رزم زینالعابدین علیه السلام در میدان کربلا
تقریباً همه مورخان بر این باورند که امام سجاد (ع) در صحنه کربلا بیمار بود و این بیماری نیز حکمت و مصلحت الهی برای امت اسلام بوده تا در سایه آن وجود حجت خداوند در زمین حفظ شود و امر خلافت و وصایت رسول (ص) تداوم یابد. و به همین دلیل در میدان رزم کربلا حضور نیافت .او تنها بازمانده مرد از خاندان حسین (ع) بود که از کربلا زنده باز گشت تا پرچمدار هدایت امّت باشد. ولی در برخی از منابع از جهاد و مبارزه امام در میدان کربلا و مجروحیت وجانبازی آن حضرت سخن به میان آمده است. فضیلبنزبیر اسدی کوفی، از یاران امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) در کتاب خود «تسمیة من قتل من اهل بیته و شیعته» مینویسد: «کان علیبنالحسین (ع) علیلاً و ارتثّ یومئذٍ و قد حضر بعض القتال، فدفع اللَّه عنه و اخذ معالنساء». امام علیبنالحسین (ع) در حالی که بیمار بود در برههای از جنگ کربلا حضور یافت و به مبارزه پرداخت تا مجروح شد و پیکر مجروح وی را از معرکه بیرون آوردند. آنگاه خداوند شر دشمن را از وی بازداشت و به همراه زنان به اسیری برده شد. لغت شناسان میگویند واژه «ارتث» بدان معنا است که شخصی در میدان رزم جنگید و سپس مجروح شد و بر زمین افتاد و در حالی که جان داشت او را از معرکه بیرون بردند.
پس از واقعه
حادثه خونین کربلا، عصر روز عاشورا با شهادت امام حسین (ع) و اصحابش پایان پذیرفت و بخش دوم نهضت حسینی به رهبری امام علیبنالحسین (ع) آغاز شد. حال وظیفه امام سجاد (ع) بود که آرمان کربلائیان را در لباس جهاد اسارت و در قالب جدال و مواعظ احسن به گوش همگان برساند. و مردمان مقهور سیاست جهالت پروری امویان را به اسلام راستین، اسلام محمد و علی (ع) و اسلام قرآن رهنمون گردد. مسؤولیت سترگ پیامرسانی عاشورائیان بر شانههای امام ساجدان و عارفان سنگینی میکرد. او میبایست در عصر نومیدی از پیروزی حرکت مسلحانه به روش دیگر به بیان مسأله رهبری و امامت، لزوم شناخت امام عادل و نشانههای امام عدل و نشانههای رهبران فاسد و ستم پیشه بپردازد. و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظایف شان در برابر رهبر عادل و همت برای اصلاح جامعه بیدار سازد. تفکر اصیل اسلامی را برای جامعه تبیین نماید تا امید به ایجاد حکومت اسلامی توسط خاندان وحی را در دل همگان احیا سازد. از سوی دیگر او خود شاهد واقعه کربلا بود و همت گمارد؛ تا یاد و خاطره حماسهسازان عاشورا را در نهاد جامعه اسلامی بارور سازد. دشمن نیز همچون تمامی عصرها این نکته را دریافته بود که مرکز اصلی انقلابها و مبارزات عدالتخواهانه مردم، ولایت و امامت است. هدف قطعنامه عبیداللَّهبنزیاد که نوشته بود: «مردی از خاندان حسین (ع) را زنده مگذارید». حتی نوشتهاند عبیدالله برای دستگیری و تحویل امام زینالعابدینو تحویل او به مأموران پسر زیاد، جایزه قرار داد. حمیدبنمسلم، گزارش نویس حادثه کربلا میگوید: لشکریان به سراغ علیبنالحسینرفتند، او بیمار افتاده بود. شمر خواست او را بکشد، چون ابنزیاد دستورداده بود تا تمامی مردان خاندان حسین (ع) کشته شوند. من مانع شدم و گفتم سبحان اللَّه! شما کودک و بیمار را میکشید؟ در این هنگام عمربنسعد رسید و گفت این بیمار را آسیب نرسانید. یُریدونَ لِیُطفؤا نور اللَّهِ بأفواهِهِم و اللَّه متُّم نوره و لوکره الکافرون؛ میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا - گرچه کافران را ناخوش آید - نور خود را کامل خواهد گردانید.
سرفصل هایی از حرکت سیاسی امام سجاد ( علیه السلام ) در نهضت کربلا - غلامحسین حسینی