دستاوردهای طرح الگوی فاطمی
متأسفانه پس از گذشت بیش از دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و طرح الگوی فاطمی باید اعتراف کنیم که اقدامی اساسی و سازماندهی شده در جهت تبیین الگوی فاطمی و مبنا قرار دادن آن در برنامهریزی کلان اجتماعی و تبدیل ابعاد وجودی ایشان به شاخصههای توسعه اجتماعی و انسانی صورت نگرفته است. میتوان سطحی نگری، شعارزدگی، روزمرهگی، کم کاری و التقاط را عوامل این ناکامی دانست.
از سوی دیگر نظام استکباری و وابستگان داخلی با تکیه بر همین ناکامی، تلاشهای گستردهای برای ناکارآمد نشان دادن الگوی فاطمی و طرح الگوهای بیگانه آغاز کردهاند. تلاش برای جایگزین ساختن هشتم مارس به جای بیستم جمادی الثانی، جایگزینی روز جهانی خانواده به جای بیست و پنجم ذی الحجه، روز نزول سوره «هل اتی» و روز خانواده در نظام اسلامی و تلاش هایی که به منظور تحمیل «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» صورت گرفت تنها بخشی از این فعالیتها و به منظور متوجه کردن زن مسلمان به خارج از مرزهای فرهنگی خود، در پیگیری مطالبات و حقوق خویش است. این در حالی است که نظام غرب خود در پیگیری مطالبات زنان و ارایه الگویی جامع که به کارآمدی و نقش آفرینی زن در خانه واجتماع و ایجاد زمینه تفاهم و رفع زمینههای تخاصم میان دو جنس بیانجامد به بن بست رسیده است. وجود معضلات شدید اخلاقی در جوامع غرب، سست شدن بنیان خانواده و کاهش نقش زن به عنوان مادر و همسر، با وجود رشد شاخصهای موجود در الگوی توسعه در این کشورها از یک سو و تولد دیدگاههای «پست فمینیستی» که به انتقاد از آموزههای کلیشهای فمینیستی پرداختهاند، از سوی دیگر، شاهدی بر ناکارآمدی الگوی توسعه زنان و شاخصهای آن در جهان غرب است.
امروزه با گذشت بیش از دو دهه از انقلاب بر این ادّعا پای میفشاریم که موفقیتهای چشمگیر زنان ایرانی مرهون توجه به ابعادی از الگوی فاطمی و ناکامیها و عقب گردها هم ناشی از بیتوجهی به همین الگو و یا توجه بهالگوهای بیگانه است.
موفقیتهای زنان ما در سالیان گذشته از یک سو حاصل تلاش و روشن بینی آنان و از سوی دیگر نتیجه اهتمام و روشن گری رهبران و اهتمام مسؤولان اجرایی کشور بوده است. برخی از این دستاوردها عبارتند از:
1. خودباوری. مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی در جامعه زنان را باید در تحوّل شخصیت زن ایرانی و تبدیل زنان خود باخته و یا سرخورده و سردرگم به زنانی دانست که نه تنها آرمان شهر خود را در داستانهای تخیّلی زن غربی جست و جو نمیکردند، بلکه خود داعیه رهبری زنان جهان را در سر میپروراندند. زن ایرانی در عصر انقلاب افزون بر آن که خود را در تحولات اجتماعی و تاریخی کشور خود سهیم و دارای نقش تعیین کننده میدانست، نیم نگاهی نیز به زنان دیگر داشت تا طرحی نو برای نجات و هدایت آنان درافکند. او گرچه در این عصر به تدوین برنامهای منسجم برای زنان آن سوی مرزها نیندیشید، اما تحولات به وجود آمده در داخلکشورش چراغی فراروی زنان دیگر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی گردید. امروزه زن مسلمان فرهیخته در هر کشوری به راه سومی میاندیشد که نه برآمده از جمود و تحجر است و نه محصول خودباختگی در برابر غرب و البته خود را در شناخت این راه سوم مدیون زن ایرانی میداند.
2 . ارزشمندی. زن ایرانی در عصر انقلاب اسلامی آنگاه به جایگاه ارزشی خود رسید که تجلی ارزشهای انسانی شده بود؛ در صفوف راه پیماییها و پیشاپیش مردان تجلی شهامت و حضور، در طول انقلاب و دفاع مقدس تجلی ایثار و گذشت و از بزرگترین سرمایههای زندگی خود، در زمان حملات مکرر دشمن تجلی مقاومت، پس از شهادت همسر و فرزند تجلی صبر، در صحنههای اجتماعی تجلی عفاف و در عرصه دفاع و سازندگی تجلی تلاش و استقامت.
به جرأت میتوان گفت که زنان ما به ویژه در دوران دفاع مقدس احیاگر روحیه دلاوری و شجاعت در قهرمانان جبهههای کارزار و پرورش دهنده نسلی نو بودند که شهادت درراه آرمانهای مقدس را سعادت میشمردند.
عفت فاطمی ، الگوی فاطمی - نرگس قدیری