نقش عبادت در پيدايش نور علم
از نگاه متون اسلامى، عبادات، نقشى بنيادى در پيدايش و تداوم فروغ علم دارند. از اين رو، هدف احاديثى كه علم را برتر از عبادت مى دانند، تضعيف يا انكار نقش سازنده عبادت در كنار علم نيست؛ بلكه تأكيد بر همراه ساختن عبادت با علم و برحذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است كه نه تنها بى ارزش، بلكه خطرآفرين است.
گشاینده درهای بسته او است!
“آنچه را خداوند از رحمت برای مردم بگشاید کسی نمی تواند جلو آن را بگیرد” (مٰا یَفْتَحِ اللّٰهُ لِلنّٰاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلاٰ مُمْسِکَ لَهٰا).
“و آنچه را باز دارد و امساک کند کسی بعد از او قادر به فرستادن آن نیست” (وَ مٰا یُمْسِکْ فَلاٰ مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ).
“چرا که او قدرتمندی است شکست ناپذیر و در عین حال حکیم و آگاه” (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
خلاصه اینکه تمام خزائن رحمت نزد او است و هر کس را لایق ببیند مشمول آن میسازد، و هر کجا حکمتش اقتضا کند درهای آن را میگشاید، و اگر جمله جهانیان دست به دست هم بدهند تا دری را که او گشوده است ببندند، یا دری را که او بسته بگشایند، هرگز قادر نخواهند بود، و این در حقیقت شاخه مهمی از توحید است که منشأ شاخههای دیگری میباشد.
سوره فاطر/آیه 2
محرم اسرار حق
نحن الشعار و الاصحاب و الخزنه و الابواب … فيهم كرائم القرآن، و هم كنوز الرحمن ان نطقوا صدقو و ان صمتو الم يسبقو .
ترجمه: ما محرم اسرار حق و ياران راستين و گنجينههاي درهاي علوم پيامبريم و هيچ كس به خانه جز از در وارد نمي شود و كسي از غير در وارد گردد سارق خوانده ميشود. درباره اهل بيت آيات كريمه قرآن نازل شده است اينان گنجهاي علوم خداوند رحمانند اگر سخن گويند راست گويند و اگر سكوت كند كسي از آنها سبقت نگيرد.
توضيح:
انسان كامل اسم گزيده الهي و تجلي فروغزاي او و صاحب سر خدايي است در زيارت جامعه كه شناسنامه انسان كامل است آمده كه حفظه سر الله آنها حافظين اسرار رب العالمين و محرم اسرار حقند سر بقاء و تكوين در اين هستي ايشان هستند و آنها نسبت به حق و پيامبر به مثابه جامه اي هستند كه به بدن چسبيده اند آنها يار راستين حق و پيامبرند از اين رو از پيامبر نقل ميكند كه خداوند در مورد علي عليه السلام به من توصيه فرمود: كه او پرچم هدايت و نشانه ايمان و امام دوستان من است و نور تمام كساني است كه مرا اطاعت ميكند.
ائمه گنجينه علم و باب علوم پيامبرند
انا مدينه العلم و علي بابها فمن اراد الحكمه فلياتها من بابها من شهر علم و علي در آن شهر است پس كسي كه حكمت ميخواهد بايد از آن در وارد شود همچنين علي عليه السلام قسمت كننده بهشت و جهنم است به اين معنا كه دوستان او بهشتي و دشمنان او جهنمي است يا به حقيقت تقسيم كننده بهشت و دوزخ است عده اي را به آتش ميفرستد و عده اي را به بهشت داخل مينمايد از اين رو براي ورود به اين شهر يا ورود به جنت تنها از راه علي و اولاد او بايد آمد و گرنه سارق و رباينده خوانده ميشود.
اهل بيت ويژگيهايي دارند كه انسانهاي عادي از آن فضائل برخوردار نيستند از جمله در رابطه با اهل بيت آيات كريمه اي وارد شد مثلا به نص سوره قدر امور جهان و كارگزاران جهان زير نظر او قرار دارند و واسطه پيوند ميان طبيعت و ماوراي طبيعت است او در واقع به اقتضاي اصل خويش در جوار ابديت جاي دارد و روح او متعلق به محل اعلي است و آنها تجسم قرآن كريمند و كرامتها و امتيازهاي قرآن در آنها ميباشد و همچنين گنجهاي علوم خداوند، معدن حكم الله و سر الهي هستند.
آنچه از ازل تا ابد در ارتباط با ايجاد و تكوين و اعطاء و تقدير و ادب و سلوك به ائمه و صالحين رسيده همه در نزد ائمه است و علم آنها از سنخ علم الهي و لدني و علم صحيح ميباشد لذا حضرت ميفرمايد هم عيش العلم و موت الجهل آل محمد (ص) زندگي علم هستند و مرگ جهل ميباشند يعني علم به ايشان زنده است و آنها نابودكننده جهل هستند از اين رو وقتي سخن ميگويند راست ميگويند و وقتي سكوت ميكنند با نطق كسي از آنها سبقت نمي گيرد زيرا سكوت آنها در موضع خاموشی محض حكمت است و عين مصلحت است و كسي شهامت سخن گفتن ندارد.
[انسان کامل در عرفان و نهج البلاغه٬ ص۵۵]
نكته اى لطيف در خصوص شب قدر
مرحوم سيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: شبى ارجمند از ماه رمضان، پس از گذشت مدّتى از تأليف اين كتاب (الإقبال)، در سحرگاه، مشغول دعا بودم، براى كسى كه لازم و نيكوست كه پيش از همه، دعا براى او انجام گيرد، و براى خودم، و براى هر كه لياقت اين توفيق را داشت كه دعايش كنم. به خاطرم گذشت كه ابتدا سزاوار است به آنان دعا كنم كه مُنكر خدايند و نعمت هاى او را ناسپاسى مى كنند و حرمت او را سبك مى شمارند و حكم او را درباره بندگان و مخلوقاتش عوض مى كنند؛ دعا كنم كه خداوند از اين گم راهى، هدايتشان كند؛ چرا كه جنايت آنان بر ساحت ربوبى خدا و حكمت الهى و جلالت نبوى، سخت تر از جنايت عارفان به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله است. بزرگداشت و تكريم جلالت خداوند و بزرگداشت پيامبر خدا و حقّ هدايت پيامبر صلى الله عليه و آله با سخنان و رفتار خويش، ايجاب مى كند كه ابتدا براى هدايت كسى دعا شود كه ضررش بزرگ تر و خطرش شديدتر است، كه ايشان نتوانست با جهاد، آن را بزدايد و آنان را ازكفر و فساد، باز دارد. مى گويم: دعا كردم كه هر گم راه از خدا، به سوى خدا هدايت شود و هر گم راه از پيامبر صلى الله عليه و آله، به سوى او باز گردد و هر گم راه از حق، حق را بپذيرد و بر آن تكيه كند. سپس براى اهل توفيق و پيروان حق، دعا كردم كه توفيقشان بپايد و حقجويى شان افزون شود. نيز براى خودم و كسانى كه كارشان به من مربوط است، بر اساس اميدى كه داشتم و به ترتيبى كه به خدا و به خواسته پيامبرش صلى الله عليه و آله نزديك تر باشد، دعا كردم و مهم ترين حاجتها را طبق اميدى كه داشتم به اجابت نزديك تر است، مقدّم داشتم. آيا نمى بينى كه قرآن مقدّس، وساطت ابراهيم عليه السلام براى ناسپاسان را بيان كرده است؟ خداوند مى فرمايد: « يُجَدِلُنَا فِى قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ ؛ درباره قوم لوط با ما مجادله مى كند * همانا ابراهيم، بردبار و نرم دل و بازگشت كننده [ به سوى خدا ]است». [هود: ۷۵] خداوند، بردبارى و شفاعت و مجادله وى را درباره قوم لوط، كه كفر (ناسپاسى) آنان به آن جا رسيده بود كه كيفرشان زود فرا رسيد، ستوده است. آيا نديده اى كه در ميان روايات مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله كه پيشواى اهل جلالت است، چنين آمده كه هر گاه قوم كافر، ايشان را آزار مى داد و آزار را به نهايت مى رساند، پيامبر صلى الله عليه و آله مى گفت: «خدايا! قوم مرا ببخشاى. آنان نادان اند»؟ آيا حديث عيسى عليه السلام را نديده اى كه: «همچون خورشيد باش كه بر نيك و بد، يكسان مى تابد»؟ و سخن پيامبرمان را نديده اى كه: «نيكى را هم به اهلش و هم به نااهل انجام بده؛ اگر او اهل خير نيست، تو اهل خير باش»؟ اين آيه شريف، مقام آنان را كه به بدكاران نيكى مى كنند، برتر مى داند: « لاَّ يَنْهَكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَتِلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَرِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ؛ خداوندْ شما را نهى نمى كند از اين كه به آنان بر سر دين با شما نجنگيدند و شما را از سرزمين خودتان بيرون نكردند، نيكى و عدل و داد كنيد. همانا خداوند، دادگران را دوست مى دارد»[ ممتحنه: 8] و همين بس كه محمّد صلى الله عليه و آله، به عنوان «رحمت براى جهانيان» برانگيخته شده است.
بهترين اعمال در شب قدر
ششم. بهترين اعمال در شب قدر
محدّث بزرگوار، ابن بابويه رحمه الله در مجلس ۹۳ از كتاب الأمالى، پس از بيان نوافل شب هاى ماه رمضان و صد ركعت نماز براى هر يك از شب هاى بيست و يكم و بيست و سوم، مى گويد: ومن أحيا هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو أفضل ؛ هر كس اين دو شب را با گفتگوى علمى احيا بدارد، بهتر است. به نظر مى رسد كه اين مطلب، برگرفته از سخن پيامبر خدا به ابوذر است كه در آن، برترى علم را بر عبادت به تفصيل، بيان، و در پايان آن فرموده است:
عنه صلى الله عليه و آله: يا أبا ذَرٍّ الجُلوسُ ساعَةً عِندَ مُذاكرَةِ العِلمِ خَيرٌ لَك مِن عِبادَةِ سَنَةٍ صِيامِ نَهارِها وَقِيامِ لَيلِها ؛
عنه صلى الله عليه و آله: اى ابو ذر! يك ساعت نشستن براى گفتگوى علمى براى تو، از عبادت يك سال كه روزش را روزه بدارى و شبش را به نماز بِايستى، بهتر است. افزون بر اين حديث، منابع حديثى، روايات بى شمارى از اهل بيت عليهم السلام را نقل كرده اند كه مى رساند آموختن دانش، به مراتب، برتر از عبادت است؛ ليكن براى روشن تر شدن اين موضوع، توجّه به چند مطلب ضرورى است:
الف كدام علم و كدام عبادت؟
از ديدگاه فقهى، «آموختن علم»، احكام پنجگانه را دارد و بررسى متن احاديث فراوانى كه علم را برتر از عبادت مى دانند، به روشنى مى رساند كه مقصود، برترى آموختن واجب يا مستحب بر عبادات مستحب است.
ب نقش عبادت در پيدايش نو علم
از نگاه متون اسلامى، عبادات، نقشى بنيادى در پيدايش و تداوم فروغ علم دارند. از اين رو، هدف احاديثى كه علم را برتر از عبادت مى دانند، تضعيف يا انكار نقش سازنده عبادت در كنار علم نيست؛ بلكه تأكيد بر همراه ساختن عبادت با علم و برحذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است كه نه تنها بى ارزش، بلكه خطرآفرين است.
ج سيره اهل بيت عليهم السلام
بررسى و تأمّل در سيره عملى اهل بيت عليهم السلام درباره شب قدر و عنايت ويژه آنان به عبادت و ذكر در شب هاى: نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم، و توجّه به رهنمودها و سفارش هايى كه به بهره گيرى بيشتر از اين شبها داشته اند، همگى به روشنى نشان مى دهند كه اين شب ها، جز در موارد استثنايى، بايد صرف عبادت و ذكر و نيايش و اُنس با خداى سبحان شوند. البتّه اين، بدان معنا نيست كه نتوان بخشى از شب قدر را به تأليف [۱]يا بيان معارف و علومى پرداخت كه سطح آگاهى و معرفت مردم را بالا مى برد؛ بلكه مقصود، هشدار دادن به اين نكته است كه به بهانه و به استناد رواياتى كه علم را بر عبادات ترجيح مى دهند، نبايد در شب قدر، از بركات اُنس با خداوند و بهره بردن از تضرّع در پيشگاه او، غافل شد.
—————
[۱]: . شمارى از بزرگان علما، تأليف هاى معروف خود را در شب قدر به پايان برده اند، همچون شيخ محمّد حسن، صاحب جواهر، كه اين كتاب عظيم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تمام كرده است. نيز ملاّ هادى سبزوارى، در بيست و سوم رمضان سال ۱۲۶۱ ق، تأليف كتاب منظومه را به پايان رسانده است. همين نكته را درباره مفسّر برجسته قرآن، علاّمه طباطبايى نيز مى بينيم كه تفسير ارزشمند خويش الميزان را در بيست و سوم رمضان سال ۱۳۹۲ ق، تمام كرده است. خودِ اين خدمت گزار كوچكِ احاديث اهل بيت عليهم السلام نيز كار تدوين كتاب ميزان الحكمة را در بيست و سوم ماه رمضان سال ۱۴۰۵ ق، به فضل الهى به پايان رساندم.