جایگاه، اهمیت و ضرورت تربیت
توجه به تربیت، توجه به حیاتیترین مقولهی انسانی است، زیرا همهی سامانها و نابسامانیها، صلاحها و فسادها، سعادتها و شقاوتها به نوع تربیت بازمیگردد و تربیت بستر خوشبختی و بدبختی انسانها و جوامع انسانی است. انسان موجودی است مستعد همهی والایی ها و همچنین همهی تباهی ها و اینگونه شدن یا آنگونه گردیدن به نوع تربیت آدمی بسته است. عالم طبیعت، عالم شدن آدمی است، به هر سوی که روی کند و هر گونه که بخواهد و تربیت یابد. سعادت و شقاوت آدمی به دست خود اوست و در نتیجهی تربیتی است که مییابد. انسان به سبب تربیت درست، الهی و متخلق به اخلاق ربانی میشود و به سبب تربیت نادرست، از سیر به سوی حقیقت انسانی خود بازمیماند و متخلق به اخلاق نفسانی میگردد. امیر بیان، علی (ع) دربارهی شدن آدمی و راههایی که در برابر آدمی است- تا چه شود- فرموده است:
«الناس ثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع اتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجووا الی رکن وثیق.»
مردم سه دستهاند: دانایی که شناسای خداست، آموزندهای که در راه رستگاری کوشاست و فرومایگانی رونده به چپ و راست که درهم آمیزند و پی هر بانگی را گیرند و با هر باد به سویی خیزند. نه از روشنی دانش فروغی یافتند و نه به سوی پناه گاهی استوار شتافتند.
انسان میتواند به سبب تربیتی فطری به کمالات انسانی دست یابد و یا به عکس، استعدادهای خود را در جهت کمال مطلق بپوشاند و به پایینترین مراتب خود تنزل نماید و از حقیقت وجود خویش بیبهره ماند و از صورت و سیرتی حیوانی سر درآورد و هر گونه شر و بدی را جلوهگر شود. به بیان امیرمومنان علی (ع):
«عدم الادب سبب کل شر.»
فقدان ادب سبب هر شر و بدی است.
بنابراین، روی کردن به تربیت صحیح، پرداختن به ضروریترین امور انسان و جامعهی انسانی است و رسالت همهی پیامآوران الهی رسالت تربیت انسانها بوده است و اینکه موانع تربیت فطری را از سر راه آدمیان بردارند و آنان را
از اسارت بت و جاهلیت برهانند و غل و زنجیرها را از دست و پای انسانها بگشایند و بستر مناسب سیر آنان به سوی کمال مطلق را فراهم نمایند. به بیان امیرمومنان علی (ع):
«و اصطفی سبحانه من ولده انبیاء اخذ علی الوحی میثاقهم و علی تبلیغ الرساله امانتهم، لما بدل اکثر خلقه عهد الله الیهم فجهلوا حقه و اتخذوا الانداد معه و اجتالتهم الشیاطین عن معرفته و اقتطعتهم عن عبادته. فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه، لیستادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم آیات المقدره.»
خدای سبحان از فرزندان آدم پیامبرانی برگزید و هر یک به زبان وحی پیمان او را شنید، که امانت او نگاه دارد و حکم خدا را به دیگران برساند و این هنگامی بود که بیشتر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد درنوردیدند، حق او را نشناختند و برابر او خدایانی ساختند. شیطانها آنان را از خداشناسی به گمراهی کشیدند و پیوندشان را با پرستش خدا بریدند. پس هر چندگاه پیامبرانی فرستاد و به وسیلهی آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق فطرت بگزارند و نعمت فراموش کرده را به یاد آرند. با حجت و تبلیغ، چراغ معرفتشان را بیفروزند تا به آیتهای خدا چشم دوزند.
رسالت پیامبر اکرم (ص) نیز چنین بوده و تمام تلاش آن حضرت تلاشی تربیتی بوده است و قرآن کریم- آخرین کتاب الهی- کتاب تربیت انسان در جهت کمال مطلق است. به بیان نمونهی اعلای تربیت نبوی، علی (ع):
«فبعث الله محمدا- صلی الله علیه و آله- بالحق لیخرج عباده من عبادهالاوثان الی عبادته و من طاعه الشیطان الی طاعته، بقرآن قد بینه و احکمه، لیعلم العباد ربهم اذ جهلوه و لیقروا به بعد اذ جحدوه و لیثبتوه بعد اذ انکروه.»
پس خدا، محمد (ص) را به راستی برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بتان برون آرد و به عبادت او وادارد و از پیروی شیطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند، با قرآنی که معنی آن را آشکار نمود و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان بدانند- بزرگی- پروردگار خود را که دانای آن نبودند و بدو اقرار کنند، از پس آنکه بر انکار میفزودند و او را نیک بشناسند، از آن پس که خود را ناآشنا بدو مینمودند.
ماه مهرپرور - تربیت در نهج البلاغه - مصطفی دلشاد تهرانی