شکستن شیشه عمر دیو جهانِ امروز...
باید در اول یک «نه» به کل این عالم -که عالم ظلمات آخرالزمان است- گفت.
امروز مردم دنیا باورشان نمی آید که می شود وضع موجود نباشد - نه این که وضع موجود را می خواهند - ولی چون فکر می کنند که تغییرش محال است، آن را می پذیرند. به قول یکی از دانشمندان؛ کافی است این تبلیغ دائمی که دنیا همین طور که هست باید باشد از ذهن شما بیرون برود، در آن حال همه دنیای مدرنیته یک مرتبه ویران می شود. تعبیرشان این است که:
«بپذیریم که می شود دنیا غیر از این باشد که هست، همین مسئله را که پذیرفتید، شیشه عمر این دیو دروغی جهانِ معاصر می شکند».
می گوید فرهنگ ظلمانی موجود درجهان یک شیشه عمر دارد که بسیار هم نازک است و با یک فکر می شکند و آن این که روشن شود، لازم نیست دنیا همین طور که هست، باشد، همین. حالا شما خودتان بفرمایید که این مسئله چقدر در شیعه جا دارد؟ امام خمینی(رحمه الله علیه) چقدر تلاش کردند که به ما بفهمانند که می شود شاه نباشد. حتی بعضی از علماء با امام دعوا می کردند که آقا! می خواهی کشور را به هم بریزی؟ به اصطلاح امروزی ها می گفتند: تو چرا خشونت را تئوریزه می کنی؟ اما شاه چگونه رفت؟ همین که ملت به این رسیدند که می شود شاه نباشد، شاه رفت. تا یک سال قبلش می گفتند مگر می شود شاه نباشد؟ و شاه را همین باورها نگه داشته بود. اسلحه که او را نگه نداشته بود! بلکه همین فکرِ مردم او را نگه داشته بود که مگر می شود شاه برود، و خود شاه این فکر را در ذهن ها انداخته بود ولی مردم تصور می کردند که این فکر خودشان است. این است که می گوییم:
پناه بردن به این فکر و اندیشه که طوری نیست وضع موجود باقی باشد، پناه بردن به باطل است. حال اگر نماز و قرآن ما برای نفی وضع موجود نباشد، نماز و قرآن ما باطل است.
باطل که نتیجه نمی دهد. شما اگر مسیر خانه تان به طرف شمال باشد ولی به طرف دیگر بروید، می گویید باطل است، یعنی رفتن شما نتیجه نمی دهد.
اعتقاد به انقلاب جهانیِ الهی، فکر بسیار زیبا و عزیزی است؛ مثل اعتقاد به توحید و خداست. ولی باید به خوبی تبیین شود.
بنابراین تسلیم وضع موجود شدن، مثل پناه بردن به باطل است. یعنی باید برسیم به این که این فساد جهان حق نیست. یعنی بگویی که دولت آمریکا غلط می کند که با مردم جهان و حتی با مردم آمریکا ظالمانه رفتار می کند و اگر کسی گفت مگر برای آمریکایی ها هم تو نقشه می کشی بگویی بله! صاحب زمین امام زمان عجل الله تعالی فرجه است؛ باید همه با یک اعتقاد اسلامی زیر نظام الهی امام زمان عجل الله تعالی فرجه باشند و یا این که جزیه بدهند. در روایت داریم که در زمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه، کسانی که مسلمان نشوند - که این فقط برای یهود و نصاری هست- باید جزیه بدهند. یعنی باید زیر نظر اسلام باشند و نظر اسلام بر آنها حاکم باشد (یهود و نصاری تا آخرالزمان هستند، اما نه مستقلاً).
دو نوع دینداری در زمان غیبت
غفلت از فرهنگ انتظار و غفلت از آماده شدن برای انقلاب جهانی باعث می شود که نه قرآن به درد ما بخورد و نه نماز به درد ما بخورد و نه امام زمان عجل الله تعالی فرجه بیایند.
قرآن را دو نوع می شود تفسیر کرد؛ یکی این که بگوییم قرآن آمده و بناست نظام جهان بشری را زیر احکام خود بگیرد و امام زمان عجل الله تعالی فرجه می خواهند با این قرآن حکومت جهانی تشکیل دهند. و یک نوع تفسیر از قرآن هم این که بگوییم الحمدلله قرآن هست و قرآن می گوید همه باید با یکدیگر خوب باشیم؛ ما باید با آمریکا هم خوب باشیم، اسرائیل هم جای خودش باشد، و ما آن ها را به عنوان یک واقعیت بپذیریم.
اگر به فکر این که این جهان باید ویران شود و یک حکومت جهانی الهی بیاید نباشیم، هم واقعاً از انقلاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه محروم می شویم و هم این که عبادات و قرآن خواندنمان به درد نمی خورد. الآن در محافل مذهبی دو شکل قرآن خوانده می شود: یک شکل این که اول پذیرفته اند دنیا همین طور باید باشد که هست؛ زور، زور آمریکا است، اسرائیل هم باشد، ما هم باشیم، پولدارها هم باشند، فقیرها هم در ادامه فقرشان باشند. اینها قرآن را برای حفظ وضع موجود می خوانند؛ این قرآن خواندن به درد نمی خورد چون در جهت خلاف هدف قرآن است که می خواهد برجهان حکومت کند. اگر خواستی قرآن را بفهمی اول باید به فکر انقلاب جهانی اسلامی امام زمان عجل الله تعالی فرجه باشی، آن وقت این قرآن برای حفظ وضع موجود نیست، بلکه برای نفی وضع موجود است. آن وقت پیامهایش برایمان ظاهر می شود و دستوراتش به حرکتمان می آورد، چون هدف را شناخته ایم.
منبع: ندای تهذیب
سنگر اصلی عالم...
امروز سنگر اصلی در سطح عالم، جمهوری اسلامی است. این سنگر را باید محکم نگه دارید. با چه چیز؟ با اتحاد و اتفاق؛ با همدلی میان آحاد مردم و میان مردم و مسؤولین کشور؛ با همدلی میان مردم و دولت، میان مردم و مجلس، میان دولت و مجلس، میان کارگزاران کشور و میان آحاد مردم. گروههای مختلف، جناحهای مختلف، سیاستها و جهتگیریهای مختلف، در مقابله با دشمن، باید با هم باشند و کاری نکنند که دشمن سوء استفاده کند. اختلاف سیاسی مانعی ندارد؛ اختلاف نظر مانعی ندارد؛ مبارزات انتخاباتی به شکل سالم، مانعی ندارد؛ اما خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهرهی کشور، خراب کردن ذهن مردم و چهرهی مسؤولین دلسوز، اشکال دارد. ایجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشکال دارد. با وحدت و یکپارچگی، «کأنهم بنیان مرصوص»، مثل یک دژ پولادین، در مقابل دشمن بایستید؛ مثل چند برادر در یک خانه. ممکن است دو برادر از یکدیگر کدورت و گله هم داشته باشند، اما در مقابل کسی که به خانهی آنها حمله میکند، دوش به دوش، باید در کنار هم بایستند. آحاد ملت باید این گونه باشند. این، یکی از ویژگیهایی است که در این سنگر میتوانید حفظ کنید.
بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی1371/01/15
تقابل گفتمان روشنگری و تخریب در فضای انتخابات ریاست جمهوری
فهم و برداشت از واژه ها و اصطلاحات کاملا آغشته است به اینکه آن واژگان از چه بافت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سرچشمه می گیرند و بیان می شوند. در واقع امکان دریافتی واقع بینانه از معانی واژگان بدون در نظر گرفتن بستر فکری- عملیاتی که واژگان در آن خلق و ترویج می شوند ممکن نیست، همانطور که در آرای جورج هربرت مید اشاره می شود: “زبان در شکل گیری جامعه نقشی ایفا نمی کند، بلکه وجود جامعه است که باعث شکل گیری زبان است".
با این خرده تحلیل است که حداقل برای من پاسخ به این سوال تا حدودی روشن می شود که: “چرا گروههای اجتماعی مختلف فهم متفاوتی از واژگان یکسان دارند؟". به همین دلیل است که باور به این روایت بسیار متداول: “آن فرد یا گروه درک درستی از معنی و مفهوم فلان واژه ندارد"، به چالش کشیده می شود. هر چند روایت مذکور به نظر کاربردی است و با استفاده از آن به سهولت می توانیم خود را قانع کنیم که دیگری اشتباه می فهمد، اما روایتی بسیار بسیار ساده انگارانه و البته مخربی است که تصور می کنیم چون دیگری برداشت متفاوت با ما دارد پس قطعا در فهم و کاربست واژگان دچار خطاست!
نمونه عینی این موضوع در گفتمان ها و تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری به شکل پر رنگ تری خود را عیان می سازد: در این ایام دو واژه “تخریب” و “روشنگری” را زیاد می شنویم. گروه های اجتماعی درگیر انتخابات از این دو واژه برداشت های کاملا متفاوت و متضادی دارند. به همین دلیل تلاش برای اینکه کدام یک از این گروه ها، استفاده “صحیحی” از این واژه ها دارند به باور حقیر کاری هم ناممکن و هم عبثی است.
این روزها طرفداران آقای … تحلیل شرایط موجود کشور از جانب خود را مصداق “روشنگری” و تحلیل مسائل و حواشی مربوط به ایشان که توسط طرفداران سایر کاندیداها یا مخالفان وی طرح می شود را مصداق “تخریب” می دانند. به همین نسبت این مصداق ها برای مخالفان آقای… دقیقا حالت عکس پیدا می کند. به این معنی که بیان نقاط ضعف رقیب مصداق “روشنگری” و ادعاهای طرح شده توسط رقیب مصداق “تخریب” تلقی می شود.
با این توصیف اگر گروه های اجتماعی را به رسمیت بشناسیم که وظیفه اجتماعی ماست که بشناسیم، لاجرم باید گفتمان و تفسیری که این گروه ها از واژگان دارند را هم به رسمیت بشناسیم. این رسمیت شناسی به معنی تأیید یا رد تفاسیر نیست، بلکه صرفا پذیرش “واقعیت های اجتماعی” در تلقی ها و ادراکات متنوع از واژگان مشترک است. واقعیت هایی تلخ که فرسایش هر چه بیشتر سرمایه های اجتماعی را نشانه رفته است.
بیت الله محمودی
فومو
FOMO
با توسعه انواع تکنولوژی های روز دنیا و به دنبال آن تغییر در ارتباطات انسانی و اجتماعی، بطور طبیعی وابستگی به اینترنت به عنوان پل ارتباطی، بیش از پیش شده و زمانی که فردی احتیاج روانی به انلاین بودن پیدا می کند، هنگام آفلاینی (خاموشی) می تواند اضطراب شدیدی را تجربه کند پاتریک مک گینیس، نویسنده امریکایی در سال 2002 اصطلاح “فومو” را برای بیان یکی از پیامدهای روانی استفاده از شبکه های اجتماعی بکار برد. این اصطلاح به ترس ناشی از «جا ماندن»، « از دست دادن»، « شامل نشدن»، «حذف شدن» و « کنار گذاشته شدن» اشاره دارد در کل فومو دربرگیرنده ترس و واهمه «جا ماندن از جهان» است. وقتی به اینترنت متصل نیستیم این احساس را داریم که جهان به مانند رودخانه ای پیش می رود و ما به شکل سرزنش آمیزی در جای خود دچار سکون و سکوت شده ایم کاربرانی که پیوسته تلفن همراه خود را در دست می گیرند و چشم از صفحه آن برنمی دارند، آنانی که بدون دلیل مدام در حال «پیج گردی» هستند بیشتر دچار چنین احساسی می شوند. آنان وقتی تلفن همراه با اتصال به اینترنت را، حتی برای دقایقی، از دست می دهند دچار وضعیت های روانی نگران کننده ای می شوند که «ترس جاماندن از دنیا» تنها یکی از آنهاست
فكر لذت بردن دیگران از تجربه های خوشایند که فرد دارای اختلال از آن محروم یا بی اطلاع مانده، ابتلا به فومو را تشدید می کند، شیوع فومو با توجه به پیشرفت های فناورانه، روز به روز در جامعه در حال گسترش است به نحوی که نیاز مبرم و یا بیش از اندازه به اینترنت می تواند بر سلامت روان افراد تاثیر منفی گذارد. این روند حتی می تواند احساس منفی و حس افسردگی را در کاربران تشدید کند.
فومو می تواند به صورت یک وضعیت روانی نمود داشته، عکس العمل های فیزیولوژیکی (مانند عرق کردن و یا رفتارهای واقعی را منجر شود. در ادامه باید اضافه کرد فومو می تواند سبب تشدید استفاده از شبکه های اجتماعی باشد و یادگیری در کلاس درس را مختل می کند. همچنین عادت های نامناسب دیجیتالی مانند چک کردن مکرر ایمیل و یا به روز رسانی شبکه های اجتماعی که فرد در آن عضو است، می تواند تشدید شده و سبب.کارآمدی ناکافی در روابط اجتماعی روزانه شود اگر علایمی مانند چک کردن صبحگاهی گوشی به عنوان کار اول روز را دارید یا ساعت های خیلی طولانی در اپلیکیشن های مختلف می چرخید و وقتی شما مدت زمان طولانی بی هدف در
پیج های بلاگرهایی که فقط سعی می کنند روزمرگیهای بی نقصی به شما نشان دهند باعث کاهش اعتماد به نفس شما می شود و خودسرزنشی شما افزایش پیدا می کند احساس می کنید من همسر خوب، والد مهربان و یا فرد با سلیقه مثل این افراد نیستم و به مرور اضطراب شما بالاتر می رود و دچار اضطراب چکینگ مداوم می شوید اولین قدم برای رفع این مشکل چك نکردن گوشی تا یکساعت بعد بیداري و کنار گذاشتن گوشی نیم ساعت قبل از خواب است. همچنین می توانید بردن گوشی به داخل اتاق خواب را برای خودتان ممنوع کنید و جای آن چند صفحه مطالعه کنید.