چه کنیم نفس، ما را به آسانی به گناه نکشاند؟
اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد میکند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان میشود.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول میکند.
یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می کنم، اگر روی طاقچه ای یا در جعبه ای بگذارم طوری نمی شود.
ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می خواهد وادار می کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می شود؛ در رختخواب فکر می کند، در بازار فکر می کند، همین طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می کشد و جذب می کند.
استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص278
سبوی دوست
عمری گذشت و راه نبردم به کوی دوست
مجلس تمام گشت و نديديم روی دوست
گلشن معطّر است سراپا ز بوی يار
گشتيم هرکجا، نشنيديم بوی دوست
هر جا که مي روی، ز رخ يار، روشن است
خفاش وار راه نبرديم سوی دوست
ميخوارگانِ دلشده ساغر گرفته اند
ما را نَمی نصيب نشد از سبوی دوست
گوش من و تو، وصف رُخ يار نشنود
ورنه جهان ندارد جز گفتگوی دوست
با عاقلان بگو که: رُخ يار ظاهر است
کاوش بس است اين همه، در جستجوی دوست
ساقی ز دست يار به ما باده می دهد
بر گير می، تو نيز ز دستِ نکوی دوست
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
روزی در حرم امام رضا علیه السلام جوانی نزد من آمد و پرسید: اگر بخواهم زنگار دلم را پاک کنم باید چه کنم؟
از این جوان و سوالی که پرسید خیلی خوشم اومد.
به او گفتم برای پاک کردن دلت چند راه ساده وجود دارد.
اول اینکه از قرائت قرآن مخصوصا سحر ها غفلت نکن.
دیگر اینکه زیاد استغفار کن
یک راه دیگر که البته آن زمان به آن جوان نگفتم؛ محبت به بچه یتیم است. تا میتوانی به یتیمان محبت کن و دست نوازش بر سرشان بکش
اگر خطایی کردید، به درگاه خدا اعتراف کنید و از او آمرزش بطلبید
قالَ رَبِّ إنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ* قَالَ رَبِّ بِمَا أ نْعَمْتَ عَلَی فَلَنْ أکونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ
(موسی) گفت: «پروردگارا! در حقیقت من به خودم ستم کردم؛ پس مرا بیامرز.» و (خدا) او را آمرزید؛ [چرا] که تنها او بسیار آمرزنده [و] مهرورز است.* (بازموسی) گفت: «پروردگارا! به (پاس) نعمتی که به من دادی، پس پشتیبان خلافکاران نخواهم بود.» (سوره قصص، آیه 16-17)
نکته ها و اشاره ها
هر چند موسی قتل عمد انجام نداده بود، و کشته شدن فرد قبطی در هنگام دفاع از مظلوم، گناهی به شمار نمی آمد و با عصمت موسی منافاتی نداشت، اما از آن جا که این قتل به مصلحت نبود و پیامدهایی برای موسی و بنی اسرائیل داشت، ترک اولی به شمار می آمد؛ از این رو موسی از خدا تقاضای آمرزش و مستور شدن کرد و خدا نیز او را بخشید و از دشمنان مستور کرد و نجات داد.
آموزه ها و پیام ها
1.اگر خطایی کردید، به درگاه خدا اعتراف کنید و از او آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده و مهرورزاست.
2.اگر کسی از خدا آمرزش بخواهد، فوری او را می بخشد.
3.به شکرانه ی نعمت های الهی، پشتیبان مجرمان نباشید.
منبع: تفسیر قرآن مهر، جلد پانزدهم، صفحه 273
با چه کسی مشورت کنیم؟
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید:
لا تُدْخِلَنَّ فِی مَشْوَرَتِکَ بَخِیلا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ
وَیَعِدُکَ الْفَقْرَ وَلا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عن الاُْموِر
وَلا حَرِیصَاً یُزَّیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ(1)
با افراد بخیل مشورت مکن که تو را از خدمت به خلق خدا باز می دارند، و از تهیدستی می ترسانند و با افراد ترسو مشورت مکن که اراده تو را برای انجام کارهای مهم تضعیف می کنند و نیز اشخاص حریص را مشاور خود قرار مده که ستمگری را برای تو زینت می دهند!
شرح کوتاه
مشورت از دستورات مهم اسلامی است، ولی به همان اندازه که مشورت با افراد ارزنده، به پیشرفت برنامه های صحیح کمک می کند، مشورت با افرادی که نقاط ضعف روشنی دارند،زیان بخش است; و نتیجه معکوس می بخشد - به همین دلیل امام(علیه السلام) مؤکداً توصیه می کند از انتخاب سه دسته به عنوان مشاور مخصوصاً در امور مهم اجتماعی خودداری شود:
بخیلان، ترسوها، حریص ها، یکی دست انسان را می گیرد تا بذل و بخشش از مواهب خداداد نکند، و دیگری اراده او را سست می کند و سوّمی انسان را برای حرص و ولع بیشتر - تشویق به تجاوز به حقوق دیگران می نماید.
1. نهج البلاغه، نامه 53.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی