چگونه یک «زن واقعی» باشید؟
اگر به دنبال یک همراه و شریک زندگی مادام العمرهستید، تنها و ساده ترین راه آن است که «یک زن واقعی باشید». در اینجا به رموزی جهت نیل به این هدف اشاره کرده ایم که به آسانی بتوانید از دیدگاه مردان، یک زن واقعی جلوه کنید:
1-درابتدا خودتان بخواهید و تصمیم بگیرید:
یک زن واقعی نباید در تصمیم گیری، وابسته به پدر و مادر یا دوستان باشد. او آن قدر توانایی و اطمینان دارد که بتواند خود به نتایج دست یابد. اما بهتراست به نظرات و ایده های اطرافیان نیز گوش فرا دهید و از نکات مثبت آن در تصمیم گیری ها بهره مند شوید.
2-اولویت های خود را بشناسید:
یاد بگیرید تا تشخیص دهید چه چیزی در زندگی شما در اولویت نخست قرار دارد. یک زن واقعی می داند که باید وقت خود را بیشتر روی موارد حیاتی زندگی خود متمرکزکند. او همیشه می داند آن معیارهایی که برای خیلی از مردم مهم است ، شاید از دید او در اولویت نباشد و برعکس.
3- اطمینان کنید و اطمینان ببینید:
یک زن واقعی می داند که به راستی قادر نیست همه اوضاع را در کنترل خود داشته باشد. پس بهتراست آرام و خونسرد اجازه دهد تا مسیرزندگی طی شود. او همواره از علاقه قلبی همسرش به خود مطمئن است و به خاطر همین روراستی و اطمینان وی، مردم نیزاو را فردی مطمئن در تمام مراحل زندگی می خوانند.
4- مراقب خودباشید:
از جسم، روح و ذهن خود مراقبت کنید. یک زن واقعی باید همواره ورزشی منظم و مستمر داشته باشد، کتاب های مفید بخواند، عبادت کند و به تقویت ذهن و روح خود بپردازد. وی دقیقاً حد و مرز هرچیزی را تشخیص می دهد و واقف است که چگونه با رعایت حد مناسب هرکدام از فعالیت های فوق، دیگران را نیز درنتیجه و آثار مثبت آنها سهیم کند.
5- عشق بورزید و مهربانی و عاطفه هدیه بگیرید:
ازاین که نیازهای عاطفی خود را عنوان کنید خجالت نکشید. چرا که با برطرف شدن نیازهای عاطفی خود، به راحتی عشق و مهربانی را به نفر مقابل خود هدیه داده و لحظات لذت بخشی را برای یکدیگر به ارمغان می آورید.
6- خلاقیت خود را تخلیه کنید:
هر کسی خلاقیت و ذوق نسبی را داراست. یک زن واقعی از نیروی خود جهت داشتن لحظات خوش و مثمرثمر بودن آن استفاده می کند، مانند خیاطی، آشپزی و نقاشی. او از این که آشنایان و حتی غریبه ها را در نتایج این هنرها سهیم کند، واهمه ای ندارد.
7- هیچ وقت ازکارهای سخت و طاقت فرسا خسته نشوید:
یک زن واقعی برتنبلی خود غلبه کرده و در پایان انجام هرکار، با تشویق خود و کمی آرامش، دوباره راه خود را ادامه می دهد.
8- به خودتان برسید:
البته که همه زیبا نیستند، ولی می توانند در هر چهره ای، بهترجلوه کنند. همواره تمیز باشید. لباس مرتب و برازنده ای به تن کنید و از پوست، چهره و اندام خود به خوبی مراقبت کنید تا همیشه بدرخشید (البته نه این کهبیش ازحد معمول باشد.)
9- به وسایل زینتی زیاد احتیاجی ندارد:
از دید او این کارها بی فایده و اتلاف وقت است، چرا که یک پیاده روی با همسر خود را لذت بخش و پرمعناترین کار می داند.
10- حدود خود را رعایت کنید:
یک زن واقعی قادراست تشخیص دهد که کی و کجا احساساتش را به همسرش نشان دهد و در موقعیت های نامناسب نیز احساسات خود را به همسرش نشان دهد و در موقعیت های نامناسب نیز احساسات خود را کنترل کرده و اجازه نمی دهد کاری را که نمی خواهد، انجام دهد.
11- قوی باشید:
زمانی که مردی تصمیم به زندگی مشترک می گیرد، یکی از اهداف مهم وی، بچه دار شدن است. آنها در ذهن خود همیشه براین باورند که زنی با جثه ضعیف قادر نیست بچه دار شود و زنی می خواهند که بتوانند در پرورش فرزندان همواره قوی و متکی به خود باشد.
12- اعتماد به نفس داشته باشید:
خیلی آرایش نکیند. به دنبال تأیید دیگران نباشید و خودتان را باور کنید. مردان همیشه به دنبال زنی هستند که خودش را قبول داشته باشد، به این که به دنبال تایید دیگران باشد. زیباترین زن ها با به زبان آوردن جملاتی مثل: «به نظرت در این لباس خیلی چاق به نظر می رسم؟» باعث می شوند که خودبه خود حس مرد نسبت به آنها کمترشود.
13- خودتان را بشناسید و ضعف های تان را جبران کنید:
بیشترمردم، چه مرد و چه زن، به دنبال این هستند که با یافتن فردی ممتاز و برتر می توانند ضعف های خود را اصلاحکنند. در حالی که این حقیقت ندارد؛ شما همانی که بودید خواهید ماند. اگربهترین و زیباترین مردم هم نصیب شما شود، بازهم شما خود شما هستید با همان خصوصیات و توانایی های گذشته. اگر هنوز شخصیت و توانایی های خود را باور ندارید، خیلی امیدوار نباشید، چرا که شما زنی نخواهید بود که مردان به دنبال آن هستند.
14- مردها پروژه نیستند:
مردها تغییرناپذیرند و دوست ندارند که بخواهید افکار، اعمال و رفتار آنها را جوری که دوست دارید تغییردهید. همان طور که اگر صادق باشیم، می بینیم که خود ما نیزهیچ وقت دوست نداریم در آن سن، کسی بخواهد روی مغز ما کار کند و افکار ما را تغییردهد.
برتر از فرشتگان - فائزه عسگریان
دهه کرامت ؛شعر کرامت
اول ذیقعده سالـروز ميــلاد مسعود كــريمه اهل بيت حضـرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و دهم ذیقعده سالروز ميلاد پر نور امام رضا علیه السلام مي باشدکه نظام مقدس جمهوري اسلامي فاصله اين دو ميلاد فرخنده را دهه كـرامت نامگذاري كرده است.
دهه کرامت یادآور لطیفترین علائق و مهر و وفای کمنظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است، مهر و وفایی که خواهر مهـربان و دلداده را به هجــرت وادار نمـوده و غربت و بیـماری و مرگ را در فصـل جوانی برای او آسـان کرده است. دهه کرامـت یادآور تحول آفرینی بانوان آسمـانی است و این که میتوانند رهبـری دلهای صدها میلیون مسلمان را در طی اعصار عهدهدار بشوند.تمام مفاهیم سازندهای که ما در فرهنگ اسلامی داریم در این دهه تداعی میشوند.
ای دختر عقل و خواهر دین
وی گوهر درج وعز و تمکن
عصمت شده پایبند مویت
ای علم و عمل مقیم کویت
وی گوهر تاج آدمیت
فرخنده نگین خاتمیت
شیطان به خطاب"قم” براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جای حواست
ناموس خدای جایش اینجا است
اندر حرم تو عقل مات است
زین خاک که چشمه حیات است
جسمی که دراین زمین نهان است
جانی است که در تن جهان است
این ماه منیرو مهر تابان
عکسی بود از قم و خراسان
ایران شده نور بخش ارواح
مشکاه صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دلا چه پرسی
حق داند و صف عرش و کرسی
هر کس به درت به یک امیدی است
محتاج تر از همه"وحیدی” است
(آیت الله العظمی وحید خراسانی)
کریمه اهل بیت
حضرت معصومه سلام الله علیها در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه، به لقب «کریمه اهل بیت» یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است. بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، این لقب از طرف امام صادق علیه السلام بر حضرت معصومه سلام الله علیها اطلاق شده است. در این رؤیا، امام صادق علیه السلام به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کریمه اهل بیت.
ضرورت امر به معروف و نهی از منکر
انسان، مخلوق تک بعدی نیست تا تنها به یک چیز و یک کار و یک جا و یک نقطه متوجه باشد؛ زیرا وجودش مرکّب از رقایق و غرایز و اجزای چندی است که هر یک او را به سویی میخوانند؛ مثلًا در انسان، هم غریزه میل به غذا هست، و هم میل به ریاست، و هم میل به راحتی وآسایش، و هم میل به نیکوکاری و عبادت، و هم تمایلات دیگر. همین اختلاف خواهشها و غرائز است که بشر را با اشکالات بسیار روبرو نموده و حوایج او را نامحدود ساخته است. و همینها هستند که او را وادار به کار و کوشش و تحصیل کمال و رفع حوایج میکند. اگر انسان اینها را نمیداشت انسان نمیبود. و اگر این غرایز مختلف نبود، این عزّت و امتیاز و آقایی در میان مخلوقات، نصیب او نمیشد.
حقیقت آدمی و گوهر ذات او را خداوند از رقایق مختلف آفریده و این اختلاف میل و خواهشهای ما، راجع به همان اختلاف مواد حقیقت انسانیت است. خداوند در قرآن مجید میفرماید:
(إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا)(سورهی انسان، آیهی 2)
ما او را از آب نطفهی مختلط خلق کردیم. و او را دارای دو چشم و گوش گردانیدیم.
و در عین حال روش هماهنگ ساختن این قوا و تنظیم و تعدیل و راه حفظ اعتدال و استفاده از آنها را هم به ما آموخته است که:
(إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا)( انسان، آیهی 3)
ما به حقیقت راه را به انسان نمودیم، حال که خواهد شکر این نعمت گوید و خواهد کفران کند.
در باطن بشر تا به مرحلهی کاملی از رشد و نبوغ نرسیده باشد قوای ملکوتی و عقلانی با قوای شهوی و غضبیه پیوسته در جنگ و پیکارند. جنود عقل همیشه در برابر سپاه جهل و شیطنت، ایستادگی و صف آرایی میکنند و هر یک میخواهند متصرف در وجود او شوند و احساسات گوناگون او را همواره تحریک و تهییج مینمایند. انسان وقتی سعادتمند خواهد بود و از این اضطرابات درونی راحت میشود که بتواند این عواطف را مرتب و هماهنگ نموده و هر یک را در جا و محل خود صرف نماید.
ایمان به خدا بهترین وسیلهای است که میتواند جلو جنبشهای نفس انسان بایستد و او را از افراط و تفریط نجات دهد. ایمان به خدا انسان را شاد و خوشحال نموده و از سرگردانی و تحیّر رهایی داده، طمأنینهی قلب به او میبخشد. چنانچه در قرآن مجید میفرماید:
(أَلَا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(رعد، آیهی 28)
هیچ وسیله دیگر نمیتواند در این نتیجه، جای ایمان قرار بگیرد. قدرت ایمان در خاموش کردن آتش شهوت و غضب و جلوگیریاز مفاسد و جرایم و جنایات، بیش از تمام وسایلی است که بشر برای این منظور به آنها متوسّل شده است. اگر ایمان به خدا نباشد، بیشتر مردم به شرّ و فساد مایل شده و از رعایت آداب و حدود، سرباز میزنند.
روح ایمان در باطن هر مخلوقی هست و هر آفریده در ذات خود تسلیم خدا و متوجه به درگاه اوست. انسان هم فطرتاً دارای این توجه است و میفهمد که خودش، خودش را نیافریده و به این عالم نیاورده و به جز فقر و احتیاج ذاتی، دارای چیزی نیست، نه تنها خودش این طور است، پدر و مادر و اجداد و خویشانش و همه افراد بشر از شاه و گدا و بالاخره تمام مخلوقات از کرات عظیم، خورشید و ستارگان، تا ذرات کوچک به همین حالند. نه خودشان از خود، هستی و وجودی دارند و نه میتوانند به دیگری وجود و هستی بدهند. آفریننده و خالق و نگهدارنده همه خداست که وجود همه موجودات از اوست و همه را او آفریده و مالک و صاحب اختیار همه است، دانا و تواناست؛ زیرا به مخلوقات، دانایی و توانایی داده و جامع جمیع صفات کمالیه است و از هر عیب و نقص مبرّا است. پس آدمی بالفطره با مبدأ آفرینش و عالم غیب آشنا و مربوط است، ولی باید این آشنایی را کامل کرد و این التفات و شعور را تقویت نمود. باید به بشر فهماند که خدا همواره حاضر و ناظر اعمال و رفتار اوست و هیچ عمل خیر و شرّی از دایره علم و دانایی او پنهان نیست. و همان خداست که بهترین راهو روش زندگی را به انسان یاد داده و به هر کار نیکی هدایت فرموده است. و چون همه افراد از حیث ایمان در یک درجه و مرتبه نیستند و میزان تأثیر و تسلط بر نفوس یکسان نیست، باید هر کس مراقب و مواظب خود باشد و با ملاحظه، قدم بردارد و هوای نفس را کوچک و حقیر نشمارد.
با تمام این مطالب کمتر کسی است که بتواند طوری زندگی کند که لغزش و خطایی از او صادر نشود. غالب مردم به واسطه ضعف ایمان و اینکه نتوانستهاند کاملًا بر خویش تسلّط یابند از معصیت و خطا مصون نمیمانند؛ زیرا نقاط ضعف در انسان زیاد و نواقص او بسیار است، لذا باید به وسیله امر به معروف و نهی از منکر اینگونه افراد را ملتفت معایب اعمالشان ساخت تا متنبّه و پشیمان شوند و خط سیر خود را عوض کنند.
پارهای دیگر هم یا اصلًا بیایماناند و فطرت پاک انسانیت را از دست دادهاند، و یا آنقدر ایمان آنها بیثمر است که به رعایت آداب و قوانین،مقید نیستند و ملاحظه و حسابی در کارها ندارند. این طایفه را هم توسط امر به معروف و نهی از منکر باید محدود نمود و وادارشان ساخت که از آداب و حدود و قواعد، تبعیت و احترام نمایند.
اگر از امر به معروف و نهی از منکر خودداری شود رفته رفته دامنه گناهان و معاصی توسعه پیدا کرده، رشته زندگی اجتماعی بشر از هم گسیخته خواهد شد و مفاسد و معایب بزرگ تولید میگردد.
همانطور که اگر یکی از اعضای پیکرفرد از انجام کار خود باز ماند، سایر اعضا نیز در انجام وظیفه در رنج و تعب میافتند، و اگر عضو مریض معالجه نشود، بسا همان یک عضو، تمام پیکر را از پای در میآورد، فردی هم که برای جامعه به منزله یک عضو است، اگر فاسد شد و وظیفه خود راانجام نداد برای تمام جامعه خطرناک خواهد بود و تمام افراد جامعه حق دارند به او اعتراض کنند و اصلاح او را بخواهند.
چنانچه در روایتی از پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله منقول است که جامعه را مَثَل به طایفهای زد که سوار کشتی شوند و برای هر یک از آنها جا و مکانی معین کنند و یکی از آنها با تبری جای خود را سوراخ سازد و دیگران او را از این کار باز دارند و او در جواب گوید: من در جای خود تصرف میکنم و آن را سوراخ میسازم، به شما کاری نیست! اگر دیگران این عذر را از او بپذیرند و بگذارند تا کشتی را سوراخ کند، آب در آن وارد شود و همه غرق شوند، و اگر عذر او را نپذیرفتند و او را از این کار منع نمودند، هم خودشان و هم آن شخص نجات یابد.
«انّ قوماً رکبوا سفینةً فاقتسموا فصار لکلّ رجل منهم موضع فنقر رجل منهم موضعه بفأس فقالوا له: ما تصنع؟ قال: هو مکانی اصنع فیه ما شئت! فان اخذوا علی یده نجا و نجوا، و إن ترکوا هلک وهلکوا» (صحیح بخاری، ج 3، ص 164. مسند أحمد، ج 4، ص 270)
امر به معروف و نهی از منکر محیط را برای تربیت افراد صحیح و لایق،مساعد میکند و مادام که بشر به وجود افراد صالح محتاج است، به امر به معروف و نهی از منکر هم محتاج است. همچنین زمینههای فساد را از میان میبرد و کانونهای فحشا و منکرات را ریشهکن میسازد. پس انسان تا در این جهان طبیعت زندگی میکند هیچگاه از امر به معروف و نهی از منکر بینیاز نیست.
بشر با آنکه توانسته است اسراری را از عالم طبیعت کشف کند و این همه قوای عظیم را تسخیر اراده خود سازد و توانسته است این همه درناحیه ظاهر و مادیات پیش برود و هر روز هم با استعداد خدادادی به کشف قوّه مجهوله دیگر موفق میشود، نمیتواند خود را از تعلیمات آسمانی و امر به معروف و نهی از منکر و دعاة اصلاح و رجال روحانی و مواعظ و نصایح، بینیاز شمارد و هر چه دانایی و توانایی او روزافزون شود، احتیاج او به این مطالب بیشتر خواهد شد.
راه اصلاح یا امر به معروف و نهی از منکر - آیت الله شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی
اصلاح جامعه؛امر به معروف ونهی از منکر
یکی از فرایضی که همواره در اسلام مورد تاکید بوده است و عمل به آن موجب بقای جامعه و سلامت آن دانسته شده فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر است.
گسترهی شمول امر به معروف و نهی از منکر در مباحث نظری اسلام تا حدی است که هر سه ساحت دین یعنی فقه و احکام، کلام و عقاید، و بالاخره اخلاق و تربیت را در برمیگیرد و علاوه بر متون و نصوص دینی، عالمان فراوانی دربارهی ابعاد مختلف آن از دیدگاههای گوناگون ابراز نظر کردهاند و کتب فراوانی در این زمینه نگارش یافته است.
قال الله تعالی:
(وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). (آل عمران، آیهی 104)
و باید از شما مسلمانان برخی (که دانا و با تقواترند)، خلق را به خیر و صلاح دعوتکنند و مردم را به نیکوکاری امر کرده، از بدکاری نهی کنند و آنانند رستگاران.
(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (اعراف، آیهی 157)
آنان که پیروی کنند از رسول و پیغمبر امّی که در تورات و انجیلی که در دست آنهاست [نام او را] نگاشته مییابند، [او] آنها را امر به نیکویی و نهی از زشتی خواهد کرد و بر آنان هر طعام پاکیزه را حلال و هر پلید و منفور را حرام میگرداند و احکام پر رنج و مشقتی را که چون زنجیر بر گردن خود نهادهاند بر میدارد. پس آنان که به او گرویدند و از او حرمت و عزّت نگاه داشتند و یاریش کردند و نوری که بر او نازل شد پیرو شدند آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند.
هر مسلمانی اهمیت امر به معروف و نهی از منکر را میداند و اگر به آیات کریمهی قرآن مجید و اخبار و احادیث مرویه از پیغمبر اکرم و اوصیای بزرگوار آن حضرت صلوات الله علیهم اجمعین رجوع نماید، درجهی ترغیب و تأکید خداوند متعال و اولیای اسلام را دربارهی این دو واجب بزرگ، میفهمد.
میخواهیم از آنهایی که از خدا میترسند و ندای وجدان پاک انسانیت را میشنوند بپرسیم که مسئول این گناهان و معصیتهایی که متداول شده و زشتی و قبح پارهای از آنها از میان رفته، کیست و آن کسانی که به طور کلی امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمودهاند، عذرشان چیست؟
اهل اطلاع و بصیرت میدانند که یکی از بزرگترین علل انحطاط و عقب ماندن ما مسلمانان امروزه از کاروان ترقی و تمدن، و رواج بازار فساد و اخلاق سیئه و بیگانهپرستی- که در میان ملل اسلامی بیسابقه است- ترک امر به معروف و نهی ازمنکر و فقدان شجاعت اخلاقی و صراحت لهجه است.
امروز هم اگر بخواهیم مانند اسلاف و گذشتگان خود به کمال مجد و شرف برسیم و طوری زندگی کنیم که دست دشمنان از سر ما کوتاه و از این بینظمیها و هرج و مرجها نجات یابیم، باید با تمام خلوص نیت در مقام رفع موانع و معایب برآمده، امر به معروف و نهی از منکر نماییم.
معلوم است که تعلیمات اسلامی بهترین و کاملترین تعالیم آسمانی است و ممکن نیست که جامعتر از آن به فکر هیچ مشرّع و قانونگذاری برسد، اما این تعلیمات وقتی سودمند خواهد بود که توسط امر به معروف و نهی از منکر اجرای آن ضمانت گردد.
اسلام نه فقط به تمام افراد حق داده است که در اجرای قواعد و تعالیم اسلامی نظارت کنند، بلکه آن را از وظایف حتمی هر فرد دانسته و پیروان خود را در ترک این وظیفه مورد بازخواست و مؤاخذه قرار میدهد و با حفظ این اصل بزرگ، میخواهد عالیترین مجتمع بشری را تشکیل دهد.
این کانونهای بدبختی و این مؤسسات قمار و ربا و این گناهان کوچک و بزرگ در جوامع مسلمین ثمرهی مسامحه در ادای این وظیفه است.
این ظلم و ستم و انواع تقلّبها و خیانتها و پشت هم اندازیها و جلو آمدن اشخاص نالایق و روی کار آمدن مردمان منفعت پرست و فاسد الاخلاق و تکثیر جرائم و جنایات، معلول اجرا نشدن حدود اسلامی است. اگر دست دزد را میبریدند، یا میخواران و مرتکبین اعمال زشت دیگر را مطابق موازین اسلامی به کیفر میرساندند، هرگز برایجلوگیری از این مفاسد محتاج به صرف این مخارج هنگفت و این تشکیلات عریض و طویل بیفایده نمیشدند.
البته توجه به این موضوع و اعمال نظارت و مواظبت در اجرای احکام و تکالیف و رعایت آداب حسنه، محتاج به حصول یک مرحله از رشد و فهم است و تا سطح معارف و معلومات جامعه به حدّ کافی ترقی نکند نباید انتظار داشت که همه و هر کس در امر به معروف و نهی از منکر ساعی و کوشا باشد، ولی نمیتوان این جهت را عذر مقبولی شمرد و خود را در کوتاهی و غفلتی که نسبت به ادای این وظیفه روا داشتهایم بیتقصیر و معذور بدانیم.
راه اصلاح یا امر به معروف و نهی از منکر - آیت الله شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی