زيارت مأثور در اربعين
در روايات شيعه براي روز اربعين حسيني دستورهايي وجود دارد؛ مانند خواندن زيارت مخصوص آن روز در پيش از ظهر كه پس از آن دو ركعت نماز نيز خوانده ميشود و دعا در آن وقت مستجاب است.
در زيارت اربعين، هدف قيام امام حسين (عليهالسلام) همان هدف رسالت نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دانسته شده است. براساس قرآن و نهجالبلاغه، هدف رسالت انبياي الهي، دو چيز است: يكي عالم كردن مردم و ديگري عاقل نمودن آنها با تهذيب نفس.
كساني كه علم ندارند، دستور خدا را نميدانند و توان تربيت خود يا ديگران را ندارند. برخي نيز عالمند، ولي در اثر نداشتن عقل به دانش خود عمل نميكنند. از اينرو، انبيا (عليهمالسلام) براي تعليم و نيز تزكيه مردم مبعوث شده اند كه به مردم خوبيها را بشناسانند و راه خوب را به آنان بنمايانند تا مردم خوب بفهمند و به خوبيها عمل كنند. چنين جامعهاي مهد پرورش اولياي الهي است.
در قرآن كريم از زبان حضرت ابراهيم (عليهالسلام) نقل شده كه به خداوند عرض كرد: پيامبري مبعوث فرما كه مردم را عالِم و مهذّب كند؛ (ربّنا و ابعث فيهم رسولا ً منهم يتلوا عليهم اياتك و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و يزكّيهم). خداوند دعاي آن حضرت را اجابت كرد و در سوره «جمعه» فرمود: (هو الذي بعث في الأُمّيين رسولا ً منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و إن كانوا من قبل لفي ضلال مبين)
براساس اين آيه، مردم حجاز، پيش از بعثت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گرفتار دو مُعْضِل علمي و عملي بودند: يكي ناداني و ديگري گمراهي. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با تعليم كتاب و حكمت آنها را از جهل رهانيد و عالم كرد و نيز با تزكيه نفس، آنان را از بيراهه به راه آورد و عادل كرد.
اميرمؤمنان (عليهالسلام) در تشريح بعثت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: «فهديهم به من الضلالة و أنقذهم بمكانه من الجهالة»[3]؛ يعني خداوند به دست پيامبرش مردم را عالِم و عادل كرد.
امام حسين (عليهالسلام) نيز كه به حساب ملكوت و اتصال نور وجودي، از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است و صاحب ولايت؛ «حسين منّى و أنا من حسين»، بايد مردم را عالم و عادل كند؛ يعني احكام و دستورها و معارف دين را به آنان بيآموزاند و آنان را اهل عمل كند.
همه اهل بيت (عليهمالسلام) اين وظيفه را به عهده داشتند و با تدريس، ارشاد، سخنراني و نوشتن نامه به وظيفه خود عمل ميكردند؛ ولي سيدالشهدا (عليهالسلام) افزون بر كارهاي ياد شده، به سبب يأس از تأثير اساسي اين ابزار در شرايطي قرار گرفت كه خون جگر خود را نيز براي نيل به هدف اعطا كرد. تنها آن حضرت (عليهالسلام) بود كه هم مبارزه فرهنگي و سياسي و اجتهادي داشت، هم نبرد جهادي.
چنانكه در زيارت اربعين آن حضرت ميخوانيم: «فأعذر فى الدعا و منح النصح و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة»؛ يعني آن حضرت (عليهالسلام) با اتمام حجت بر خلق، هر عذري را از امت رفع كرد و اندرز و نصيحت آنان را با مهرباني انجام داد و خون پاكش را در راه تو اي خدا نثار كرد تا بندگانت را از جهالت و حيرت و گمراهي نجات دهد.
گفتني است: كلمه «ليستنقذ» از باب تنازع، متعلّق به هر سه فعلي است (أعذر، منح، و بذل) كه پيش از آن آمده است؛ يعني اعذار و نصح و بذلِ خون آن حضرت (عليهالسلام) همگي براي عالم و عادل كردن انسانهايي بود كه در درياي هلاكت جهل علمي و فساد اخلاقي غوطهور بودند؛ چنانكه برخي از انبياي گذشته نيز صرف نظر از تبليغ، تعليم و تحقيق اجتهادي به نبرد جهادي نيز مبادرت نمودند و شربت شهادت نوشيدند تا ددمنشي را به فرشته وَشي و جاهليت را به تمدّن اسلامي بدل نمايند.
شکوفایی عقل درپرتو نهضت حسینی،ص248