دور افتادگان از رحمت خدا
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:
مَنْ وَجَدَ ماءً وَتُراباً فَافْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللهُ
کسی که آب و زمین در اختیار داشته باشد و با این حال فقیر و نیازمند گردد از رحمت خدا بدور باد! (بحارالانوار، جلد 103، صفحه 65)
شرح کوتاه
از احادیث اسلامی این حقیقت به خوبی به دست می آید که مسلمانان و جهاد باید از تمام منابع مختلف: دامداری، کشاورزی منابع و معادن زیر زمینی، حرفه و صنعت و تجارت برای مبارزه با فقر استفاده کنند، حتی اگر ملتی تنها یکی از این سرمایه ها را در اختیار داشته باشد باید بوسیله این، خلاء اقتصادی خود را پر کند تا چه رسد به این که همه آنها را در اختیار داشته باشد; و اگر چنین نکند ملتی نفرین شده و دور از رحمت خدا و روح اسلام خواهد بود، نیاز به دیگران در هر صورت از نظر اسلام محکوم است.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
قرآن...
ما آبروى فقر و قناعت نمىبريم
با پادشه بگوى كه روزى مقدرست
اشاره است به آيه 6 سوره هود:
«وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلّٰا عَلَى اللّٰهِ رِزْقُهٰا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهٰا وَ مُسْتَوْدَعَهٰا كُلٌّ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ»
و نيست هيچ جنبندهاى در زمين مگر بر خداست روزيش و مىداند قرارگاهش را و امانتگاهش را همگى باشد در كتابى روشن و اشاره به حديث «الفقر فخرى و به افتخر» فخر من در فقر من است و بدين فقر مىنازم.(اثر پذيرى حافظ از قرآن و احاديث/ مرکز نور)
تباهی اعمال و بد اخلاقی
به پیامبر خدا گفته شد:
اِنَّ فُلانَةَ تَصُومُ النَّهارَ وَ تَقُومُ اللَّیلَ وَ هِیَ سَیِّئَةُ الخُلْقِ تُؤْذی جیرانَها بِلِسانها فقالَ لاخَیْرَ فیها هِیَ مِنْ اَهْلِ النّارِ؛ فلان خانم روزها روزه میگیرد و شبها به عبادت مشغول است، با این وجود بداخلاق است و با زبانش همسایهها را آزرده خاطر میکند. حضرت فرمودند: هیچ خیری در او نیست. او اهل آتش است.
این روایت هشدار شدیدی است. انسان هر چند اهل نماز و روزههای مستحب و ذکر و دعا باشد، اما خوشخلق نباشد، امیدی به او نیست. اساس، اخلاق است. پیامبران و اولیای خدا مثبت نگر بودند و همیشه خوبیها را میدیدند و بزرگ میکردند.
حضرت عیسی(ع) با حواریون به لاشة سگی رسیدند که بوی تعفن از آن بلند بود. همه بینی خود را گرفتند و شروع به مذمت کردند که چه بوی بدی! پیامبر خدا فرمود: «ما اَبْیَضَّ أَسْنانُهُ؛ چه دندانهای سفیدی دارد!» یعنی بین این همه عیب و ایراد، روی سفیدی و زیبایی دندانهای آن دست گذاردند. پیامبران همیشه حسنها و زیباییها را میدیدند، مثبت نگر بودند و زبانشان جز به خیر و خوبی باز نمیشد.
منم که شهرة شهرم به عشق ورزیدنمنم که دیده نیالودهام به بد دیدن
اما دربارة این خانمکه اخلاق بدی داشته است، با اینکه در عبادت و شب زنده داری و روزههای مستحبی در اوج بوده است، فرمودند: «لا خَیْرَ فیها هِیَ مِنْ اَهْلِ النّارِ؛ خیری در این زن نیست، او اهل آتش است.»
یعنی اینقدر بداخلاقی بد و مذموم است که هیچ نقطة روشن و سفیدی در شخص باقی نمیگذارد. همه را تبدیل به سیاهی میکند. بداخلاقی همة خوبیهای انسان را تحت الشعاع قرار میدهد. ممکن است یک نفر اهل خیر باشد، با سخاوت باشد، اهل ذکر و دعا و عبادت باشد، ولی بداخلاقی همة خوبیهای او را میسوزاند و جز خاکستر چیزی برایش باقی نمیماند.
حسد
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
الحاسِدُ مُضِرُّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضُرّ بِالَْمحْسُودِ
شخص حسود پیش از آن که به محسود زیان برساند به خودش ضرر می رساند. (بحارالانوار، جلد 73، صفحه 225)
شرح کوتاه
روح حسد این است که انسان نتواند دیگران را در نعمتی ببیند و کوشش کند به نحوی آن نعمت از آنها سلب گردد و یا از طریق دیگری زیانی بر آنها وارد شود.
در واقع حسود همیشه به صورت یک عامل عقب ماندگی فعالیت می کند نه یک عامل پیشرو.
حسد یک بیماری بزرگ اخلاقی است و از نظر روانی حسود بیش از هرکس خودش می سوزد و آب می شود و عقب می ماند و تحقیر می گردد، پس چه بهترکه بکوشد از دیگران پیشی بگیرد نه این که دیگران را به عقب بکشاند.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
معنای دحو الارض
روز بيست و پنجم ذي قعده هم زمان با “دَحْوُ الاَرْض ” (گسترش يافتن زمين) است. در شب اين روز نيز طبق روايتي از امام هشتم عليه السلام ولادت حضرت ابراهيم عليه السلام و حضرت عيسي عليه السلام واقع شده است.
همچنين اين روز به عنوان روز قيام امام زمان مهدي موعودعليه السلام معرّفي شده است.
اين روز، جزء چهار روز معروفي است كه روزه آن پاداش و ثواب هفتاد سال روزه را دارد.
معناي دحوالارض
“دَحْو” بر وزن “مَحْو” به معناي گسترش است، بعضي نيز آن را به معناي تكان دادن چيزي از محل اصليش تفسير كرده اند، و چون اين دو معني لازم و ملزوم هم مي باشند، به يك ريشه باز مي گردند. منظور از “دحوالارض” اين است كه در آغاز، تمام سطح زمين را آب هاي حاصل از باران هاي سيلابيِ نخستين فرا گرفته بود، اين آب ها تدريجاً در گودال هاي زمين جاي گرفتند و خشكي ها از زير آب سر بر آوردند و روز به روز گسترده تر شدند. از طرف ديگر زمين در آغاز به صورت پستي ها و بلندي ها يا شيب هاي تند و غير قابل سكونت بود، باران هاي سيلابي مداوم باريدند، ارتفاعات زمين را شستند و دره ها گستردند، و تدريجاً زمين هاي مسطّح و قابل استفاده براي زندگي انسان و كشت و زرع به وجود آمد. مجموع اين گسترده شدن ها به “دَحو الارض” تعبير مي شود.
دحو الارض در آيات و روايات
به مسأله فوق هم در قرآن كريم و هم در روايات اشاره شده است. در قرآن كريم مي خوانيم:
“وَالاَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحيها"؛ “و زمين را بعد از آن (آفرينش زمين و آسمان) گسترش داد.” مراد از “دَحيها” كه از مادّه “دَحْو” است، همان “دحو الارض” مي باشد.
در آيه ديگري مي خوانيم:"وَالاَرْضِ وَماطَحيها"؛ “و قسم به زمين و كسي كه آن را گسترانيد.” كلمه “طَحيها” از مادّه “طَحْوْ” بر وزن “سَهْوْ” هم به معناي انبساط و گستردگي و هم به معناي راندن و دور كردن و از ميان بردن است و در اين جا به معناي گستردن مي باشد.
در روايات فراواني بر فضيلت روز “دحو الارض” تأكيد شده است كه به يك نمونه از آن ها اشاره مي شود:
امام هشتم عليه السلام فرمود: “صُومُوا فَاِنَّني اَصْبَحْتُ صائِماً؛ روزه بگيريد، من امروز روزه دار هستم.” عرض كردند: “جُعِلْنا فِداكَ اَيُّ يَوْمٍ هُوَ؟"؛ فدايت شويم، امروز چه روزي است؟” فرمودند: “يَوْمٌ نُشِرَتْ فيه الرَّحْمَةُ وَدُحِيَتْ فيهِ الاَرْضُ وَنُصِبَتْ فيهِ الْكَعْبَةُ وَهَبَطَ فيهِ آدَمُ؛ روزي است كه در آن رحمت خداوند فراگير شده است، زمين گسترش يافته است، كعبه نصب شده است و حضرت آدم عليه السلام به زمين فرود آمده است.”