توجه به موانع اقامه نماز...
نقش والدین و مربیان
اگر یکی از والدین اهل نماز نبود، دیگری باید از نظر محبت و عاطفه برای فرزند بسیار ویژه باشد تا فرزند جذب رفتار و اعمال او، مِن جمله نمازش شود.
چنانچه والدین دانش آموزی بی نماز بودند، مربی مدرسه برای جذب چنین دانش آموزی به نماز باید با محبت ترین ، مرتب ترین و تمیز ترین فرد نمازخوان مدرسه باشد تا جبران آن والدین را بکند.
استفاده از ابزارهای ارتباط...
شخصی که با او رابطه دارید را در نظر بگیرید؛
برای چه مقصدی با او رابطه دارید؟ اگر تا امروز بدون هدف ارتباط داشته اید،حالا می توانید مقاصد متعالی برایش تعریف کنید.
حالا از ابزارهای همکلامی، هم فکری، هم دلی، همراهی، هم کاری استفاده کنید.
هر کدام به چه کار می آیند؟
من می خواهم همکلام شوم ابزارش زبان و گوش و چشم است.
پس باید توانم را در خوب دیدن، در خوب حرف زدن، و در خوب شنیدن تقویت کنم. (کجا ضعف دارم، مثلا اگر نمی توانم حسن های دیگران را ببینم و فقط ضعف هایشان را می بینم… من بعد از 10 سال زندگی با همسرم من نتوانستم درجا برای کنترل احساسات خودم در جهت رضایت خدا، ناراحتی ام را نشان ندهم. من در لحظه حضور ذهن نداشتم و یادم نیامده.
بعضی چیزها ملکه ذهنمان شده که باید تمرین کنیم. می گویند وقتی انسان ها هم می میرند ملکه شان را به زبان می آورند. اگر در دنیا ذکر خدا ملکه اش بوده همان را به زبان می آورد. اگر ناسزا ملکه ذهن اش بوده، با همان وارد سرای دیگر می شود. پس آدم باید برای اینکه چه چیز ملکه ذهن اش باشد تمرین کند.
چرا وقت عصبانیت، فریاد زدن ملکه ذهنمان است؟ چرا وقت بی حوصلگی ملکه ذهنمان بداخلاقی است؟
مثلا من دو کودک دارم. حسن های کودک بزرگتر را ببینم. مواقع مهربانی و مراقبت او از فرزند کوچکتر در ذهنم باشد، حالا موقعی که او دستش را کشید هل اش داد، و جیغ کودک کوچکتر بلند شد، من هم فریاد ام بلند نشود. انتظارم را پایین بیاورم، آن موقع فرزندم می شود بهترین فرزند و من خوشرفتارتر عمل می کنم.
با یک دیدن خوب، خیلی چیزها را ندیدم. این باعث شد که من کلام ام نسبت به او تشکر و ادب و تکریم باشد. با خوب دیدن رابطه من با او اصلاح شد. من کلام ام را از سرزنش خالی می کنم، بچه ام اعتماد به نفس پیدا می کند.
یا مثلا بچه ابتدایی من بهانه گیری می کند برای غذا، یک هفته این بهانه گیری ها طول می کشد. من دو روز دلیل اش را برای غذا نخوردن می شنوم و روز سوم می گویم باشه نخور. و این کلام من عدم گوش دادن به دلایل او و تحقیر اوست. و من با این کار دلیلی که شاید غیر از دلیل دو روز پیش او بوده را نشنیدم!
حالا من ساعت ناهارش را دیرتر می کنم و میبینم بچه بداشتهای من، تبدیل شد به بچه خوش اشتها!
این توجه های ریزه ریزه بسیار مهم است و تاثیرگذار برای ارتباط خوب داشتن.
ذیل کتاب بلوغ با هم بودن استاد اخوت (شرح خانم سها)
ایمان موسمی
اقسام ایمان
ایمان مقطعی(موسمی)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبين
و برخی از مردم اند كه خدا را تنها با زبان می پرستند، پس اگر خیری [چون ثروت، مقام و اولاد] به آنان رسد به آن آرامش یابند و اگر بلایی[ چون بیماری، تهیدستی و محرومیت از عناوین اجتماعی] به آنان برسد [ از پرستش خدا] عقب گرد می کنند[ و به بی دینی و ارتداد می گرایند]، دنیا و آخرت را از دست داده اند، اين است همان زيان آشكار. (سوره مبارکه حج:11)
توضیح:
ایمان دارای اقسام نکوهیده ای نیز می باشد. یکی از این اقسام، ایمان مقطعی است؛ یعنی ایمانی که تنها در پاره ای از اوقات(هنگام آسایش و راحتی) وجود دارد و در اوقات سختی و بلا، از بین می رود و یا تنها در مرحله ی زبان باقی مانده و به مقام عمل نرسد. بسیاری از مردم مشتری چنین ایمانی هستند؛ زیرا هنگامی که در برابر آزمایش های سخت قرار می گیرند، باور خویش به رحمت، قدرت، عدالت و یا حکمت پروردگار را از دست داده و صبور نیستند. در حقیقت، ایمان آنان حول محور تن آسایی شان می گردد. امام حسین علیه السلام در روایتی زیبا ایمان مردم زمان خود را این گونه توصیف نموده است.(تحف العقول؛ ص 245)
حدیث:
امام علی علیه السلام:« لن یکمل العبد حقیقة الایمان حتی یوثر دینه علی شهوته؛ بنده حقیقت ایمان را به کمال نمی رساند، مگر زمانی که دینش را بر هوس خود ترجیح دهد».
زنده کردن استخوان های پوسیده
معاد جسمانی
زنده کردن استخوان های پوسیده
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ (78)
قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ (79)
در خالی که آفرینش نخستین خود را از یاد برده براى ما مَثَلى زد [و] گفت: چه کسی این استخوانها را در حالى كه پوسيده اند زنده مى كند؟ (78)
بگو: همان کسی كه نخستين بار آن را پدید آورد، زنده اش مى كند، و او به هر چیزی داناست. (79) (سوره مبارکه یس)
توضیح:
این آیه هم پاسخی به انکار معاد از سوی کافران است و هم دلیلی بر معاد جسمانی؛ زیرا از زنده کردن همان استخوان پوسیده سخن می گوید. گفتنی است این آیه زمانی نازل شد که فردی از مشرکان استخوان پوسیده ای از قبرستان یافته و به نزد پیامبر صل الله علیه و آله آمد. سپس آن استخوان را با دست خود خردکرد و به آن حضرت گفت: چه کسی این استخوان متلاشی شده را دوباره زنده می کند؟ آیه ی فوق نازل شد و جواب او را داد.
حدیث:
شخص مادی گرایی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چگونه انسان پس از مرگ دوباره زنده می شود؛ درحالی که بدن او پوسیده و اعضای بدن متلاشی شده است؛ یک عضو در فلان شهر طعمه درندگان شده و عضو دیگر در جای دیگر خوراک خزندگان، عضو دیگر خاک گردیده و با گل آن دیواری بنا شده است؟ حضرت فرمود: آن کسی که بدن را از هیچ آفرید و بدون الگوی سابقی آن را صورتگری کرد، می تواند مانند اول آن را بازگرداند».
شکل گیری دوباره سرانگشتان
معاد جسمانی
شکل گیری دوباره سرانگشتان
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (3)
بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (4)
بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَه(5)
آیا انسان گمان می کند که ما هرگز استخوان هایش را جمع نخواهیم کرد؟!
چرا درحالی که تواناییم[خطوط] سر انگشتانش را درست و نیکو بازسازی کنیم؛
[نه اینکه به گمان او قیامتی در کار نباشد] بلکه انسان می خواهد[با دست و پا زدن در شک و تردید] فرارویش را[از اعتقاد به قیامت که بازدارنده ای قوی است] باز کند[تا برای ارتکاب هر گناهی آزاد باشد!] (قیامت:3-5)
توضیح:
معاد جسمانی به این معناست که در قیامت هم روح و هم جسم انسان محشور می شود. این اعتقاد در مقابل نظر برخی عقل گرایان است که معاد را فقط روحانی دانسته اند؛ در حالی که در قرآن و روایات تصریح شده است که معاد و زندگی اخروی انسانها، جسمانی است؛ یعنی با همین بدن خاکی انسان تحقق می یابد. برخی ادله ی معاد جسمانی عبارت است از:
1- برخی از نعمتها و عذابهای مادی برای اهل بهشت و دوزخ، مادی است.
2- نوع شبهه مشرکان نسبت به معاد، با معاد جسمانی سازگار است نه روحانی
3-مثالهای عینی رستاخیز که در قرآن آمده، نمونه ی رستاخیز جسمانی است.
آیه ی فوق از اوج ظرافت در بازآفرینی جسم خاکی انسان در رستاخیز خبر داده و به صراحت، معاد جسمانی را ثابت می کند.
حدیث:
امام صادق علیه السلام: هیچ عضوی از بدن مرده باقی نمی ماند؛ مگر گل اولی که از آن آفریده شده بود؛ که در قبر می ماند تا مانند بار اول از آن دوباره خلق شود.