیهای زیادی از تاریخ به دست نمیآید، یعنی از نیمه رجب، نقطه آغاز نهضت کربلا تا شب دهم محرم، آخرین شب حیات امام حسین (ع) هیچگونه گزارشی در منابع تاریخی به چشم نمیخورد؛ آنچه که هست از این تاریخ به بعد است. .اولین صحنه گزارش شده حیات اجتماعی و سیاسی امام زینالعابدین(ع) در قیام حسینی، مربوط به شب عاشورا است. او خود میگوید: شامگاه شب عاشورا پدرم یاران خود را به نزد خویش فراخواند. من در حالی که بیمار بودم نیز خدمت پدر رفتم تا گفتار او را بشنوم. پدرم فرمود: خدا را ستایش میکنم و در تمام خوشی و ناخوشی او را سپاس میگویم…. من یارانی بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بیتی فرمانبردارتر و به صلهرحم پایبندتر از اهلبیتم نمیشناسم. خداوند شما را جزای نیک عنایت کند. من میدانم که فردا کار ما با اینان به جنگ خواهد انجامید. من به شما اجازه میدهم و بیعت خود را از شما بر میدارم تا از سیاهی شب برای پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده کنید و هر یک از شما دست یک تن از اهلبیت مرا بگیرید و در شهرها پراکنده شوید تا خداوند فرج خویش را برایتان مقرر دارد. این مردم تنها مرا میخواهند و چون بر من دست یابند با شما کاری ندارند». .امام علیبنالحسین (ع) در آن شب که بیمار نیز بود، شب غریبی را سپری میکرد. و با چشمان خویش عظمت روح حسینبنعلی (ع) و شهامت و وفاداری اصحاب را دید و خود را برای روزهای واپسین آماده میساخت. در صحنه دیگر از آن شب میخوانیم که امام سجاد (ع) میفرماید: «شبی که بامداد آن پدرم کشته شد من بیمار بودم و عمهام زینب پرستار من بود. پدرم در حالی که این بیتها را زمزمه میکرد نزد من آمد:یا دهر افٍّ لک من خلیل کَمْ لَکَ فی الاشراق و الأَصیلمن طالبٍ وصاحبٍ قتیل و الدّهر لایقَنُع بالبدیلو انّما الأمر الی الجلیل و کلُّ حیٍّ سالکُ سبیل .من مقصود پدرم را از خواندن این بیتها دریافتم و گریه گلویم را گرفت امّا گریه خود را باز داشتم و دانستم که مصیبت فرود آمده است».
سرفصل هایی از حرکت سیاسی امام سجاد ( علیه السلام ) در نهضت کربلا - غلامحسین حسینی