چرا در زندگی احساس بی تفاوتی می کنيم؟
چگونه حس بی تفاوتی خود را متوقف کنید؟
برای توقف این حس بی تفاوتی، می توانید سه کار را انجام دهید:
۱- انعطاف پذیر باشید و سمج باشید
وقتی یک روش، جواب نمی دهد، آن را رها کنید و روش دیگری را انتخاب کنید که شما را به هدف برساند. آنقدر تلاش کنید که به آنچه می خواهيد برسید.
۲. خود را از نظر شخصیتی رشد دهید
اگر اعتماد به نفس داشته و به مهارت های خود باور داشته باشید، بی تفاوتی کمتری را احساس خواهید کرد. شما باید حس خوبی را به خود، و قدرت مقابله ی خود با مشکلات داشته باشید و این حس، با کار کردن بر روی مهارتهای خود و افزایش اعتماد بنفس، ایجاد خواهد شد.
۳- با افسردگی مقابله کنید
افسردگی، وضعیت از دست دادن امید است! اگر امید خود را از دست بدهید احساس بی تفاوتی خواهید کرد. بنابراین کافیست حس امید را دوباره به خود بازگردانید. با این کار خواهید دید که حس بی تفاوتی شما از بین خواهد رفت.
جاری کردن رکن قیام (نماز)، در زندگی فرزندمان ...
پیش به سوی مقصد الهی با یاد قیام:
هر کودکی که متولد می شود، سراسر وجودش نیاز است و برای برطرف شدن آن نیازها از همان ابتدا، تنها، گریستن را می شناسد. همه تلاش والدین او در این مسیر است که وی را در برطرف شدن نیازها و رسیدن به اهداف تعیین شده یاری کنند؛ به او غذا خوردن، نحوه درست حرکت کردن، حرف زدن، روش استفاده از ابزار و وسایل و… را آموزش میدهند تا او به تدریج، مستقل شده و بتواند خود، برای رفع نیازهایش اقدام کند.
در این سیر ، او با توانمندیهای جسمی و روحی خویش آشنا شده و همچنین، بر اساس آموزشهایی که دریافت کرده است، مقاصدی را برای خود تعریف میکند و این دو عامل، سازنده شکل عمل او هستند.
در فرهنگ قرآن و روایات، نتیجه شناخت خود و معرفت نسبت به مقصد، «قیام » معرفی شده است و تنها خداوند و اولیای برحق او بر توانمندیهای حقیقی انسان واقف بوده و تنها ایشان شایستگی تعریف مقصد و مسیر برای انسان را دارا هستند.
بر این اساس، والدین نمیتوانند به تنهایی و تنها بر اساس تجربه های شخصی خود برای توانمندسازی و هدایت فرزند به سوی اهدافش برنامه ریزی کنند و همچنین نمی توانند بر اساس فهم و شناخت خود از دنیا، اهدافی را برای وی تعریف نمایند؛ بلکه این شناخت از خود و مقاصد، همه باید بر کلام حق و روایات مبتنی باشد و بر والدین لازم است هر یک از مقاصد تربیتی را با این معیار سنجیده و به کار بندند.
پس او را یاری می کنند تا بتواند روی پای خود ایستاده و دیگران را نیز یاری کند. به او قیام را می آموزند.
کتاب زندگی من و فرزندم با یاد نماز نوشته خانم هنزایی
ماه رمضان و کودکان...

برای تمایز ایجاد کردن بین ماه مبارک رمضان با ماههای دیگر، میتوانیم بههمراه کودکان با مقوا ستاره و ماه و ابر درست کنیم و از سقف آویزان کنیم و یک طرف ستاره ها اسم روزها و طرف دیگر، اسم اهل بیت و یارانشان را بنویسیم تا هر روز را متعلق به آن بزرگوار کنیم و افطاریمان نذری شود و ثواب کارهامای آن روز هم به ایشان هدیه کنیم. به این ترتیب کودکانمان با نام این بزرگواران انس بیشتری خواهند گرفت.
تشویق کودکان به کارهای خوب...
ماه رمضان و کودکان:
برای تشویق بچه ها به کارهای خوب، والدین میتوانند به تعداد روزهای ماه مبارک رزقی را برای فرزند درنظر بگیرند. رزقهای مادی و معنوی، سخت یا آسان! روش دادن این رزق باید خلاقانه باشد مثلا:
هرکدام از این رزقها را یک جایی از منزل پنهان کنند و مثل نقشه ی گنج فرزند با دنبال کردن نقشه یا راهنما به آن رزق برسد.
اولین راهنمای این رزق هر روز توی یکی از قرآنهایی که در منزل هست جاگذاری می شود.
برای انس گرفتن فرزند با سوره ای خاص می شود هر روز در صفحه یکی از سوره های قرآن قرار بگیرد.
محتوای اولین راهنما که می تواند متن، چیستان یا تصویر باشد، هم خلاقانه و هر روز متفاوت از روز قبل باشد مثلا:
” سلام بر مهمان عزیز پروردگار
لطفا پس از قرائت سومین آیه از این سوره، به کشوی میز اتاق مراجعه کن.”
یا “گوش به زنگ باشید! ساعت ۱۰ پیامکی به گوشی پدر جان ارسال می شود. لطفا طبق راهنمایی پیامک، رزق امشب خود را پیدا کنید.”
(متن پیامک از قبل توسط والدین آماده و به خاله یا عمه داده شده تا ایشان سر ساعت مقرر آن پیامک را ارسال کنند و ادامه ی ماجرا…)

یاد مرگ مرا از بازی باز می دارد...
شهید مزدستان سردار لشکر ۲۵ کربلا، شهید ۹ دی از دست نوشته های شهید برای یاری ما درخارج شدن از غفلت ها و پرهیز از کارهای خطرساز:
یاد مرگ مرا از بازی باز می دارد.
بخوان … وقتی تابوت ها می گذرند،ماندگان ز خجلت در پناه دیوارها پنهان می شوند.
اما هر روز از این گذر شهیدی می گذرد.و من و تو هر روز در گذریم.
بنگر برادر …بنگر خواهر، جلو دار هابیل است اما من و تو مسافران از ره مانده ایم،ما مانده ایم قافله رفته است ،ما مانده ایم قافله می رود،ما…؟
هرگاه دلم هوای بهشت می کرد از فراز خاکریز افق را می نگریستم .بارالها اگر لایق بهشت هستم بجای بهشت کربلا را نصیبم کن تا تربت پاک حسین علیه السلام را در آغوش گیرم.
ای امام: به فرمانت آنقدر در سنگر می مانم تا بر پیکرم گل مقاومت بروید.
خواهرم! اگر می دانستی که هر چند چند بار درجبهه شهید می شوم اکنون چادر را تنها یک پوشش ساده نمی دانستی.
برادرم: اکنون باتو چه باید گفت .زبان خاکی من بریده است . نمی دانم برای تو مرثیه ای گویم یابرای خویش اما می دانم که من محتاج ترم تاتو.
بگذرید و بگذرید، ببینید و دل نبندید و چشم بیندازید و دل نبازید که دیر یا زود باید گذاشت و باید گذشت.
زندگی زیباست و مرگ قشنگ تر از زیبایی های زندگی است .
سال های عمرم فدای لحظه ای از عمر امام.
کتاب خاص تر شدن برای خدا/انتشارات قرآن و اهل بیت نبوت (علیهم السلام)
