امام_زمان_اروحنا_فداه
جمعه رسید و باز تو آقا نیامدی
مرهم گذار زخم دل ما نیامدی
کردم کنار کعبه تو را آرزو ز دوست
ای کعبه ی امید احبا نیامدی
از خستگان هجرتو پرسیده ام مدام
گفتند سوی خسته جگرها نیامدی
ما با شمیم وصل تو شاداب می شویم
ای عطر ناب گلشن طاها نیامدی
نزدیکتر زما تو بمایی وباز هم
گوئیم روز وشب که تو مولا نیامدی
درشام ظلمت است جهان بی حضور تو
خورشید آفتابی دنیا نیامدی
با ناله گفت حضرت صادق شب فراق
تعجیل کن قرار دل ما نیامدی
کرب وبلاست منتظر انتقام تو
ای آخرین نواده ی زهرا نیامدی
با اشک می نوشت «وفایی» به لوح خاک
عمرم به سر رسید وتو اما نیامدی
حاج سیدهاشم وفایی