حقیقت این است که...
حقیقت این است که اگر انسان به یک هدف عظیم و مقدس، دلبستگی داشته و نسبت به آن دلبستگی هم غیرت داشته باشد، خودش را فدا میکند تا هدفش زنده بماند! حتی اگر بداند که کشته میشود، دست از هدفش بر نمیدارد.
با خود میگوید: من میمیرم ولی هدفم با مردن من، زنده میشود. فهمیدن این معنا، شعور بالایي میخواهد که انسان بگوید: من چون هدفمندم، برای حیاتِ هدفم، مرگ را انتخاب میکنم.
حسین علیهالسلام هدفمند بود؛ هدف، حفظ اسلام بود و میدانست کشته میشود. اما باید این اتفاقات میافتاد و راهی جز این نداشت.
برشی از کتاب : سلوک عاشورایی، منزل هشتم(غیرت دینی)، ص۸۵
آیتالله آقامجتبی تهرانی (ره)
این فرصت، هرگز نخواهد آمد!
علامه سید محمد حسین طهرانی (قدس سره):
اگر انسان به دنبال این باشد که یک فرصت طلائی به دست آورد که هیچ گرفتاری نداشته باشد و هیچ غمی بر دل او سنگینی نکند و آن گاه به سلوک بپردازد، باید بداند این خیالی است باطل و شیطانی. چنین فرصتی هیچگاه نصیب او نمی شود زیرا عالم دنیا عالم گرفتاری است.
تمام اولیاء خدا که به جایی رسیده اند با همین گرفتاریها بوده است؛ بلکه همیشه گرفتاری گذشتگان از گرفتاری ما به مراتب بیشتر بوده است.
مساله نامگذاری
یکی دیگر از شعارهای ما که متأسفانه جامعه ما تحت تاثیر غربزدگی دارد از دست میدهد مسئله نامگذاری است. هر ملتی اسمهایی که روی بچههای خودش میگذارد اسمهایی مخصوص به خود است. رابرت اسم ما نیست، اسم دنیای مسیحیت است. ما مسلمانیم، خودش اسم دارد و اساساً دستور دارد. دستور است که نگذارید این اسمها فراموش بشود.
با کمال تاسف یکی از مظاهر تجدد ما این است که یک حسی در میان بعضی طبقات ما و خصوصا در میان بعضی از خانمها پیدا شده که خیال میکنند اسمهای اسلامی دیگر کهنهشده است و به شخصیت آنها ضربه میزند که بعد از این اسم بچهاش را حسن یا حسین بگذارد (بااینکه ایمان به امام حسن و امام حسین دارد)، اسم بچهاش را علی، احمد، مصطفی، مرتضی، ابوالقاسم، رضا، کاظم، صادق، باقر و اسمهای انبیاء: ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، موسی و عیسی بگذارد. مثل اینکه خیال میکنیم که اینها دیگر کهنه شده و مانعی هم ندارد، مسلمانی که به این حرفها نیست، حالا من بهجای این اسمها میآیم اسمی مثلاً از گبرهای سه هزار و چهار هزار سال پیش میگذارم.
خیر، مسلمانی شوخیبردار نیست. اسلام هم به ما نیاز ندارد که بخواهد با ما صلح و مصالحه کند که حالا از این یکی گذاشتم. یا ما باید مسلمان باشیم و شعارهای اسلامی را که اعلام وابستگی ما به اسلام است حفظ و نگهداری کنیم و یا باید از اسلام استعفا بدهیم. از دست دادن تدریجی شعارها باعث میشود که بعد خود محتوا را از دست بدهیم.
من هم قبول دارم ماهیت و واقعیت اسلام هرگز به این مطلب نیست که من اسمم حسن باشد یا کامران. اینقدر اشخاصی بودهاند که اسمشان حسن و حسین و احمد بوده که کمر اسلام را شکستهاند. ممکن است اسم من یک اسم غیراسلامی باشد ولی عملاً من مسلمان واقعی باشم. من منکر این مطلب نیستم؛ نمیگویم هر کسی با اسم مسلمان میشود و هر کسی با اسم از اسلام خارج میشود؛ ولی عرض میکنم که این خودش یک حسابی است در دنیای اسلام که ما این اسمها را بهعنوان ظرفها باید حفظ کنیم تا محتوا و مظروف را از دست ندهیم.
برشی_از_کتاب : پانزده گفتار؛ ص۱۶۵
استاد شهيد آيتالله مطهری (ره)
این همان است، فرقی نمیکند...
کاری که در زمان امام حسین (عليهالسلام) انجام گرفت، نسخه کوچکش هم در زمان امام ما انجام گرفت. منتها آنجا به نتیجه شهادت رسید، اینجا به نتیجه حکومت. این همان است، فرقی نمیکند.
هدف امام حسین(عليهالسلام) با هدف امام بزرگوار ما یکی بود. این مطلب، اساس معارف امام حسین است. معارف حسینی، بخش عظیمی از معارف شیعه است. این پایه مهمی است و خود، یکی از پایههای اسلام است.
پس هدف، عبارت شد از بازگرداندن جامعه اسلامی به خط صحیح. چه زمانی؟ آن وقتی که راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خيانت کسانی، مسلمین را منحرف کرده و زمینه و شرایط هم آماده است. البته دوران تاریخ اوقات مختلفی است. گاهی شرایط آماده است و گاهی آماده نیست. زمان امام حسین آماده بود، زمان ما هم آماده بود.
برشی_از_کتاب : انسان ۲۵۰ ساله، ص۱۵۲
آيتاللهالعظمي امام خامنهاي (مدظلّه)
شعبان ماه رسول
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم:
“شَعبانُ شَهري و رَمَضانُ شَهرُ اللّه ِ فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعا يَومَ القِيامَةِ”
شعبان، ماه من و رمضان ماه خداوند است.هر كه ماه مرا روزه بدارد، در روز قيامت شفيع او خواهم بود.
بحار الأنوار، ج97، ص83
✳️حلول ماه شعبان و اعیاد این ماه بزرگ گرامی باد✳️