بار الها
وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ،
فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ.
بارالها! تا زمانی که عمرم در اطاعت تو مصروف می گردد مرا از نعمت طول عمر برخوردار فرما و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود به آن پایان ده و روحم را قطع کن پیش از آنکه دشمنی شخص تو متوجه من شود یا خشمت بر من استوار گردد.
شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق - محمد تقی فلسفی
تکمیل کارها
پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
إِسْتِتْمامُ الْمَعْرُوفِ خَیْرٌ مِنْ إِبْتِدائهِ
تکمیل و ادامه کار نیک از آغاز کردن آن بهتر و مهم تر است
شرح کوتاه
در محیط زندگی اجتماعی غالباً به کارها و اقدامات مفیدی برخورد می کنیم که نیمه کاره مانده است; انجام دهندگان آنها تحت تأثیر یک محرک آنی به اصطلاح دامن همّت به کمر زده و مشغول کار شده اند، اما خیلی زود آتش عشق آنها سرد شده و آن را رها کرده پی کار خود رفته اند.
اسلام افراد با ایمان و پشت کارداری را می پسندد که هر عمل مفیدی را شروع می کنند به آخر می رسانند.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
مددکار امام زمانعلیه السلام باشیم
اللّهُمَّ اجْعَلنی مِنْ اَنصَارِهِ وَاَعْوانِهِ و …»
خداوندا مرا از یاران و یاوران او قرار ده
عون : یعنی کمک نمودن دیگری برای رسیدن به خواستهاش، در هر جهتی از جهات و به هر شکلی که باشد را عون و اعانه میگویند.
نکته مهمّی که در اینجا لازم است توجه داشته باشیم اینکه اعانت اصلی از خداست. لذا در سوره حمد - که در هر نمازی لازم است خوانده شود میگوییم : «اِیّاکَ نَعبُدُ وَایّاکَ نَستَعینُ» «فقط تو را میپرستیم و فقط از تو استعانت میجوییم».
پس اصل استعانت از خداست لذا ابزار استعانت را خداوند در اختیار ما قرار داده است و از ما خواسته که از آنها مدد بجوییم، میفرماید: «اسْتَعینُوا بِالصَّبرِ وَالصَّلواة»؛ «به وسیله صبر و نماز استعانت بجویید». و فرمودهاند که: مراد از صبر روزه است و بهترین مُعین خداوند است. «إنَّهُ خَیرٌ ناصرٌ وَمُعین؛ خداوند بهترین یار و مددکار انسان است» به خصوص نسبت به امام خودش. «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَالَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیواةِ الدُّنْیا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ»؛«البته که ما فرستادگانمان و کسانیکه ایمان آوردهاند را در زندگانی دنیا و روز بپا خاستن شاهدان، یاری میکنیم». و بعضی آیات دیگر که این معنا در آنها تاکید شده است.
در درجه بعد کمک و یاری امام زمانعلیه السلام به وسیله افرادی است که به امر خداوند میبایست نسبت به امام زمان «عجّل اللَّه فرجه» یاری و کمک برسانند.
در آیات قرآن و در روایات تاکید شده است که مؤمنین یکدیگر را یاری و اعانت کنند. خداوند میفرماید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقْوَی ؛«یکدیگر را در کار نیک و تقوی یاری نمایید». یعنی انسان در هر کار خیری باید مشارکت داشته باشد. اعم از اینکه کار بستگان او باشد یا غیر آنها. پس کمک کردن در کار تقوی و فضیلت و نیکوکاری از سوی خداوند خواسته شده است.
احادیث و روایات نیز در این زمینه بسیار است و آثار و ثواب فراوان در این رابطه ذکر شده است که اجمالا به آنها اشاره میشود.
از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نقل شده: «مَنْ اَعانَ مُؤمِناً نَفَّسَ اللَّه عَنهُ ثَلاثاً وَسَبعینَ کُرْبَةً واحِدَةً فِی الدُّنیا وَاثْنَتَینَ وَسَبعینَ کُرْبَة عِندَ کُرْبَتِهِ الْعُظمَی؛کسی که مؤمنی را کمک کند خداوند هفتاد و سه گرفتاری او را برطرف میسازد. یکی از آنها را در دنیا و هفتاد و دو گرفتاری در آخرت».
کمک اعم از کمک مالی، فکری و بدنی است. امام موسی بن جعفرعلیه السلام در مسجد به نماز ایستاده بودند، پیرمردی در کنار ایشان میخواست از جایش برخیزد، عصایش بر زمین بود، امام موسی بن جعفرعلیه السلام در وسط نماز مستحبی خم شدند و به پیرمرد کمک نمودند و سپس به نماز خود ادامه دادند.
امام صادقعلیهالسلام میفرماید: «وَمَا مِنْ مُؤمِنٍ یُعینُ مُؤمِناً مَظْلٌوماً اِلّا کَانَ لَهٌ اَفضَلَ مِنْ صِیامِ شَهرٍ وَاِعْتِکافِهِ فِی المَسْجِد الْحَرامِ؛هرکسی که مؤمن مظلومی را یاری نماید، خداوند ثوابی به او عطا میکند که از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام افضل است».
کسی که در مکه روزه بگیرد یک روز آن معادل یک سال روزه گرفتن در مکانهای دیگر است. حال اگر یکسال روزه بگیرد اعتکاف هم بکند چطور؟! با این حال اعانت مؤمن ثوابش بیشتر خواهد بود.
در روایتی دیگر از آن حضرت است: «وَاللَّهُ فِی عَونِ المُؤمِنِ مَا کَانَ المُؤمِنُ فِی عَوْنِ اَخیه؛مادامی که انسان برادر دینیش را یاری کند خداوند هم یار اوست».
و نیز فرمودند: «فَمَا اَحْسَنَ مُؤمِنٌ اِلی مُؤمِنٍ وَلا اَعَانَهُ إِلّا خَمَشَ وَجهُ اِبلیسَ وَقَرَحَ قَلبَهُ؛ هر مؤمنی به مؤمن دیگر نیکی کند و او را یاری نماید جز این نیست که ابلیس در اثر این عمل خیر مؤمن، صورت میخراشد و قلبش مجروح میشود».
در حدیثی از امام صادقعلیه السلام است که میفرماید: مؤمن را بر گردن مؤمن دیگر هفتاد حق است. مُعَلّی بن خنیس که از اصحاب خاص امام صادقعلیه السلام بود کسی است که به جرم هواداری آن حضرت او را کشتند. و امام صادقعلیه السلام بر قاتل او نفرین نمودند.این شخص روزی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: یابن رسول اللَّه! حقوقی که یک مؤمن بر مؤمن دیگر دارد بیان بفرمایید. امام علیه السلام فرمود: «میترسم که آنها را رعایت نکنی. ولی معلی اصرار نمود.
امام علیه السلام فرمود: حال که اصرار میکنی هفت تا را برایت میگویم. سومین حقی را که شمردند این است:
«أَنْ تُعینَهُ بِنَفسِکَ وَمَالِکَ وَلِسَانِکَ وَیَدِکَ وَرِجلِکَ؛برادرت را با جان و مال و زبان و دست و پایت یاری نمایی».
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله فرمودند: «رَحِمَ اللَّه وَلَداً اَعَانَ وَالِدَیهِ عَلَی بِرِّهِ وَرَحِمَ اللَّه وَالِداً اَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ؛ خداوند رحمت کند اولادی را که پدر خود را کمک نماید بر نیکی و احسان؛ و خداوند رحمت کند پدری که بر فرزند خود به نیکی و احسان کمک نماید».
این اعانت از سنخ امور معنوی است. یعنی پدر طوری رفتار نکند که اولاد به رویش برگردد یا او را ترک کند و یا به او توهین نماید.
و نیز میفرمایند: «وَرَحِمَ اللَّه جَاراً اَعَانَ جَارَهُ عَلَی بِرِّهِ؛ خداوند رحمت کند همسایه ای که همسایه اش را بر نیکی یاری نماید».
«وَرَحِمَ اللَّه رَفیقاُ اَعَانَ رَفیقَهُ عَلَی بِرِّهِ؛خداوند رحمت کند بر آن دوستی که دوست خود را بر نیکی خودش یاری کند».
امام صادقعلیه السلام از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل میکنند: «عَوْنُکَ الضَّعیفِ مِنْ أَفضَلِ الصَّدَقَة؛کمک کردن به شخص ناتوان از بهترین صدقات است».
در ذهن ما این است که پولی به فقیر بدهیم. در حالی که صدقه مختص این نیست بلکه هر کار خوبی است که برای خدا انجام دهد.
در این روایت شخص ناتوان مورد نظر است و در بعضی روایت آمده است که عون نسبت به غیر مؤمن هم ثواب دارد.
امام صادقعلیه السلام با یکی از اصحاب خود به نام «مصادف»، از مکه به مدینه میرفتند، ناگهان دیدند شخصی در زیر درختی خوابیده است. امامعلیه السلام به هم سفر خود فرمود: بیا برویم نزدیک این مرد، مبادا بر اثر تشنگی افتاده باشد. وقتی که نزدیکآمدند دیدند آن شخص، مردی نصرانی است با موهای بلند! امامعلیه السلام به او فرمودند: تشنه هستی؟ گفت: آری. امامعلیه السلام به «مصادف» فرمود: پیاده شو و به او آب بده. همراه آن حضرت از اسب پایین آمده و به نصرانی آب داد سپس به حضرت رو نمود و عرضه داشت: شما به نصرانی هم کمک میکنید؟ امامعلیه السلام فرمود: «نَعَمْ إِذَا کَانُوا بِمثلِ هذِهِ الْحَاله؛ بله اگر در چنین حالی باشند».
حتی فقها در رسالههای عملیه نوشتهاند که اگر در بیابان حیوانی تشنه است و مقدار کمی آب است که اگر به حیوان داده شود آب برای وضو نیست میگویند: تیمم کن و آب را به حیوان بده تا از تشنگی نمیرد. پس اعانت و کمک نسبت به مؤمنین و بلکه حتّی غیر مسلمانان هم در امور زندگی عادی و مواهب الهی، وظیفه مؤمنین است تا چه برسد به امام زمانعلیه السلام که یاری نمودن او از مهمترین واجبات و از لوازم ایمان و اعتقاد است.
چگونه امام زمان علیه السلام را یاری کنیم ؟ - سید مهدی حائری واصلی قزوینی
تو پناهگاه منی
«انتَ کهفی حین تعیینی المذاهب فی سعتها وتضیق بی الارضُ برحبها…؛
تو پناهگاه منی وقتی که راهها بر من با همه وسعت صعب و دشوار شوند و وسعت زمین بر من تنگ شود.»
جهان بینی اسلامی
جهان از تمام عناصر و اتمها و آنچه در زمین است از انسان و جنبندگان دیگر و گیاهان، معادن، سنگها، دریاها، اقیانوسها،ستارگان و کرات دیگر از ماه، آفتاب، منظومهها، کهکشانها و … و همه یک واحد و پدیده، به هم مربوط و وابستهاند. همانطور که وجود هر فردی از انسان با اشتمال بر میلیونها سلول، گلبول، استخوان، گوشت، مغز، چشم، گوش، دست و پا، زبان، قلب، ریه و … همه یک واحد و هر یک از این اجزاء نیز به نظر استقلالی واحدی، مشخص هستند. اما در واحد بزرگتر که وجود انسان است همه به هم مربوط، منضم و پیوستهاند.
جهان نیز که مشتمل بر میلیاردها و میلیاردها واحد کوچک و بزرگ و ریز و درشت است نیز، یک واحد و همه به هم ضمیمه و مربوط و با هم پیوسته و از هم جدا نیستند. و همانطور که هر یک از این واحدها، واحد وجود این، واحد وجود آن، واحد وجود زمین، واحد وجود کوه و … همه پدیده هستند و گذشته آنها بیابتدا و آغاز نبوده است.
کل عالم نیز پدیده واحد است و مثل میلیاردها پدیدههای اجزای خود، آغاز و انجامی دارد. بدیهی است که این پدیده واحدنه خود بخود پدید آمده است؛ چون بر حسب قانون علّیت هر پدیدهای وجودش مستند به علتی است. و نه خودش بکلیتش و نه به افراد اجزائش، خود را پدیدار کرده و به وجود آورده است؛ چون لازم میشود که پدیده پیش از پدیدار شدن، پدیده شده باشد و در عین حال پدیده نباشد تا خود را پدید سازد.
خلاصه لازمه این حرف، جمع بین وجود و عدم، هستی و نیستی در حال و زمان واحد خواهد بود که عقلًا محال است. و همچنین ممکن نیست که هیچیک از اجزای این پدیده، پدیدآورنده کل آن باشد؛ چون لازم میشود که این جزء پدیدآورنده خود باشد. پس باید پدیده باشد تا خود را پدید آورد و باید پدیده نباشد تا پدید آورده شود. بازهم در آن واحد هم باشد و هم نباشد.
علی هذا حکم تمام اجزا که پدیده هستند و چنانکه گفتیم در تمام جهات پدیدههای کوچک شبیه پدیدههای بزرگند، بر کل عالم که واحد بزرگ و پدیده است جاری است. و پدیده خاصّیتش چنانکه در میلیارد و میلیاردها پدیدهها میبینم، پدید آمدن است و بیآغاز و ابتدا نیست و لذا کل عالم و واحد بزرگ پدیدهها باید از خارج خود، پدید آورندهای داشته باشد و آن همان ذات مقدسی است که به آن «اللَّه» و خدا میگویند. بنابراین جهانبینی تمام عالم هستی به دو واحد تقسیم میشود که یکی اصل و دیگری فرع است. یکی «اللَّه» که خالق است و دیگری مخلوق و یکی پدیده و دیگری پدید آورنده، یکی غیب و دیگری ظاهر، یکی مرکب از واحدهای کوچک و بزرگ بیشمارو یکی بسیط و بیجزء و منزّه از مشابهت به واحد فرع. این حقیقتی است که قرآن کریم در یک آیه کوتاه آن را بیان کرده میفرماید:
«امْ خُلِقُوا مِنْ غیْرِ شَیءٍ امْ هُمُ الخالِقُونَ »
«آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند یا خویشتن را خود خلق کردند؟»
این خداست که فطرت انسان نیز به او گرایش دارد و میخواهد به او اتصال پیدا کند؛ چون میبیند این واحدهای کوچک و بزرگ که واحد جهان از آن تشکیل شده مثل خود جهان از خود، صاحب چیزی نیستند و قدرت و اختیاری که بتوان به آنها اعتماد نمود از خود ندارند. و خصوصاً در هنگام ناچاری و ناامیدی از وسایل ظاهری انسان دلش به صاحب این واحد جهان متوجه میشود و به او ملتجی میگردد.
هیچکس در هر حد از علم و اطلاع باشد نمیتواند به طور جزم، وجود او را انکار کند و در موارد سخت به او پناهنده نشود.
این خدا برآورنده حاجات، آمرزنده گناهان، صاحب عفو و بخشش و مهربانتر از همه و آگاه از حال همه است، دعای هرکس که او را بخواند میشنود و هرکس با او انس بگیرد و در ضمیر وجدانش به او نزدیک شود و با او مناجات کند با او انس میگیرد و به او از او نزدیکتر میشود و همه اوصاف جلال، جمال و کمال برای او ثابت است.
نیایش در عرفات - آیت الله شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی