هم کلامی مقصد دار...
بعضی از افراد قدرت این را ندارند که حول یک موضوع چند دقیقه بتوانند صحبت کنند و با یک سلام و احوالپرسی ساده صحبت کردنشان به پایان می رسد. مثلا در بچه های 7 سال اول می توان تمرین نمود که چند دقیقه می توانید با او همکلام شوید، این کار تفکر او را نیز فعال می کند و هم آداب هم کلام شدن را به بچه ها آموزش می دهد)
انسان ها به همان میزان که هم کلامی دارند می توانند هم دلی، هم فکری و هم مقصدی ایجاد کنند، پس کسانی که کم حرف هستند باید تمرین کنند تا بتوانند مدت طولانی تری حول یک موضوع با هدف خاص، با دیگران صحبت نمایند و این ضعف را مرتفع کنند.
بعضی افراد نمی توانند صحبت کنند، یکی از راهها اینست که از قبل سناریو بنویسند. من سر چه موضوعی می توانم با فرزندم صحبت کنم؟ مسائل حول آن موضوع چیست؟ مقصدش چیست؟ البته ما در رابطه با صحبت های مقصد دار بحث می کنیم و نه صحبت هایی که لغو هستند. من برای رابطه خودم و فرزندم، خودم و همسرم، خودم و مادرم مقصد و کمالی را درنظر گرفته ام، می خواهم او در چند سال آینده به همچین نقطه ای برسد. من تا آنجا حرف هایی را تعیین می کنم. اگر 10 دقیقه با او صحبت می کنم، 5 دقیقه اش را ربط بدهم به آن موضوع مورد نظرم. جملاتی تعریف می کنم مثلا می دانم مادرم فلان دغدغه را دارد، و من تعریف می کنم هرروز یک جمله حق در آن رابطه بگویم که دل او را آرام کنم. این می شود مقصد دار کردن رابطه ها.
البته ما این نکته را باید درنظر بگیریم، آدم با توجه به سطوح رابطه ای که دارند، مورد توجه قرار گرفته و با آنها رابطه برقرار کرد. مثلا مادر فردی است محق و باید با ملایمت و ملاطفت نکته ای گفت و نمی توان برای او که مادر است روی منبر رفت. یا مثلا با برادرم نمی توانم تلفنی صحبت کنم و شروع کنم به نصیحت کردنش. مثلا او ازدواج نکرده، پس من مواقعی که با او هستم تصویرهای خوبی در ذهن او در رابطه با بچه داشتن و زندگی به این شکل داشتن می سازم. بچه ها را از قبل می خوابانم که وقتی آنها را می بیند شاد و سرحال ببیند، نه در حال نق زدن و گریه کردن. یا همیشه ما را در تفریح و پارک و خوشگذرانی ببیند. یا از برکت های زندگی می گویم.
اگر برای رابطه مقصد تعریف کنیم برای آن مقصد رابطه باز می شود و گشایش ها اتفاق می افتد. مهم اینست که ما خوب بنشینیم و صحبت کنیم و رفتار کنیم با هدف خاص. مهم است بی تفاوت به کسی نباشم.
این درست کردن و مقصد دار کردن رابطه ها ما را به امام زمان عج نزدیکتر می کند. پس همه آدم ها برایمان مهم هستند و حتی سبک زندگیشان.
ذیل کتاب بلوغ با هم بودن استاد اخوت (شرح خانم سها)
صف اولیهای مسجد در جذب کودکان موثرند یا دفع!
کودک شش ساله ای دست در دست پدرش به مسجد آمد. اولین بار بود که به مسجد آمده بود. از قضا در این ایام عید، کودکان پروپاقرص مسجدی، برای مکبری حضور نداشتند. نماز اول تمام شد، مکبر همان پیرمرد صف اولی مسجد بود. بعداز نماز مغرب، کودک، از پدرش خواهش بلندگو را داشت. پس از اصرار، بالاخره پدر از آن صف اولی خواهش بلندگو را برای کودکش نمود، البته با چهره ای سراسیمه به گونه ای که به اطرافیان میگوید؛ «مراقب نمازتان باشید!»
کودک خجالتی با اضطراب بعد از چند دقیقه راهنمایی چند صف اولی جهت آشنایی با بلندگو و نحوه استفاده آن کار خود را شروع کرد؛ الله اکبر…
یکی دو اشتباه کوچک کودک نادیده گرفته شد زیرا اکثر صف اولی های کهنسال در این ایام نوروز به مرخصی رفتهاند و کسی نیست که با تلخی با کودکان برخورد کند و ندای “یا مصیبتا” سر دهد! گویی بهشتی شدن و جهنمی شدنشان بسته به همین اشتباه مکبر دارد!
آن زمان و در مسجد محله قبلیمان، چون صف اولی نداشت، راحت به کودکان با همین بلندگو میدان میدانند و انگیزه ایجاد میکردند تا هرشب ما کودکان به عشق بلندگو نماز بیاییم. راحتتر بگویم اخلاص و رضای خدا، برایم در آن کودکی قابل فهم نبود و همه چیز در همین بلندگو خلاصه شده بود.
راستش با خودم فکر میکنم اگر پیران صف اولی آن زمان با تلخی برخورد میکردند و هزاران گوشه و کنایه و زیر چشمی نثار کودکیام میکردند، اکنون چه تصویری از مسجد داشتم و اساسا آیا اکنون هم مسجد میرفتم؟
این کودک هم اگر در ایام دیگری به مسجدمان آمده بود، شاید تصویر دیگری پیدا میکرد و اصلا شاید نوبت به او نمیرسید ولی هنوز پاسخ این سوال را ندارم که چگونه میتوان اثر اولین برخورد فرد با مسجد را به تصویری زیبا مبدل نمود به گونهای که کودک با همان تصویر زیبا بتواند در مسجد تربیت شود؟
آیا صف اولی ها میتوانند با صبر و لبخندشان، فرصت تنفس و تربیت در مسجد را به یک کودک بدهند؟
و چه زیبا باید بفهمند که
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
حمیدرضا ارفع الرفیعی
نقش دوست در نماز خوان شدن بچه ها...
توجه به موانع اقامه نماز
نقش دوست
گاهی می شود که والدین نمازخوان و فرزند بی نماز است. نماز نماد یک سبک زندگی است، والدین باید مراقب دوستی های فرزندان خود باشند. نمی شود که به این مساله توجه نکنیم و انتظار داشته باشیم که آنها نمازخوان شوند. بنابراین انتخاب مدرسه و حساسیت در روابط دوستی از اهمیت خاصی برخوردار است.
غرة الشهور...
حضرت آیت الله جوادی آملی :
طبق بعضي از روايات، يک؛ طبق بعضي از أدعيه، دو؛ ماه مبارک رمضان را گفتند: «غُرَّةُ الشُّهُور»، يک؛ «رَأسُ السَّنَة»، دو؛ چون در روايات ما اول سال را ماه مبارک رمضان ميدانند، در روايات ما اول سال را، «رأس سنه» را ماه مبارک رمضان ميدانند، گاهي ميگويند: «غُرَّةُ الشُّهُور»، اگر دوازده ماه داريم، پيشاني دوازده ماه، ماه مبارک رمضان است. اگر 365 روز داريم، پيشاني آن اول ماه مبارک رمضان است. «رَأسُ السَّنَة» است، يک؛ «غُرَّةُ الشُّهُور» است، دو.
طبق اين دو تعبير افرادي مثل ابن طاوسها و اينها برنامههايشان را از ماه مبارک رمضان شروع ميکنند تا به ماه شعبان. ماه مبارک رمضان را اول سال قرار ميدهند، ماه شعبان که آخر سال است، خيلي تلاش و کوشش ميکنند که همه ديونشان را بدهند. اين دعاي معروفي هم که هست: «اَللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِيمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ»،همين است.
مثل اينکه کسي که آخر سال ميخواهد حساب بکند، آخر سال که ميخواهد حساب بکند تمام تلاش و کوشش خود را ميکند تا ببيند چقدر بدهکار است. اينها در ماه شعبان خيلي دست و پا ميزنند که حقي از اينها نماند، وظيفهاي از اينها نماند. اين دعا هم که «اَللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِيمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ» هم همين را نشان ميدهد.
تقویت چشم با...
از اموری که چشم را روشنی می بخشد وتقویت می کند:
شستن دو دست قبل و بعد از غذا
أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السلام…قال: غَسْلُ اَلْيَدَيْنِ قَبْلَ اَلطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ زِيَادَةٌ فِي اَلرِّزْقِ وَ إِمَاطَةٌ لِلْغَمَرِ عَنِ اَلثِّيَابِ وَ يَجْلُو اَلْبَصَرَ …
حضرت امیرالمومنین علی (ع): شستن دو دست قبل و بعد از غذا، روزی را افزایش می دهد و جلوي چرب شدن لباس را می گیرد و چشم را جلا می بخشد.
بحارالانوار، جلد۱۰، ص۸۹.