خانواده و مدیریت مصرف
مصرف از ماده «صَرَفَ» به معنای محل صرف (خرج) کردن است و در اصطلاح اقتصادی، «مصرف عبارت از ارزش پول کالاها و خدماتی است که توسط افراد، خریداری و تهیه میشود».
مصرف در میان متغیرهای اقتصادی به اندازهای اهمیت دارد که برخی اقتصاددانان، هدف نهایی از انجام فعالیتهای اقتصادی دیگر از جمله تولید، پسانداز و سرمایهگذاری را مصرف میدانند. چنانکه کینز، یکی از اقتصاددانان نامدار چنین مینویسد: «غایت هر فعالیت اقتصادی مصرف است».
نقش مصرف در اقتصاد بسیار مهم است، ولی نگاه اسلام به مصرف، نگاه غایی نیست. به بیان دیگر، نگاه اسلام به مصرف نگاه ابزاری است؛ زیرا در اسلام هدف نهایی از تمام فعالیتهای انسان ـ که از جمله آنها فعالیتهایاقتصادی است ـ نزدیکی به خداست. خداوند در قرآن میفرماید: «وَأَنَّ إِلَی رَبِّکَ الْمُنتَهَی؛ به درستی که پایان کار به سوی خداست». (نجم: 42)
منظور از نزدیک شدن به خداوند، کاهش فاصله زمانی و مکانی نیست، بلکه «حقیقتی است که کمال نهایی انسان محسوب میشود و آن را [قرب خدا] مینامیم. مرتبهای است از وجود که در آن استعدادهای ذاتی مشخص، با سیر و حرکت اختیاری خودش به فعلیت میرسد».
با توجه به این مقدمه، مصرف هر خانواده ایرانی باید به سمت و سویی هدایت شود که هدف نهایی (رضایت الهی) حاصل شود. اگر در این مسیر، خانواده بتواند مصرفش را متناسب با الگوی مصرف اسلامی و مطابق با منافع ملی سامان دهد، میتواند بر رونق تولید ملی نیز اثر بگذارد، به ویژه اینکه الگوی مصرف کنونی با منافع ملی و امکانات تولید و نیز درآمد و منافع بیشتر خانوادهها متناسب نیست. بیشک، ترک عادت الگوی مصرف کنونی و متناسب کردن آن با الگوی مصرف اسلامی، کار آسانی نیست.
با باور این نظریه که انسان توانایی تغییر سرنوشت خویش را دارد، میتوان با برخورد آگاهانه و تدابیر خردمندانه، بر عادتهای نادرست مصرف چیره شد. در این صورت، انسان و خانوادهاش به فضیلت بزرگی دست خواهند یافت.
در تعریف مدیریت اقتصادی خانواده، هر خانواده سازمان و بنگاه اقتصادی کوچکی تلقی شده است که به مدیریت بر منابع نیاز دارد که به بخشهای مدیریت اقتصادی شرایط عادی، شرایط غیر عادی و بحرانی تقسیم میشود. همانطور که در خانواده، والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را برای ایجاد روابط دوستانه و رسیدن به تکامل اعضای خانواده بر عهده گیرند، دربحث هزینه کردن و ایجاد تعادل بین دخل و خرج نیز به مدیریت نیاز است. اهمیت مدیریت منابع اقتصادی در خانواده به اندازهای است که مدیریت صحیح در این بخش به تحکیم بنیان خانواده، کاهش تنشها و مشکلات خانوادگی و در نتیجه، رشد و توسعه اقتصادی کشور میانجامد.
معمولاً مشارکت پدر و مادر در مدیریت مالی خانواده، موفقیت خانواده در امور مالی و کاهش مشکلات اقتصادی را در پی دارد، اما بسیاری از جامعهشناسان معتقدند، زنان به دلیل دقت نظر در اداره امور مالی خانواده، موفقیت بیشتری دارند.
مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید بر اساس میزان درآمدهای هر یک از اعضای خانواده و هزینهها تنظیم شود و در این میان، خانوادههایی موفقترند که در این قاعده جایی را برای پسانداز و به اصطلاح «روز مبادا» در نظر بگیرند؛ زیرا به اعتقاد کارشناسان، برابری هزینهها و درآمد نشان میدهد که خانواده بر اساس شرایط حال تصمیم گرفته است، اما اگر در مدیریت اقتصادی، جایی نیز برای پسانداز در نظر گرفته شود، آیندهنگری خانواده را نشان میدهد که معمولاً اینگونه خانوادهها کمتر دچار مشکلات مالی و اقتصادی میشوند و در مشکلات و پیشامدهای ناگهانی، پریشان نمیشوند.
در شرایط غیر عادی و بحرانی که هزینههای خانواده به دلایل مختلف از جمله بیماری، بیکاری و…، بیش از درآمد است، مدیریت بحران از پیآمدها و مشکلات ناشی از این حادثه یا واقعه میکاهد. در این وضعیت، خانوادههایی که آیندهنگری را پیشه خود کردهاند، راحتتر از بحران میگذرند و خانوادههایی که پساندازی نداشتهاند، با مشکلات بسیاری روبهرو میشوند. بنابراین، در علم اقتصاد خانواده، مدیریت باید همراه با آیندهنگری و پرهیز از هزینههای اضافی باشد.هر خانوادهای ممکن است از منابع متعدد درآمد کسب کند که این درآمد محدود است؛ یعنی مقدار معیّنی است و به هر مقدار که اراده کند، در اختیارش نیست و در عوض، مخارجی دارد که برای انجام آن از درآمدهایش استفاده میکند. خانواده برای ادامه زندگی به کالاهای بسیاری نیاز دارد و باید درآمدش را به مصرف انواع کالاهای مورد نیازش مثل غذا، پوشاک، مسکن، آموزش، تفریحات و…، اختصاص دهد. درست است که نیازهای افراد بینهایت است، اما درآمدهای خانواده محدود است و فقط تعداد محدودی از نیازهایش را میتواند برآورد.
در اینجا اولین سؤال در مبحث اقتصاد خانواده به وجود میآید و آن این است که: چگونه این درآمد را باید به مصرف انواع کالاها و خدمات اختصاص دهد؟ اصل هنر اقتصاد چگونگی تخصیص منابع محدودِ در دسترس برای تأمین نیازهای نامحدود انسانهاست. مدیریت منابع مالی خانواده از وظایف مهمی است که معمولاً بر عهده زنان مدیر و باتدبیر است. ما در طول زمان کالاهای بسیاری را مصرف میکنیم. برخی از این کالاها، مثل غذا و خوراک و پوشاک برای زندگی لازم و ضروری است و برخی دیگر مثل انواع تفریحات و تجملات و…، در مرحله بعدی ضرورت قرار دارد.
ضرورت مدیریت هزینه برای اقشار کمدرآمد حیاتیتر است. افرادی که درآمد مناسبی دارند، اگر در هزینهکرد درآمد دچار خطا و اشتباه شوند، امکان جبران اشتباهها را دارند، اما برای قشر کمدرآمد، امکان جبران اشتباه سختتر است. در گذشته، اصول سادهزیستی و توجه به مبانی ارزشهای دینی در بسیاری از خانوادهها رعایت میشد و مردم زندگی راحتتری داشتند، اما متأسفانه امروزه به دلیل ظهور پدیده تجملگرایی و چشم و همچشمی واولین پرسشی که برای هر فرد مطرح میشود، این است که کدام کالا را باید مصرف کند؟ در مصرف کالا به کدام ویژگیها و مطلوبیت آن بیندیشیم و ارضای کدام نیاز را از مصرف یک کالا انتظار داریم؟ باید توجه داشت که به صورت طبیعی جواب هر کس به این سؤالها متفاوت خواهد بود؛ زیرا نیازهای افراد بر اساس عادتها، محل زندگی، سطح درآمد و… با هم فرق میکند. به این نکته نیز باید همیشه توجه داشت که در اولویتبندی نیازها، باید به نیازهای کل جامعه نظر داشت؛ یعنی وقتی تولیدکنندگان داخل کشور به حمایت از تولیداتشان نیاز دارند و این حمایت میتواند به رشد و پیشرفت کل کشور کمک کند، خانوادهها باید مصرف کالای ایرانی را نیز در اولویت قرار دهند و در مدیریت مصرفی که در خانه اعمال میکنند، این نکته مهم را نیز در نظر داشته باشند.
رسانه و نقش خانواده در تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی - حسین رئیسی