سبک زندگی در کلام رهبری
رهبر انقلاب اسلامی، در تشریح مفهوم سبک و فرهنگ زندگی، به مسائلی نظیر خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف، اشاره کردند و افزودند: در واقع سبک زندگی به همه مسائلی بر می گردد که متن زندگی انسان را شکل می دهند.
با توجه به اهمیت این مساله وبلاگ رهپویان قرآن بخشی با نام سبک زندگی ایجاد کرده است تا بتواند با توجه به آیات الهی سبک زندگی قرآنی را به خوبی تبیین کند و مسئولیت خود را در این عرصه با همکاری شما مخاطبین فرهیخته انجام دهد .حال یکی از اهداف قرآن مجید با دستورات سازنده و مفید خود این است که به ما قانون زندگی را بیاموزد قانونی که با عمل کردن به آن می توانیم به قله سعادت و خوشبختی دست پیدا کنیم چرا که زندگی ما آدم ها نیز مانند بسیاری از کارهای دیگر برای خودش قوانینی دارد که اگر آنها را اجرا نکنیم مجبور هستیم که روزی زانوی شکست را بر زمین بگذاریم و یک عمر را در حسرت رسیدن به خوشبختی و موفقیت سپری کنیم.
یکی از آیاتی که امروز مورد بررسی قرار می دهیم آیه 77 از سوره مبارکه قصص است تا با چهار تکنیک موفقیت و به عبارتی دیگر سبک زندگی در این آیه آشنا شویم :
(وَ ابْتَغِ فیما آتاک اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَک مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ : و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و همچنانکه خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و در زمین فساد مجوى که خدا فسادگران را دوست نمىدارد.
احترام به آزادی فکر
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
بِئْسَ الْقَوْمُ قَوْمٌ یَمْشِی الْمُؤْمِنُ فیهِمْ بِالتَّقِیَّةِ وَالْکِتْمانِ(1)
ترجمه
آنها که فرد مؤمن ناچار است در میان آنان با تقیّه و کتمان زندگی کند بد مردمی هستند!
شرح کوتاه
تقیّه و کتمان معمولا از این جا ناشی می شود که یک اکثریت خود خواه اجتماع مانع از آن می شود که اقلیّت صالح افکار خود را ابراز کند و عقاید خود را بازگو نماید، مسلّماً چنین جامعه ای جامعه سعادتمندی نخواهد بود، در یک جامعه اسلامی و انسانی باید افراد صالح این حق را داشته باشند که عقاید خود را بدون تقیّه و کتمان در معرض افکار عمومی بگذارند و عوام مردم نه تنها نباید سد راه چنان افرادی شوند، بلکه علاوه بر احترام به آزادی فکر در مسیرهای سازنده، امکانات پرورش و به ثمر رساندن بن افکار را فراهم سازند.
1. نهج الفصاحه.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
هدف از نزول قرآن
ابعاد هدف اساسى از نزول قرآن
الف) تحول بنيادين و ريشه اى (انقلاب)
- الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ.
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ.
در اين آيات، قرآن كريم اشاره دارد به اين كه فرايند تحول ريشه اى كه به عبارت ديگر، فرايند خروج از يك قطب به قطب مقابل (از نور به ظلمات) است، نه تنها يكى از اهدافى مى باشد كه قرآن در كار تحقّق بخشيدن آن بوده، و جزئى از تعريف قرآن است، چنان كه در آيه اوّل مطرح شده؛ بلكه هدف از اصل نزول قرآن مى باشد، همچنان كه در آيه دوم و آيه سوم [نيز] بيان شده است.
ب)برنامه صحیح برای انقلاب
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً.
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً.
وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ.
ج) ايجاد پايگاه انقلابى
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ، يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ
… قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ؛
كه «موعظه» در كنار «شفا» و «هدايت» و «رحمت» آمده است.
امر به معروف و نهي از منكر به روش غیر مستقیم
امر به معروف و نهى از منكر چه با زبان و چه با عمل به دو صورت انجام مى گيرد:
مستقيم و غير مستقيم
در روش مستقيم به طور مستقيم و صريح به معروف و يا از منكر نهى مى شود براى مثال براى امر به معروف به فردى مى گوييم: فلان عمل واجب را انجام دهيد.
اما در روش غير مستقيم در لابلاى گفتار به او تفهيم مى شود كه فلان كار معروف و پسنديده را بايد انجام دهد مثلا بدون اين كه متوجه شود كه او را مورد خطاب قرار داده اند از فردى كه آن وظيفه واجب را انجام داده است تعريف مى شود.
بدون شك روش دوم تاثير بيشترى خواهد داشت. نمونه استفاده از اين روش غير مستقيم شيوه امام حسن و امام حسين (عليه السلام) است كه در اين نقل تاريخى آمده است:
امام حسن و امام حسين (عليه السلام) در حالى كه هر دو طفل بودند به پيرمردى كه مشغول وضو گرفتن
بود برخورد كردند و ديدند كه وضوى او باطل است. اين دو بزرگوار كه به رسم و روش اسلام آگاه بودند متوجه بودند
که از يك طرف پيرمرد راه آگاه كنند كه وضويش باطل است و از طرف ديگر اگر به طور مستقيم به او بگويند كه وضويت باطل است شخصيت او جريحه دار مى شود و اولين واكنشى كه نشان مى دهد اين است كه مى گويد نه خير همين طور درست است بنابراين جلو رفتند و گفتند: ما هر دو مى خواهيم در حضور شما وضو بگيريم. ببينيد كداميك از ما بهتر وضو مى گيريم. او پذيرفت.
امام حسن (عليه السلام) يك وضوى كامل را در حضور او گرفت. بعد امام حسين (عليه السلام) اين كار را انجام داد. تازه پيرمرد متوجه شد كه وضوى خودش نادرست بوده است بعد گفت: وضوى هر دو شما درست است وضوى من خراب بود.
آنها اين طور از طرف اعتراف گرفتند، حالا اگر در اين جا مى گفتند: پيرمرد خجالت نمى كشى؟ با اين ريش سفيدت هنوز وضو گرفتن بلد نيستى؟ او از نماز خواندن هم بيزار مى شد! حضرت على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد: تلويح زله العاقل له من امض عتابه
لغزش عاقل ار با كنايه به او تذكر دادن از مهم ترين شيوه هاى توبيخ است
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۵. وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ؛ ای پروردگار سایه و آفتاب گرم.
کلمه «ظل» به معنای سایه و کلمه «حرور» به معنای داغ و سوزان است که خداوند مالک هر دوی آن هاست. او خالق دنیا و آخرت، مالک و پرورش دهنده اضداد و خدای روز و شب است.
در سورة فاطر، آیه ۲۱ آمده است: ( (وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ) ) و سایه و گرمای آفتاب [یکسان نیستند]. در این آیه، مؤمن و کافر، به سایه و آفتاب، تشبیه شده اند که نتیجه این مقایسه و تشبیه، آن است که مؤمن از نظر شخصیّت و سرنوشت با کافر یکسان نیست.
تشبیه مؤمن به سایة آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ، برخی از مفسران را به نتیجه ای سوق داده و گفته اند: «منظور از ظل، بهشت است؛ زیرا آنجا همیشه سایه است و مقصود از حرور، جهنم سوزان است».
ضمن آنکه «یَوْمَ الْحَرُورِ» هم در روایات به عنوان وصف روز قیامت آمده است؛ بنابراین خداوند متعال، مالک و پروردگار آفتاب وسایه است و اگر میخواهید از سوزش آفتاب قهر الهی در دنیا و آخرت نجات یابید و در سایه امن الهی باشید، راهش فقط پیروی از قرآن است.
عن معاذ بن جبل: کنَا مع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی سفر…. فقال:
إِنْ أَرَدْتُمْ عَیْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَشْرِ وَ الظِّلَّ یَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَی یَوْمَ الضَّلالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ کلامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَانِ؛
اگر میخواهید با سعادت زندگی کنید؛ اگر میخواهید به درجه شهید برسید و روز قیامت نجات داشته باشید و از سوزش آفتاب قهر الهی در آن روز ایمن باشید و روز قیامت نجات داشته باشید درس قرآن فراگیرید، زیرا کلام خداونجات از شیطان و سنگینی میزان است.