خطرات و موانع تداوم انقلاب
در اينجا به مهم ترين آسيب هاي فرهنگي اجتماعي انقلاب اسلامي اشاره مي شود:
الف.آسيب شناسي فرهنگي و اجتماعي
1.نفوذ انديشه هاي بيگانه؛ انديشه هاي بيگانه ممكن است از طريق دشمنان يا دوستاني كه مجذوب آراي ديگران شده اند، نفوذ كنند.
2.تغيير جهت دادن انديشه ها؛ نهضت خدايي بايد براي خدا آغاز شود و براي او ادامه يابد و هيچ خاطره و انديشه اي غير خدايي در آن راه نيابد تا عنايت و نصرت الهي شامل حالش گردد.حضرت امام (ره) در وصيت نامه خود، فراموش كردن اهداف فرهنگ قيام ملت و مكتب الهي اسلام، به انزوا كشاندن روحانيت، غرب زدگي و شرق زدگي و سلطه بيگانگان بر مقدرات مراگز تعليم و تربيت را از آفات فرهنگي انقلاب معرفي مي نمايد.
3.تجددگرايي افراطي؛ در مقابل تمسك به اسلام ناب، تجددگرايي افراطي-يا التقاط-و زهدگرايي منفي قرار دارد.تجددگرايي افراطي تلفيق اسلام با انديشه هاي غير اسلامي براي زيبا جلوه دادن ان مي باشد.
4.بوروكراسي مفرط و فساد اداري و اجتماعي؛ حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: همانا فلسفه نابودي رزيم هاي پيشين اين بود كه حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خريدند، و راه باطلشان بردند و آنان پيرو آن گشتند.
5. دنيا طلبي و اشتعال به زينت هاي دنيوي بالاخص بين اقشار انقلابي؛ اگر زندگي تجملي و روحيه تكاثر طلبي در ميان عناصر انقلابي فزوني گيرد و نيرو هاي انقلابي روحيه خود را از دست دهند، داعيه دفاع از انقلاب و ارزش ها تضعيف مي شود.
6.حاكم شدن روحيه ريا و تملق به جاي اخلاص و ايثار و دگرگوني مجدد ارزش هاي جامعه و فرآيند تبديل ثروت به ارزش و نابري اجتماعي؛
7.تاثير پذيري از جنگ رواني و تهاجم فرهنگي و تبليغاتي دشمن و رجعت تدريجي به ارزش هاي فرهنگي رژيم پيشين؛
8.بحران هويت اجتماعي بالاخص بين نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرايش به الگوهاي غربي؛
9. فرار مغزها؛ نداشتن برنامه اي همه جانبه براي جلوگيري از مهاجرت تحصيل كردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهاي «تعهد» و «تخصص» باعث ظهور پديده فرار مغزها به كشور هاي ديگر جهان مي شود.
آسيب شناسي خارجي
در هر انقلاب يا پديده اجتماعي يكي از مهم ترين تهديدات و آفت ها كه موانعي را در مسير آن پديد مي آورد، آس است. در شناخت و تحليل اين آسيب ها از بيانات و ديدگاه هاي رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي بهره مي جويييب هاي داخليم.
ايشان در تبيين آسيب هاي داخلي انقلاب اسلامي مي فرمايد:
دو خطر عمده انقلاب اسلامي را تهديد مي كند: 1. خطر دشمنان خارجي؛ 2. خطر استحاله داخلي…دشمني دوم و آفت دوم هم آفت اضمحلال دروني است كه اين مخصوص غريبه ها نيست، بلكه مخصوص خودي ها و در درون نظام است.در يك نظام ممكن است خودي ها بر اثر خستگي، اشتباه در فهم راه درست، مغلوب احساسات نفساني شدن، نگاه كردن به جلوه هاي مادي و آنها را بزرگ انگاشتن، ناگهان در درون دچار آفت زدگي بشوند. اين دشمن البته خطرش بيشتر از دشمن اولي است.
ايشان در بياني ديگر مي فرمايد:
افراد و مجموعه هاي بشري همواره از دو ناحيه آسيب مي بينند: اول از درون خود كه منشا آن ضعف هاي بشري و هوس هاي مهار گسيخته و ترديدها و بي ايماني ها و خصلت هاي منهدم كننده است و دوم از دشمنان بيروني كه بر اثر طغيان و افزون طلبي و تجاوز و ددمنشي، محيط زندگي را بر انسان ها و ملت ها تنگ و فشارآلود مي سازد.
بنابراين آسيب هاي داخلي كه در كوتاهي، بي توجهي، سستي و غفلت ريشه دارد، از آسيب هاي بيروني و توطئه دشمنان خارجي خطرناك تر است؛ زيرا آن جايي دشمنان خارجي موفق مي شوند كه جامعه اسلامي در درون سست و غافل باشد.