حضوری از جنس شعور وبصیرت
درود بر مردم همیشه در صحنه که حماسه ای دیگر سی وهشتمین سالروز پیروزی انقلاب آفریدند.
تصاویری از جنس حضور
ارزش نهادن به رأی و جایگاه مردم
نهضتهای انقلابی و اصلاحی معمولاً ثبات نظام اجتماعی را برهم میزنند و افکار و آرای مردم را تحت تأثیر خود قرار میدهند. امام حسین (ع) و امام خمینی هر دو به نقش مردم و مشارکت آنها در قیام اسلامی اهمیت دادهاند ولی باتوجه به تفاوتهای اساسی که از نظر زمانی و شرایط اجتماعی بین دو قیام وجود دارد مشارکت و استقبال از دو نهضت با یک دیگر قابل مقایسه و تطبیق نیستند.
تاثیر فرهنگ عاشورا بر انقلاب اسلامی - محمد مهدی بهداروند
نقش مردم در قیام امام خمینی
در سال شصت هجری که امام حسین (ع) نهضت را شروع کردند شرایط خاص برجامعه حاکم بود و مردم کوفه وقتی ازقیام امام اطلاع یافتند از ایشان به وسیله نامههای فراوان دعوت کردند. امام حسین (ع) هم به این استقبال مردم پاسخ دادند تا نشان دهند که برای مشارکت مردم ارزش و اهمیت قائل هستند. لذا برای اتمام حجت به طرف آن شهر حرکت کرد تابه ندای مردم که ایشان را به یاری طلبیدند، پاسخ گفته باشد.امام خمینی (ره) نیز همانند جامعه زمان امام حسین (ع) قیام خود را آغاز نمودند و مردم در قیام امام خمینی (ره) نقش ویژهای دارند و شرط اساسی اصلاح جامعه را آگاهی مردم میدانند و در یک دوره طولانی برای آگاه نمودن و مشارکت دادن مردم در قیام فعالیت میکنند تا آن جا که میفرمایند:«اگر ما بتوانیم مردم را بیدار و آگاه سازیم .. حتماً او را باشکست مواجه خواهیم ساخت بزرگترین کاری که از ماساخته است بیدار کردن و متوجه کردن مردم است آن وقت خواهید دید که دارای چه نیروی عظیمی خواهیم بود که زوال ناپذیراست در عین حال راه دشوار و خطرناکی در پیشداریم » ایشان بارها تأکید فرمودهاند که برای اصلاح جامعه باید یک موج تبلیغاتی و فکری به وجود بیاوریم تایک جریان اجتماعی پدیدآید.
تاثیر فرهنگ عاشورا بر انقلاب اسلامی - محمد مهدی بهداروند
یوم الله 22بهمن
امام امت قدس سره از 22 بهمن همچون 15 خرداد، 17 شهريور، 12 فروردين و … به عنوان «ايام الله » ياد كردند. و درباره چنين ايامي فرمودند: «بر ملت شريف ماست كه اين ايام الله را - كه هديه هايي از عالم غيب ربوبي است - با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهداري كنند» . (1)
علامه طباطبايي در تفسير گران قدر الميزان مي نويسند: «با اين كه تمام روزها و تمام چيزها از آن خداي متعال است، ولي اختصاص دادن روزهايي به نام «ايام الله » يا يوم الله به خاطر آن است كه فرمان و امر خدا در آن روزها چنان آشكار است كه براي فرمان جز خدا، هيچ گونه ظهوري باقي نمي ماند، ايام الله زمان ها و شرايطي است كه فرمان خدا و آيات و نشانه هاي وحدانيت و سلطه الهي آشكار شده، يا مي شود; مثل روز مرگ كه قدرت و سلطه «آخرت » در آن روز آشكار مي شود و اسباب دنيوي از تاثير مي افتد، يا روز «قيامت » كه هيچ كس براي ديگري مالك هيچ چيز نيست، و در آن روز فرمان از آن خداست. يا مثل ايامي كه خداوند در آن ها قوم «نوح » ، «عاد» و «ثمود» را به هلاكت رسانده، كه در امثال اين گونه روزها، قهر و غلبه الهي آشكار شده و معلوم مي گردد كه تمامي عزت متعلق به خدا است.
ممكن است كه منظور از ايام الله ايامي باشد كه نعمت هاي خداي متعال آشكار است; مثل روز خروج نوح و اصحابش از كشتي با سلام و سلامتي و بركت هاي الهي يا روز نجات دادن ابراهيم از آتش يا غير اين ها … از حوادث و ايامي كه جز به خدا نمي توان به ديگري نسبت داد، اين ها روزهاي خاص خدائي (ايام الله) است …» . (2)
پس ايام الله روزهاي بزرگ و تاريخي و سرنوشت سازي است كه در تاريخ يك ملت يا در سرنوشت يك نسل يا كلا در سرگذشت «انسان » پيش مي آيد.
گاهي به صورت نعمتي بزرگ و گاهي به صورت عذابي عظيم و دردناك كه حتي منجر به زوال يك ملت گشته و نام «عذاب استيصال » به خود مي گيرد.
علامه طباطبايي رحمه الله در جاي ديگر مي فرمايد: «ايام الله ايامي است كه هيچ حكومت و سلطه اي نيست، مگر براي خدا، مثل روز مرگ، برزخ، روز قيامت و روز عذاب استيصال …» . (3)
ايام الله در روايات
در روايات متعددي، به روز مرگ، قيامت و روز قيام حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه - ايام الله اطلاق شده است.
از امام باقر عليه السلام چنين نقل شده است كه فرمود: «ايام الله، يوم يقوم القائم عليه السلام، و يوم الكرة، و يوم القيامة; (4) ايام الله روز قيام حضرت مهدي موعود عليه السلام، روز رجعت و روز قيامت است.»
در تفسير علي بن ابراهيم نيز روايتي بدين مضمون نقل شده، ولي به جاي كلمه «الكرة » «يوم الموت » آمده است. (5)
ابن ابي الحديد مي نويسد: «ايام الله، هم ايام «انعام » است و هم ايام «انتقام » تا بدين وسيله «رغبت » و «ترس » ايجاد شود» . (6)
22 بهمن نيز يكي از روزهايي است كه خداوند متعال نعمت بزرگ پيروزي را به ملت به پاخاسته ايران اسلامي عطا فرمود و به فرموده امام امت از ايام الله گرديد.
ملتي كه سال هاي سال زير چكمه هاي حكام جور و دژخيمان خودفروخته، آخرين نفس هاي حيات خود را مي كشيد، خداوند متعال با برانگيختن رهبري فرزانه و بي نظير روح تازه اي در آن ها دميد و با حركتي يك پارچه و پرخروش، با سلاح ايمان و رهبريت روح خدا در مقابل طاغوتيان تا دندان مسلح ايستادند و لطف بزرگ الهي و نعمت پيروزي را نصيب خود گردانيدند.
يادآوري ايام الله
«و لقد ارسلنا موسي باياتنا ان اخرج قومك من الظلمات الي النور و ذكرهم بايام الله ..» . (7)
ما موسي را همراه با نشانه ها و آيه هايمان فرستاديم (و دستور داديم) قوم خودت را از ظلمت ها به سوي «نور» بيرون آر، و آنان را به ياد ايام الله بينداز.»
يادآوري روزهاي بزرگ (اعم از روزهاي پيروزي يا روزهاي سخت) نقش مؤثري در بيداري و هوشياري ملت ها دارد. بدين جهت اميرالمؤمنين عليه السلام در نامه اي به «قثم بن العباس » كه كارگزار وي در مكه است چنين مي نويسد: «براي مردم حج را بر پاي دار، و آنان را به ياد «ايام الله » بينداز» . (8)
امام خميني قدس سره مي فرمايد: «تذكر به «ايام الله » كه خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان ساز است. قضايائي كه در ايام الله رخ داده است، براي تاريخ و انسان ها در طول تاريخ آموزنده و بيدار كننده است. حوادث بزرگ تاريخ كه قرآن مجيد هم از بعضي از آن ها ياد كرده است، سرمشقي پربركت براي ساختن جامعه ها و اشخاص و جامعه عصر ما كه عصر انقلاب است و در كشور ايران كه كشور انقلاب و شاهد بسياري از حوادث بزرگ كه بايد آن ها را ايام الله محسوب كنيم و به ذكر آن ها و تذكر آن ايام بپردازيم كه براي ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور، درس انقلاب است » . (9)
در اين آيه شريفه خداوند متعال، بعد از اين كه حضرت موسي عليه السلام را مامور مي سازد تا ايام الله را يادآوري كند، يك نمونه از ايام الله; يعني، روز نجات بني اسرائيل از چنگال فرعونيان را يادآوري مي فرمايد: «اذ انجاكم من آل فرعون » با اين كه در تاريخ بني اسرائيل، روزهاي بزرگي كه خداوند در پرتو هدايت حضرت موسي عليه السلام به آن ها نعمت هاي بزرگ عطا فرمود، فراوان بود، ولي ذكر «روز نجات » در اين آيه، حاكي از اهميت فوق العاده استقلال و آزادي از چنگال فرعونيان مي باشد. (10)
روز 22 بهمن 57 نيز روز نجات ملت ايران از چنگال طاغوتيان زمان، روز آشكار شدن نعمت بزرگ الهي; يعني، استقلال و آزادي بود.
اين مسلم است كه هر ملتي تا از وابستگي ها نجات پيدا نكند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمي تواند نبوغ و استعداد خود را آشكار سازد و در راه «الله » كه راه مبارزه با هر گونه شرك و ظلم و بيدادگري است، گام نهد.
يادآوري 22 بهمن
يادآوري يوم الله 22 بهمن; يعني، يادآوري رشادت ها و فداكاري ها و شهادت طلبي هاي ملتي منسجم و خداجوي و پيرو ولايت و رهبري كه با ايثار خون خود ثابت كرد كه «خون بر شمشير و حق بر باطل پيروز است.»
يادآوري 22 بهمن; يعني، يادآوري تجلي حكومت الله در روي زمين، روزي كه برنده ترين سلاح معنوي; يعني، ايمان، پيروزي آفريد.
روزي كه كلمه توحيد در وحدت كلمه به دست آمد و در نتيجه اعتصام به «حبل الله » رژيم ستمشاهي دوهزار و پانصد ساله طاغوتيان به زباله داني تاريخ سپرده شد و ثابت كرد آواي «الله اكبر» از رگبار «مسلسل » قوي تر و نيرومندتر است.
22 بهمن به ما آموخت كه در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط بايد بر خدا تكيه داشت گرچه دست از سلاح تهي باشد. و وابستگي به شرق و غرب هرچند به سلاح هاي مدرن مجهز باشند، در برابر نيروي هماهنگ مردمي كه با سلاح ايمان مبارزه مي كنند، بي اثر است.
تداوم 22 بهمن
تداوم پيروزي ها، حاصل تداوم رمزهاي پيروزي است. زيرا هرگز خداوند متعال نعمتي را كه به قومي عطا فرمود، از آن ها باز پس نمي گيرد، مگر آن ها خود از نگهداري آن دست بر دارند.
«… ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم…» ; (11)
«خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نمي دهد، مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است، تغيير دهند.»
«ان الله لم يك مغيرا نعمة انعمها علي قوم حتي يغيروا ما بانفسهم …» ; (12)
«خداوند هيچ نعمتي را كه به گروهي داده، تغيير نمي دهد، جز آن كه آن ها خودشان را تغيير دهند.»
پيروزي شكوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسياري است كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
1- ايمان به خداوند متعال
2- رهبري روحاني متقي و فقيه آگاه; امام خميني رحمه الله
3- اتحاد و همبستگي همه، اقشار ملت.
4- استقامت و پايداري در راه خدا، تحمل مشكلات و … بر هيچ كس پوشيده نيست كه جمع شدن اين عوامل در ملتي موجب نزول تاييدات غيبي الهي گرديده و پيروزي آن ها بر دشمنان حتمي مي شود.
خداوند متعال مي فرمايد: «ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التي كنتم توعدون » ; (13)
«به يقين كساني كه گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مي شوند كه! نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتي كه به شما وعده داده شده است.»
امام امت در وصيت نامه سياسي الهي خود چنين نوشتند: «اين انقلاب بزرگ كه دست جهان خواران و ستمگران را از ايران بزرگ كوتاه كرد، با تاييدات غيبي الهي پيروز گرديد … بي ترديد رمز بقاي انقلاب اسلامي همان رمز پيروزي است و رمز پيروزي را ملت مي داند و نسل هاي آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلي آن انگيزه الهي و مقصد عالي حكومت اسلامي و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براي همان انگيزه (14) » مي باشد.
مقام معظم رهبري، حضرت آية الله العظمي خامنه اي، دامت بركاته در اين باره چنين فرمودند: «اولا، روز 22 بهمن سال 1357 يك روز بريده از قبل نبود، آنچه در آن روز اتفاق افتاد محصولي بود از تلاش همه جانبه اي كه در طول سال هاي متمادي قبل از آن انجام گرفته بود و اين تلاش از سوي همه قشرهاي اين كشور بود.
ثانيا، آن چيزي كه قشرهاي كشور ما را به هم مربوط مي كرد براي اين مبارزه، ايمان اسلامي بود و لذا مبارزه در طول سال هاي پيش از 22 بهمن 57 در مسجدها و حسينيه ها و مجالس سخنراني و در حوزه علميه قم و بعضي ديگر از حوزه ها جلوه مخصوصي داشت، اين ها در حقيقت كانون هاي اصلي مبارزه بود.
ثالثا، اين مبارزه حول يك محور رهبري مشخص و قاطعي جريان داشت كه در طول دوران تاريخ ما از بعد از اسلام تا اين روزگار، ملت ما چنين رهبري به خود نديده بود.
رابعا، مردم بر اثر آن ايمان و آن رهبري بر اثر آنچه شنيده بودند و معتقد شده بودند در صحنه مبارزه از همه امكاناتشان براي پيروزي بر دشمن استفاده كردند … كساني كه در مبارزه بودند، حاضر بودند براي خود سختي و ناراحتي را قبول كنند و نيروي خود را صرف مبارزه كنند» . (15)
تا زماني كه ملت ايران همچون 22 بهمن 57، از خودخواهي ها و خودمحوري ها فاصله گرفته، دست در دست هم با همدلي و اتحاد در سايه ايمان و توكل به خداوند متعال به رهبري مقام معظم رهبري كه برترين و بهترين شاگرد بنيانگذار جمهوري اسلامي و مجري فرامين الهي امام امت مي باشد، در راه به ثمر رساندن مقصد الهي انقلاب قدم بردارند و در اين راه استقامت نموده، در مقابل دشمنان اسلام و ايران تا پاي جان بايستند، و فريب نيرنگ هاي رنگارنگ آن ها را نخورده، مجذوب فرهنگ مبتذل آن ها نگردند، نعمت پيروزي انقلاب اسلامي پابرجا و مستدام خواهد بود و تمام توطئه ها و نقشه هاي شوم آن ها بر ضد جمهوري اسلامي و ملت شريف ايران، نقش برآب مي شود و حاصلي جز رنج و زبوني خودشان در پي نخواهد داشت و هر روز عزت و سرفرازي و بالندگي ايران اسلامي بيشتر آشكار خواهد شد.
اتحاد و همبستگي
همان گونه كه بيان شد پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران عوامل زيادي داشت، سخن گفتن پيرامون همه آن ها مجالي ديگر مي طلبد. ما در اين جا فقط به يكي از مهمترين آن ها اشاره مي كنيم. و آن اتحاد و همبستگي همه اقشار ملت براي انجام مقصد الهي و مقدس انقلاب; يعني، از بين بردن طاغوت و تشكيل حكومت اسلامي براي تحقق حق و عدالت در جامعه بود.
هيچ كس ترديد ندارد كه اتحاد و همدلي معجزه مي آفريند و بزرگترين موانع راه ترقي و پيشرفت را از سر راه بر مي دارد. و قوي ترين دشمنان را نابود مي سازد.
مورچگان را چو بود اتحاد شير ژيان را بدرانند پوست
خداوند متعال مي فرمايد: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» ; (16) «به ريسمان الهي چنگ بزنيد و هرگز از يكديگر جدا نشويد و تفرقه نداشته باشيد.»
«و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم » ; (17) «اختلاف و كشمكش نكنيد كه سست مي شويد و دولتتان از بين مي رود.»
اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «و الزموا السواد الاعظم فان يد الله مع الجماعة و اياكم و الفرقة! فان الشاذ من الناس للشيطان كما ان الشاذ من الغنم للذئب …; (18) همگام با توده عظيم مردم (كه پيرو سلطان عادل) هستند، باشيد، زيرا دست (عنايت و كمك) خداوند با جماعت است و از جدائي و مخالفت بر حذر باشيد. زيرا جدا شدن از جماعت (حق) طعمه شيطان شدن است چنانكه گوسفندي كه از گله جدا شود، خوراك گرگ خواهد شد.»
و اين اتحاد وقتي ثمربخش است كه با همدلي همراه باشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «انه لا غناء في كثرة عددكم مع قلة اجتماع قلوبكم …; (19) در زيادي تعداد شما بي نيازي نيست [و اين زيادي تعداد ثمربخش نخواهد بود] در صورتي كه اجتماع دل هاي شما اندك باشد.»
بدين جهت امام امت قدس سره و رهبر معظم انقلاب همواره مردم را به وحدت كلمه دعوت كرده اند و آن ها را از تفرقه و جدايي برحذر داشتند.
اما سنت و روش فرعون ها و طاغوت ها در طول تاريخ اين است كه مردم را به دسته هاي مختلف تقسيم مي كنند و بين آن ها اختلاف مي اندازند و آن ها را به استضعاف مي كشانند تا قدرت قيام و ايستادن در مقابل آن ها را نداشته باشند و آن ها بتوانند سلطه ظالمانه خود را بر مردم حفظ كنند.
خداوند متعال مي فرمايد: «ان فرعون علا في الارض و جعل اهلها شيعا يستضعف طائفة منهم …» ; (20) «فرعون در زمين برتري جويي كرد و اهل آن را به گروه هاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني مي كشاند … .»
فرعون براي استحكام بخشيدن به سلطه اش چند اقدام كرد، كه مهم ترين آن، اين بود كه مردم مصر را دو دسته كرد: به دسته اول; يعني، قبطيان كه بوميان و درباريان فرعون بودند، تمام وسايل رفاهي و كاخ ها و ثروت ها را مي داد.
ولي دسته دوم كه «سبطيان » يعني، مهاجران بني اسرائيل بودند و آن ها را به صورت بردگان و كنيزان خود درآورده بودند، فقر و محروميت سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و سخت ترين كارها بر دوش اين ها بود.
بايد توجه داشت كه اين سنت وحشتناك، مخصوص فرعون در زمان حضرت موسي عليه السلام نبود، بلكه همه طاغوتيان از اين روش و تز «تفرقه بينداز و حكومت كن » ساليان درازي بر توده هاي مردم حكومت كرده اند.
از امام زين العابدين عليه السلام چنين نقل شده است كه فرمود:
«و الذي بعث محمدا بالحق بشيرا و نذيرا، ان الابرار منا اهل البيت و شيعتهم بمنزلة موسي و شيعته، و ان عدونا و اشياعهم بمنزلة فرعون و اشياعه; (21)
سوگند به آن كسي كه حضرت محمد صلي الله عليه و آله را به حق بشير و نذير مبعوث گردانيد، ابرار و خوبان از ما اهل بيت و شيعيانشان به منزله موسي و شيعه او مي باشند و دشمنان ما و پيروان آن ها به منزله فرعون و پيروان او مي باشند.»
پس بايد بيدار بود تا دوباره دشمنان سيلي خورده اسلام با استفاده از اين روش بين مردم ايران اختلاف ايجاد نكنند و راه نفوذ و سلطه آن ها باز نشود.
پي نوشت ها:
1) پيام امام خميني رحمه الله به مناسبت سالگرد 15 خرداد سال 1360.
2) تفسير الميزان، ج 12، ص 18.
3) همان، ج 18، ص 164، ذيل آيه 14 از سوره جاثيه.
4) تفسير نور الثقلين، ج 2، ص 526.
5) همان، : «قال: ايام الله ثلاثة: يوم القائم - صلوات الله عليه - و يوم الموت، و يوم القيامة; «ايام الله » سه روز است، روز ظهور حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه و روز مرگ و روز قيامت.»
6) شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 18، ص 31.
7) ابراهيم/ 5.
8) شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 18، ص 30.
9) صحيفه نور، ج 17، ص 11، از پيام امام رحمه الله در تاريخ (61/6/17) .
10) ر.ك، تفسير نمونه، ج 10، صص 276 و 277.
11) رعد/ 11.
12) انفال/ 52.
13) فصلت/ 30.
14) وصيت نامه سياسي الهي امام خميني، صص 8- 7.
15) ر.ك: در مكتب جمعه، جلد ششم، صص 77 و 78.
16) آل عمران/ 103.
17) انفال/ 46.
18) نهج البلاغه، خطبه 127.
19) همان، خطبه 119.
20) قصص/ 4.
21) مجمع البيان، ج 7، ص 239.