من یک دخترم...
امروز روز دختر است و من یک دخترم.
در زمانهای دور وقتی کسی دختردار میشد خشمگین و شرمگین از همه رویگردان میشد و نبودن دخترش را بهتر از بودن او میدانست.
و در زمانهای نزدیک دختران را نه بهعنوان آفریدهای خاص و منحصربهفرد بلکه یکی مثل همه دانستند و نهایت شاهکارشان این بود که گفتند دختران هم مثل پسرها هستند و چیزی کم ندارند.
اما من بزرگانی را میشناسم که دخترانشان را همانگونه که بودند دیدند.
همانگونه که خدا آنها را آفریده بود.
خاص و منحصر به فرد.
تمام و کمال.
بی کم و کاست.
مثل حضرت معصومه(سلام الله علیها)
دختر نمونه ی عالم…
خوش به حال او و خوش به حال من که میتوانم مانند او باشم.
مثل او که باشم دختر نمونه ی این روزگارم.
- مثل او که باشم زندگیم را نه براساس تفکرات تازه به دوران رسیدهی دنیا، بلکه با قواعد قرآن میسازم که مو لای درزش نمیرود.
- مثل او که باشم هیچ چیز مرا از انجام وظایف و تکالیفم باز نخواهد داشت حتی استعدادهای فراوانم.
- میدانم که باید خوب درس بخوانم نه برای المپیاد و کنکور بلکه برای کسب علم و دوری از جهل و بیسوادی.
- میدانم که مسئول پول درآوردن برای خانواده نیستم، اما تا دلتان بخواهد برکت به خانه میآورم.
- با جدیت ورزش میکنم نه برای مدال گرفتن و قهرمان شدن بلکه برای سالم بودن و قوی شدن.
- آرزویم هنرپیشه شدن نیست بااینکه از هر انگشتم یک هنر میبارد.
- وقتی به آینه نگاه میکنم به این فکر نمیکنم که چگونه در کوچه و بازار زیباتر به نظر برسم، بلکه به این فکر میکنم که چگونه از زیبایی هایم بیشتر مراقبت کنم.
- وقتی به ازدواج فکر می کنم، هدفم پیدا کردن بهترین همسرِ خیالی نیست، بلکه هدفم خودسازی برای بهترین همسرِ واقعی شدن است.
آری، مثل حضرت معصومه که باشم دختر نمونه ی این روزگارم.
مثل حضرت معصومه که باشم نور چشم امام زمانم میشوم.
مثل او که عزیزکردهی پدرش و برادرش بود که هر دو امامان زمان او بودند.
مثل او که باشم صدها دانشمند و حکیم و شهید زیر سایهام پرورش خواهند یافت.
و میلیون ها زن و مرد… و دختر و پسر از برکت وجود من به بهشت خواهند رفت.
خشم و کنترل خشم؛ خوب یا بد؟!
رضا، غضب، غیظ و سایر احوال نفسانی، ذاتاً نه محمودند و نه مذموم، و مدح و قدح آنها وابسته به مبادی فاعلی و غایی آنهاست ؛ اگر درباره معروف عقلی یا نقلی باشد ممدوح و اگر درباره منکر عقلی یا نقلی باشد مذموم اند. آنچه گذشت و در بحث روایی نیز ارائه خواهد شد «کظم محمود» است.
وقتی فرونشاندن خشم، ممدوح شد، برآوردن آن مذموم خواهد بود، چنانکه اگر برآوردن خشم در موردی ممدوح بود، فرونشاندن آن مذموم است؛ مانند آنچه در آیه ﴿اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار؛ فتح، ۲۹) مطرح است و از حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) درباره دفاع مقدس رسیده است: رُدّوا الحَجَر مِن حیث جاء، فإنّ الشرّ لایدفعه إلاّ الشر (نهج البلاغه، خطبه ۲۷). انسان مجاهد نستوه که غضب او برای خداست، مظهر اسم شریف «مُنتقم» خواهد بود و خداوند نیز برای او غضب میکند: مَنْ شَنِی الفاسقین وغضب لله، غضب الله له (همان، حکمت ۳۱) ؛ یا أباذر إنّک غضبت لله فارجُ مَن غضبت له (همان، خطبه ۱۳۰)؛ ولی اگر مبدأ فاعلی و غایی این حالت (خشم) منکر بود و روی ناچاری، خشم را فرونشاند یا به نحو شدید ظهور نکرد، چنین وصفی کمال محسوب نمیشود؛ نظیر آنچه در آیه ﴿واِذا بُشِّرَ اَحَدُهُم بِالاُنثی ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا وهُوَ کَظیم؛ نحل، ۵۸) آمده است. در این مورد، حزن مذموم از یکسو و خشم مقدوح از سوی دیگر و «کظم غیر محمود» از سوی سوم مطرح است؛ و هرچند عدم اِعمال مقتضای غضب مزبور از مطلوبیت نِسْبی برخوردار است؛ ولی اینگونه از کظمها در ردیف فضائل نفسانی قرار نمیگیرند و این نمونه از کاظمها و کظیمها در سلسله سالکان مسیر حق واقع نمیشوند، زیرا اینان مشحون از خشم سربستهاند نه مهار شده. معنای کظیم در جریان میلاد دختر در جاهلیت، همانا مُمْتلی و مملوّ از غضب است؛ نه آنکه غضب به رضا تبدیل شده یا به حالت عادی بازگشته باشد، بلکه منتظر فرصت مناسب است تا فوران کند؛ نظیر مشک پر آب دهانه بسته.
آیت الله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج ۱۵، صص ۵۶۲_۵۶۱
برداشت: برای مواردی که خشم نامناسب است، هدف درمان، حرکت در جهت تبدیل این هیجان به رضا است. طبیعتا برای چنین تبدیلی فرآیندها و فنون گوناگونی قابل استفاده خواهند بود.
تولید مطهری ها، نیاز روز جامعه
«حقیقتاً محصول بسیار عظیم و باارزشی از شهید مطهری در اختیار ماست و باید آثار این استاد گرانقدر را، که با فکر والای خود به جامعه فکری ما اهدا کرده است، بهدرستی دریافت کرد و آن را آموخت. من احساس میکنم هنوز در جامعهی ما جوانان، روشنفکران، نویسندگان، دانشگاهیان و روحانیونی هستند که آثار فکری شهید مطهری را بهطور کامل نخوانده و یا مورد تأمل قرار ندادهاند. پس اقدام اول این است که ما آثار این فیلسوف بزرگ را مورد تأمل و استفاده قرار دهیم» (استاد در کلام رهبر؛گردآوری از مجتبی پیرهادی؛تهران: صدرا، ۱۳۹۰، ص ۸۱).
«ما نمیتوانیم در شهید مطهری متوقف شویم. […] نیازهای فکری روزبهروز و نوبهنو میشود و جریان ورود به چالش با افکار وارداتی و نقادی علمی و تفکیک صحیح از سقیم آن، از وظایف مهمی است که باید ادامه پیدا کند و ما در دهههای آینده به مطهریها نیاز مبرم داریم» (همان، ص ۷۱).
به عنوان کسی که تجربه مطالعه برخی آثار گرانمایه شهید مطهری (ره) را داشته، باید اعلام کنم که شهید مطهری خوانی، ذهن را نقاد و متفکر بار می آورد.
از ویژگیهای جالب توجه شهید مطهری (ره) این بود که پرسش هایی که ایشان درباره موضوعات و چالش ها مطرح میکردند، از پرسش های مخاطب هم جلوتر و تندتر بود! یعنی، اگر برای دریافت پاسخ مساله ای به سراغ اثری از شهید مطهری (ره) برویم، خواهیم دید که استاد سوالات به مراتب دشوارتری از ما را خود مطرح میکنند و سپس آرام آرام به تبیین زوایای موضوع میپردازند. این از هنرمندی های عالی استاد شهید مطهری (ره) است.
منبع: کانال روانشناسی اسلامی
کمتر از شب قدر نیست...
امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يُحْيِي لَيْلَةَ عِيدِ الْفِطْرِ بِصَلَاةٍ حَتَّى يُصْبِحَ وَ يَبِيتُ لَيْلَةَ الْفِطْرِ فِي الْمَسْجِدِ وَ يَقُولُ يَا بُنَيَّ مَا هِيَ بِدُونِ لَيْلَةٍ يَعْنِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ؛
پدرم امام سجاد علیهالسلام شب عید فطر تا صبح، با نماز خواندن احیا میگرفت و در مسجد بیتوته میکرد و به من میفرمود: پسرم، این شب از شب قدر کمتر نیست!
اقبال الاعمال ج1 ص463.
شب عید فطر را قدر بدانیم و از خدا بخواهیم عیدی ما را تعجیل در ظهور مولای عزیزمان قرار دهد.