آرزوهای طولانی
کسی که صاحب آرزوهای طولانی است، همواره لذّت را در چیزی میداند که ندارد و به همین جهت، از آنچه دارد بهره مند نمیشود. چنین افرادی همواره از آنچه دارند، نالان و ناراضیاند و چیزهایی را آرزو میکنند که ندارند.
مهم نیست که چه دارند، مهم آن است که همواره آنچه را ندارند، مایه خوش بختی میدانند و وقتی به آنچه زمانی آرزویش را داشتند، دست یافتند، باز هم احساس بهره مندی و خوش بختی نمیکنند و به آنچه در دور دستها وجود دارد، میاندیشند. این، معنای آرزوی دور و دراز است.
برای احساس بهره مندی، داشتن فلان نعمت، کافی نیست؛ باید انسان از وجود نعمت، باخبر شود و از داشتن آن، احساس بهره مندی کند، تا لذّت آن را بچشد. چه بسا نعمتهایی که وجود دارند، ولی کسی از وجود آنها خبر ندارد و یا از داشتن آنها لذّت نمیبرد.
ناخشنودی بسیاری از کسانی که از زندگی خود راضی نیستند، نه به دلیل نداری و محرومیت، بلکه به دلیل ناچیز شمردن و اهمیت ندادن به چیزهایی است که دارند.
اگر روحیه فرد، این گونه باشد که آنچه را دارد ناچیز میشمارد و لذّت خود را در آن چیزی میداند که ندارد، در این صورت، راه تحقّق رضایت از زندگی، تأمین خواستهها و افزایش سطح زندگی نیست؛ زیرا او به هر سطحی از زندگی که برسد، باز همین الگوی فکری را دارد که: «آنچه دارم ناچیز است و خوش بختی در چیزهای بالاتری است که ندارم». از سوی دیگر، چنین افرادی به جهت آرزوهای بی حد و مرزی که دارند، هیچ گاه به خواستههای خود دست نمییابند و لذا همواره به خاطر آنها حسرت میخورند.
لذا آرزوهای دور و دراز، سبب میشود که انسان، داشتههای خود را کوچک ببیند و از آنها لذت نبرد و نسبت به نداشتهها نیز حسرت بخورد. به همین جهت، امام علی (ع) میفرماید: از آرزوها[ی طولانی] بپرهیزید؛ زیرا نشاط نعمتهایی را که دارید، از میان میبرد و آنها را نزد شما کوچک میسازد و حسرتِ آنچه را که آرزو دارید، در پی میآورد.
منبع: هنر رضایت از زندگی؛ عباس پسندیده، ص ۴۴