ما قاصدیم اما مقصد کجاست؟
نظر حاج میرزا اسماعیل دولابی (ره) درباره اینکه ما قاصدیم اما مقصد کجاست؟
ما قاصد هستیم. مقصدی داریم. انبیا هم قاصدند.
آمدند به ما خبر دادند و ما را راه انداختند.
اما مقصد کجاست؟ مقصد در ذات خود شماست.
همان چراغ و همان نور. قشنگ با آنها تماس بگیر!
در جایی خلوت. چه انیسی از آن بهتر! چه مونسی از آن بهتر!
اگر کسی می خواهد عشقبازی هم بکند؛ با آن بکند، با ذات خود.
آنجا بنشین ببین با تو چه می کند.
جایی خلوت، سر نماز می نشینی او شما را در بغل می گیرد،
بلکه شما او را بغل می گیری. آن نور می آید و شما او را در بغل می گیری.
آن گاه انسان خودش را رها می کند تا هر جا که می خواهد ببرد. جایش خوب است.
یک عزیز، یک دوست، وقتی آدم را در بغل بگیرد چه می شود؟!
او را می گیرد و می سازد و عوض می کند،
دو مرتبه سرجایش می گذارد. یک دقیقه خلوت کردیم عوض شدیم،
سبک شدیم، راحت شدیم. ان شاء الله شما هم می یابید.
طوبای محبت، ص 58
روایات نص بر قایم عج؛آخرین وارث غدیر
جابر بن یزید جعفیّ گوید از جابر بن عبد اللَّه انصاری شنیدم که میگفت:
وقتی که خدای تعالی بر پیامبرش این آیه را فرو فرستاد که «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواأَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» گفتم: یا رسول اللَّه! خدا و رسولش را شناختهایم، پس اولو الأمری که خداوند طاعت آنها را مقرون به طاعت خود کرده چه کسانی هستند؟ فرمود: ای جابر آنها جانشینان من و ائمّه مسلمین پس از من هستند، اوّل ایشان علیّ بن أبی طالب است و بعد از او حسن و حسین و علیّ بن الحسین و محمّد بن علیّ- که در تورات به باقر معروف است و تو ای جابر او را میبینی و آنگاه که او را دیدار کردی سلام مرا به او برسان- و پس از او جعفر بن محمّد صادق و موسی بن جعفر و علیّ بن موسی و محمّد بن علیّ و علیّ ابن محمّد و حسن بن علیّ و پس از او همنام و هم کنیه من حجّة اللَّه در زمینش و بقیّة اللَّه در بین عبادش، فرزند حسن بن علیّ ائمّه مسلمین خواهند بود، او کسی است که خدای تعالی مشرق و مغرب زمین را به دست او بگشاید، او کسی است که از شیعیان و اولیائش غایب شود، غیبتی که بر عقیده به امامت او باقی نماند مگر کسی که خداوند قلبش را به ایمان امتحان کرده است. جابر گوید: گفتم: یا رسول اللَّه! آیا در غیبت او برای شیعیانش انتفاعی هست؟ فرمود: آری، قسم به خدایی که مرا به نبوّت مبعوث فرمود به نور او استضائه میکنند و به ولایت او دردوران غیبتش منتفع میشوند مانند انتفاع مردم از خورشیدی که در پس ابر است، ای جابر! این سرّ مکنون خداوند و علم مخزون اوست، آن را از غیر اهلش بپوشان.
- عبد اللَّه بن عبّاس از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کند که فرمود: خدای تعالی بر زمین نگاهی افکند و مرا از آن میان برگزید و پیامبر گردانید، سپس دوم بار نظری افکند و علیّ را برگزید و او را امام گردانید، سپس به من فرمان داد که او را برادر و ولیّ و وصیّ و خلیفه خود سازم، پس علیّ از من است و من از علیّ، و او شوهر دخترم فاطمه و پدر دو سبطم حسن و حسین است، بدانید که خدای تعالی مرا و ایشان را حجّتهای بر بندگانش قرار داده است و از فرزندان حسین امامانی را قرار داده است که به امر من قیام کنند و وصیّت مرا نگهدارند و نهمین آنها قائم اهل بیتم و مهدی امّتم است که در شمایل و اقوال و افعال شبیهترین مردم به من است، او پس از غیبتی طولانی و حیرتی گمراهکننده ظهور کند و دین خدای تعالی را چیره گرداند و به یاری خدا و نصرت ملائکه خدا مؤیّد باشد، زمین را از عدل و داد آکنده سازد همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.
حضرت مهدی عج آخرین وارث غدیر - واحد تحقیقات مرکز غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم
حضرت مهدی عج آخرین وارث غدیر
روایات پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم در نصّ بر قائم علیه السّلام و اینکه او دوازدهمین امام است :
سلمان فارسی گوید: بر پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم وارد شدم و حسین بن علی بر دامنش بود و او دو چشمش را میبوسید و دهانش را میمکید و میفرمود: توسروری و پسر سرور! تو امامی و فرزند امام! تو برادر امامی و پدر امامان! تو حجّة اللّهی و فرزند حجّت اللَّه! و پدر حجّتهای نهگانهای که از صلب توست و نهمین آنها قائم ایشان است.
حضرت مهدی عج آخرین وارث غدیر - واحد تحقیقات مرکز غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله و سلم
هفته دفاع مقدس در کلام امام ره
رژیم بعثی عراق با تصمیم و طرح قبلی و با هدف بر انداختن نظام نو پای جمهوری اسلامی ایران با حمایت های پنهان و آشکار استکبار جهانی بویژه آمریکا در 31 شهریور 1359 تهاجم گسترده ای را علیه ایران آغاز کرد هشت سال دفاع مقدس حدیث ماندگار پایداری ، دلاوری و فداکاری ملتی است که در راه دفاع از کیان مکتب ، انقلاب و میهن اسلامی خویش قله های بلند رشادت و شهادت را در نوردید و دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام کرد و سرانجام دبیر کل سازمان ملل متحد در 18 آذر 1370 عراق را آغازگر جنگ معرفی کرد .
هر چه از این جنگ ناخواسته تحمیلی می گذرد ، قدرت اسلام و جمهوری اسلامی و قوای نظامی و انتظامی ایران و پایداری ملت متعهد آشکارتر و افزون ترمی گردد و رسوائی جهانخواران و وابستگان و پیوستگان به آنان بیشتر و واضح تر می شود .
صحیفه نور جلد 17 ، ص 32
ایام در نگاه امام - مرکز مطالعات و تحقیقات سپاه
سرّ اعراض اکثر صحابه از نص غدیر
عامل اول: وجود دو خط فکری در میان صحابه
هرکس که مطالعهای در رابطه با حیات صحابه در عصر رسول خداصلی الله علیه وآله و بعد از آن داشته باشد، پی میبرد که دو اتجاه و خط فکری در میان آنها حاکم بوده است:
الف - خطّ فکری اجتهاد در مقابل نصّ: این خطّ فکری معتقد است که لازم نیست به تمام آن چه که پیامبرصلی الله علیه وآله به آن خبر و دستور داده ایمان آورده و تعبّداً آن را قبول کنیم، بلکه میتوان در نصوص دینی مطابق با مصالحی که درک میکنیم اجتهاد کرده و در آن تصرّف نماییم. این خط فکری از مبانی اساسی مدرسه خلفا قرار بود و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله مصائب فراوانی را از این نوع خط فکری تحمّل نمود.
ب - در مقابل این اتجاه و خط فکری، خط فکری دیگری است که معتقد است، باید در مقابل مجموعه دستورات دین و شریعت تسلیم بوده و تعبّد کامل داشت. این خط فکری همان طریق و ممشای اهل بیت و به تعبیر دیگر مدرسه اهل بیت است.
طرفداران طریق اجتهادی
از آنجا که اجتهاد در مقابل نصوص به جهت رعایت مصالح، امری موافق با میل و طبیعت انسان است، لذا گروهی از صحابه از همان زمان حیات پیامبرصلی الله علیه وآله دست به این کار زده و عملاً با حضرت به مقابله پرداختند، که میتوان از سردمداران این جرأت و خط فکری را عمر بن خطاب دانست. او کسی بود که در صلح حدیبیه شدیداً با پیامبر برخورد کرد(و در اذان تصرّف کرده (حیّ علی خیرالعمل) را از آن ساقط نمود و به جای آن (الصلاة خیر من النوم) را در اذانصبح اضافه کرد. او از متعة النساء منع کرده و حجّ تمتع را نیز تعطیل نمود.او در برخی از امور امثال تجهیز لشکر اسامه و احضار قلم و دوات برای پیامبرصلی الله علیه وآله به جهت نوشتن وصیّتش، مخالفت عملی نمود.اینها همه دلالت بر وجود یک نوع خط فکری خاص در بین برخی از صحابه داشته است که به جهت آن برداشت و خط فکری این گونه با پیامبر عمل میکردند. آنها پیامبر را در غیر وحی قرآنی یک فرد عادی بیش نمیدانستند.
عامل دوّم: حقد و کینه
امام علیعلیه السلام کسی بود که پدران و اجداد کافر و فاسق عدهای از همین افراد تازه مسلمان را در جنگها به قتل رسانده بود و لذا کینه عجیبی در دل از این جهت نسبت به آن حضرت داشتند.
علی بن حسن بن فضّال از پدرش نقل میکند که: از امام ابوالحسن علی بن موسی الرضاعلیه السلام سؤال کردم درباره امیرالمؤمنینعلیه السلام: چه شد که مردم از او اعراض کرده و به دیگری میل پیدا کردند، در حالی که فضیلت و سابقه او در اسلام و منزلت او را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله میدانستند؟ حضرت فرمود: جهتش این است که امام علیعلیه السلام پدران و اجداد و برادران و عموها و خالهها و نزدیکان آنان را کهدشمن خدا و رسول او بودند تا حدّ زیادی به قتل رسانید، لذا به این جهت کینه حضرت را در دل گرفتند، و نمیخواستند که او متولی امورشان شود ولی از غیر علیعلیه السلام در دل کینهای نداشتند آن گونه که از علیعلیه السلام داشتند، زیرا کسی به مانند علیعلیه السلام در جهاد بر ضدّ مشرکان شرکت نکرده بود. و به همین جهت بود که از او اعراض کرده و به سراغ دیگری رفتند».
عبداللَّه بن عمر به علیّعلیه السلام عرض کرد: «چگونه قریش تو را دوست بدارد در حالی که تو در روز بدر و احد هفتاد نفر از بزرگان آنان را به قتل رساندی».
از امام زین العابدینعلیه السلام و نیز ابن عباس سؤال شد: چرا قریش نسبت به علیعلیه السلام بغض داشت؟ امامعلیه السلام فرمود: «زیرا دسته اول آنان را به جهنم واصل کرده، و دسته آخر را نیز خوار و ذلیل کرد».
عامل سوّم: امام علیعلیه السلام مرد عدالت
امام علیعلیه السلام کسی بود که بدون جهات الهی و تقوایی کسی را بر دیگری مقدّم نمیداشت، او کسی بود که همه را به یک دید نگاه میکرد، از این جهت خلافتش خوشایند عدهای نبود، آنان میخواستند کسی به خلافت منصوب شود که بین آنان تبعیض قرار داده و بهرهای بیشتر از بیت المال مسلمین به آنان برساند.
ابن ابی الحدید مینویسد: «مهمترین سبب در اعراض عرب از امیرالمؤمنینعلیه السلام مسئله مالی بود، زیرا علیعلیه السلام شخصی نبود که کسی را بی جهت بر دیگری برتری دهد، عرب را بر عجم تفضیل بخشد همانگونه که پادشاهان چنین میکردند. او کسی بود که هرگز اجازه نمیداد تا شخصی به جهات خاصّ به او متمایل گردد…».
او نیز از هارون بن سعد نقل میکند که عبداللَّه بن جعفر بن ابی طالب به علیعلیه السلام عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! از تو میخواهم که دستور دهی به من کمکی شود، به خدا سوگند که هیچ نفقهای ندارم جز اینکه مرکب خود را بفروشم تا با آن امور معاش خود را بگذرانم.
حضرت فرمود: «نه به خدا سوگند، من چیزی را برای تو نمییابم جز آن که تو عمویت را امر کنی تا سرقت کرده و از آن به تو چیزی بدهد».
همو میگوید: «از جمله منحرفین از علیعلیه السلام انس بن مالک است، کسی که مناقب آن حضرت را کتمان کرده و به خاطر میل به دنیا کمک به دشمنان آن حضرت نمود…».
عامل چهارم: دشمنی با بنی هاشم
تاریخ گواهی میدهد که قریش زمان رسول خداصلی الله علیه وآله عداوت و دشمنی خاصی با بنی هاشم داشت. تا هنگامی که آن حضرت زنده بود از هیچ آزار واذیتی فروگذار نکرد؛ زیرا بعد از ظهور اسلام و دعوت پیامبر به دین جدید مشاهده کردند که با خسارت عظیمی از ناحیه او و دینش مواجه شدهاند، خصوصاً آن که هدف اصلی این دین بر قلع و قمع بت پرستی و اعتقادات آنان برپا شده است. آنان مشاهده میکردند که روز به روز محمّدصلی الله علیه وآله در قلوب مردم نفوذ کرده و مردم به او و دین و آیینش جذب میشوند و در مقابل آنها جبههای عظیم تشکیل دادهاند. لذا کینه آن حضرت را به دل گرفته در صدد جبههگیری با او برآمده و شدیداً به مقابله پرداختند.
عباس بن عبدالمطلب روزی در حالی که غضبناک بود بر رسول خداصلی الله علیه وآله وارد شد. حضرت به او فرمود: چه چیز تو را به غضب درآورده است؟ عرض کرد: ای رسول خدا! ما چه کردهایم با قریش که هرگاه به خودشان میرسند با روی باز همدیگر را در آغوش میگیرند ولی هر گاه با ما ملاقات میکنند طور دیگری معامله میکنند؟
راوی میگوید: در این هنگام بود که رسول خداصلی الله علیه وآله به حدّی غضبناک شد که صورتش قرمز گشت، آنگاه فرمود: قسم به کسی که جانم به دست اوست در قلب کسی ایمان داخل نمیشود تا این که شما را به خاطر خدا و رسولش دوست بدارد…
رسول خداصلی الله علیه وآله از آنجا که برای پیشبرد اهداف الهی خود مجبور بود تا با آنان مقابله کند، لذا در این راستا از علیعلیه السلام کمکهای فراوان گرفت. برخی از آنان که اقوام و افراد عشیره خود را در جنگها از دست داده بودند کینه وخشم خود را بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله بر علی بن ابی طالب ریخته و از او قصاص نمودند، و نگذاشتند تا به حقّی که خداوند برای او معیّن کرده بود برسد.
غدیرشناسی و پاسخ به شبهات - علی اصغر رضوانی