روش سياسي رهبران الهي
اكنون ببينيم روش سياسي پيامبران و پيشوايان الهي چگونه بوده است؟ آيا آنان در دعوت و تبليغ آيين الهي خود و در راه انجام وظيفه الهي و مقدسي كه به عهده داشتند از ابزارهاي نامشروع استفاده مي كردند يا آن كه هم هدف آنان مقدس بود و هم در راه رسيدن به آن تنها از ابزارهاي مشروع استفاده مي كردند؟
در پاسخ بايد گفت: سيره كلي همه انبيا اين بوده است كه هرگز براي هدف مقدس؛ يعني، براي حق، از باطل استفاده نكرده اند.
هيچ يك از پيامبران خدا براي پيشبرد هدف مقدس خود، از يك امر نامقدس استفاده نكرده است. انبيا هرگز هدف را توجيه گر وسيله نمي دانستند. سياست موج سواري كه مفهومي جز بازيگري و فريب ندارد، در مكتب انبيا كه مروج صداقت بودند، محكوم و مردود بوده است.
همچنين سياست نفع طلبي به زيان ديگران با آموزه هاي ديني كه مشوق خدمت به ديگران و خودداري از زيان رساندن به مردم است، در تضاد است و هركس كه با تعاليم پيامبران الهي، به ويژه با برنامه هاي آيين اسلام آشنا باشد، اين معنا را تصديق مي كند.
يك نمونه تاريخي از روش پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله
در سال هاي آخر دعوت و تبليغ پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در مكّه (سال دهم بعثت به بعد) حضرت، در موسم حج كه قبائل مختلف جهت برگزاري حج، به مكه مي آمدند، به محل اقامت آنان رفته، اسلام را بر آن ها عرضه نموده از آنان مي خواست حمايت از او را بر عهده بگيرند. يك سال حضرت به محل چادرهاي قبيله بني عامر بن صعصعه تشريف برد و آنان را به اسلام دعوت كرد. شخصي از آنان به نام «بَيْحَرة بن فِراس» در پاسخ حضرت گفت: «اگر ما با تو بيعت كرديم و خداوند تو را بر دشمنانت پيروز كرد و دين تو پيش رفت، قول مي دهي كه جانشيني تو از آن ما باشد؟»
حضرت فرمود: «اين امر مربوط به خدا است و خدا اين منصب را به هركس كه بخواهد واگذار مي كند.»
او پاسخ داد: «ما سينه خود را در راه تو در برابر عرب سپر قرار دهيم، و آن گاه كه خدا تو را پيروز كرد، ديگري سود آن را ببرد! ما نيازي به دين تو نداريم!»
اين سند تاريخي علاوه بر اين كه الهي بودن جانشيني پيامبر را ـ چنان كه شيعه عقيده دارد ـ اثبات مي كند، نشان مي دهد كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نخواست امري را به آنان وعده بدهد كه از عهده او خارج است. در حالي كه در آن سال ها، اسلام آوردن يك قبيله، موفقيت بسيار بزرگي براي آن حضرت بود و اگر او در اين باب وعده اي به آنان مي داد به سهولت مي پذيرفتند، امّا او چنين كاري نكرد. زيرا آن را خلاف اخلاق و صداقت مي دانست اگر هر يك از رهبران و سياستمداران بشري به جاي آن حضرت بود، از اين فرصت استفاده مي كرد، گرچه بعدها خود را به آن پاي بند نمي دانست! و اين، يكي از مواردي است كه در آن روش سياسي انبيا از راه سياستمداران دنيوي جدا مي شود.