انگیزه ی انسان در دعا چیست ؟
علت یا عللی که باعث می شود انسان روی به درگاه خداوند متعال آورد ، در افراد به حسب مرتبه ی ایمان و اعتقادشان متفاوت است ؛ عده یی خدا را می خوانند تا نیازهای مادی ایشان را بر آورد . این نیازها گاهی خیلی جزئی و ساده است و گاهی مهم و حیاتی . عده یی دیگر خدا را می خوانند ، تا در راه رسیدن به قرب الی الله سریع تر حرکت کنند و دعای آنان تنها برای رفع نیاز مادی نیست ، بلکه به خاطر عشق و علاقه ییست که به خداوند متعال دارند و خود دعاکردن برای آنان موضوعیت دارد .
امام صادق علیه السلام در این زمینه فرمود :
(ان ) العباد ثلاثة قوم عبدوا الله عزوجل خوفا فتلک عبادة العبید و قوم عبدوا الله تبارک و تعالی طلب الثواب فتلک عبادة الاءجرآه و قوم عبدوا الله عزوجل حبا له فتلک عبادة الاءحرار و هی افضل العبادة .
عبادت کنندگان سه دسته اند :
1 . گروهی که خدای عزوجل را از ترس عبادت کنند؛ و این عبادت بردگان است .
2 . مردمی که خدای تبارک و تعالی را به طمع ثواب عبادت کنند؛ و این عبادت مزدوران (و سوداگران ) است .
3 . دسته یی که خدای عزوجل را برای دوستی اش عبادت کنند؛ و این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است .
آیا اساسا نیازی به دعا هست ، و توجه به دعا ضروریست یا خیر ؟
اول اینکه : انسان در هر حال نیازمند و محتاج امداد و لطف الهیست ، و این نیازمندی قابل انکار نیست ؛ از طرفی هم ، انسان کمال طلب است و می خواهد نیازهایش را برطرف نماید ، بنابراین چون خود او به تنهایی نمی تواند موانع را از سر راه خویش بر دارد و نیازهایش را برطرف نماید ، بناچار به درگاه خداوند متعال که بی نیاز مطلق است روی می آورد .
دوم اینکه : دعا و درخواست از خدا ، عبادت است و یکی از صفات بندگان مقرب خدا تلقی می گردد و آنان که از دعا کردن امتناع می ورزند و حاضر نیستند در برابر خدای متعال سر تعظیم فرود آورند و نیازهای خوددعا وسیله ی اجابت است ، چنان که ابر وسیله ی باران ؛ یعنی همان طور که اگر ابر نباشد ، باران نخواهد بارید ، اگر دعا هم نباشد ، نتیجه یی که انسان می خواهد (رفع نیاز مادی و معنوی ) نخواهد بود .
در این روایت امام صادق (ع ) تصریح می فرمایند که دعا ، عطاست و تا دعا و طلب از خدا نباشد ، عنایات و فیوضات الهی شامل حال انسان نمی گردد .
چهارم اینکه : غفلت و فراموشی یاد خدا ، موجب انحراف ما در مسیر زندگی دنیا و ارتکاب زشتی ها می شود و دعا و نیایش مانع این غفلت و زشتی هاست : ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر . امام علی (ع ) می فرماید :
ذکر الله راءس مال کل مؤ من و ربحه السلامة من الشیطان .
یاد خدا سرمایه ی هر مؤ منیست ، و سود آن ، سلامت از شیطان .
پنجم آنکه : روح و روان آدمی با دعا و نیایش آرام می گیرد .
الا بذکر الله تطمئن القلوب .
کلید سعادت - رحمت الله عرب نوکندی
دور افتادگان از رحمت خدا
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:
مَنْ وَجَدَ ماءً وَتُراباً فَافْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللهُ
کسی که آب و زمین در اختیار داشته باشد و با این حال فقیر و نیازمند گردد از رحمت خدا بدور باد! (بحارالانوار، جلد 103، صفحه 65)
شرح کوتاه
از احادیث اسلامی این حقیقت به خوبی به دست می آید که مسلمانان و جهاد باید از تمام منابع مختلف: دامداری، کشاورزی منابع و معادن زیر زمینی، حرفه و صنعت و تجارت برای مبارزه با فقر استفاده کنند، حتی اگر ملتی تنها یکی از این سرمایه ها را در اختیار داشته باشد باید بوسیله این، خلاء اقتصادی خود را پر کند تا چه رسد به این که همه آنها را در اختیار داشته باشد; و اگر چنین نکند ملتی نفرین شده و دور از رحمت خدا و روح اسلام خواهد بود، نیاز به دیگران در هر صورت از نظر اسلام محکوم است.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
قرآن...
ما آبروى فقر و قناعت نمىبريم
با پادشه بگوى كه روزى مقدرست
اشاره است به آيه 6 سوره هود:
«وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلّٰا عَلَى اللّٰهِ رِزْقُهٰا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهٰا وَ مُسْتَوْدَعَهٰا كُلٌّ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ»
و نيست هيچ جنبندهاى در زمين مگر بر خداست روزيش و مىداند قرارگاهش را و امانتگاهش را همگى باشد در كتابى روشن و اشاره به حديث «الفقر فخرى و به افتخر» فخر من در فقر من است و بدين فقر مىنازم.(اثر پذيرى حافظ از قرآن و احاديث/ مرکز نور)
تباهی اعمال و بد اخلاقی
به پیامبر خدا گفته شد:
اِنَّ فُلانَةَ تَصُومُ النَّهارَ وَ تَقُومُ اللَّیلَ وَ هِیَ سَیِّئَةُ الخُلْقِ تُؤْذی جیرانَها بِلِسانها فقالَ لاخَیْرَ فیها هِیَ مِنْ اَهْلِ النّارِ؛ فلان خانم روزها روزه میگیرد و شبها به عبادت مشغول است، با این وجود بداخلاق است و با زبانش همسایهها را آزرده خاطر میکند. حضرت فرمودند: هیچ خیری در او نیست. او اهل آتش است.
این روایت هشدار شدیدی است. انسان هر چند اهل نماز و روزههای مستحب و ذکر و دعا باشد، اما خوشخلق نباشد، امیدی به او نیست. اساس، اخلاق است. پیامبران و اولیای خدا مثبت نگر بودند و همیشه خوبیها را میدیدند و بزرگ میکردند.
حضرت عیسی(ع) با حواریون به لاشة سگی رسیدند که بوی تعفن از آن بلند بود. همه بینی خود را گرفتند و شروع به مذمت کردند که چه بوی بدی! پیامبر خدا فرمود: «ما اَبْیَضَّ أَسْنانُهُ؛ چه دندانهای سفیدی دارد!» یعنی بین این همه عیب و ایراد، روی سفیدی و زیبایی دندانهای آن دست گذاردند. پیامبران همیشه حسنها و زیباییها را میدیدند، مثبت نگر بودند و زبانشان جز به خیر و خوبی باز نمیشد.
منم که شهرة شهرم به عشق ورزیدنمنم که دیده نیالودهام به بد دیدن
اما دربارة این خانمکه اخلاق بدی داشته است، با اینکه در عبادت و شب زنده داری و روزههای مستحبی در اوج بوده است، فرمودند: «لا خَیْرَ فیها هِیَ مِنْ اَهْلِ النّارِ؛ خیری در این زن نیست، او اهل آتش است.»
یعنی اینقدر بداخلاقی بد و مذموم است که هیچ نقطة روشن و سفیدی در شخص باقی نمیگذارد. همه را تبدیل به سیاهی میکند. بداخلاقی همة خوبیهای انسان را تحت الشعاع قرار میدهد. ممکن است یک نفر اهل خیر باشد، با سخاوت باشد، اهل ذکر و دعا و عبادت باشد، ولی بداخلاقی همة خوبیهای او را میسوزاند و جز خاکستر چیزی برایش باقی نمیماند.
حسد
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
الحاسِدُ مُضِرُّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضُرّ بِالَْمحْسُودِ
شخص حسود پیش از آن که به محسود زیان برساند به خودش ضرر می رساند. (بحارالانوار، جلد 73، صفحه 225)
شرح کوتاه
روح حسد این است که انسان نتواند دیگران را در نعمتی ببیند و کوشش کند به نحوی آن نعمت از آنها سلب گردد و یا از طریق دیگری زیانی بر آنها وارد شود.
در واقع حسود همیشه به صورت یک عامل عقب ماندگی فعالیت می کند نه یک عامل پیشرو.
حسد یک بیماری بزرگ اخلاقی است و از نظر روانی حسود بیش از هرکس خودش می سوزد و آب می شود و عقب می ماند و تحقیر می گردد، پس چه بهترکه بکوشد از دیگران پیشی بگیرد نه این که دیگران را به عقب بکشاند.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی