نكته اى لطيف در خصوص شب قدر
مرحوم سيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: شبى ارجمند از ماه رمضان، پس از گذشت مدّتى از تأليف اين كتاب (الإقبال)، در سحرگاه، مشغول دعا بودم، براى كسى كه لازم و نيكوست كه پيش از همه، دعا براى او انجام گيرد، و براى خودم، و براى هر كه لياقت اين توفيق را داشت كه دعايش كنم. به خاطرم گذشت كه ابتدا سزاوار است به آنان دعا كنم كه مُنكر خدايند و نعمت هاى او را ناسپاسى مى كنند و حرمت او را سبك مى شمارند و حكم او را درباره بندگان و مخلوقاتش عوض مى كنند؛ دعا كنم كه خداوند از اين گم راهى، هدايتشان كند؛ چرا كه جنايت آنان بر ساحت ربوبى خدا و حكمت الهى و جلالت نبوى، سخت تر از جنايت عارفان به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله است. بزرگداشت و تكريم جلالت خداوند و بزرگداشت پيامبر خدا و حقّ هدايت پيامبر صلى الله عليه و آله با سخنان و رفتار خويش، ايجاب مى كند كه ابتدا براى هدايت كسى دعا شود كه ضررش بزرگ تر و خطرش شديدتر است، كه ايشان نتوانست با جهاد، آن را بزدايد و آنان را ازكفر و فساد، باز دارد. مى گويم: دعا كردم كه هر گم راه از خدا، به سوى خدا هدايت شود و هر گم راه از پيامبر صلى الله عليه و آله، به سوى او باز گردد و هر گم راه از حق، حق را بپذيرد و بر آن تكيه كند. سپس براى اهل توفيق و پيروان حق، دعا كردم كه توفيقشان بپايد و حقجويى شان افزون شود. نيز براى خودم و كسانى كه كارشان به من مربوط است، بر اساس اميدى كه داشتم و به ترتيبى كه به خدا و به خواسته پيامبرش صلى الله عليه و آله نزديك تر باشد، دعا كردم و مهم ترين حاجتها را طبق اميدى كه داشتم به اجابت نزديك تر است، مقدّم داشتم. آيا نمى بينى كه قرآن مقدّس، وساطت ابراهيم عليه السلام براى ناسپاسان را بيان كرده است؟ خداوند مى فرمايد: « يُجَدِلُنَا فِى قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ ؛ درباره قوم لوط با ما مجادله مى كند * همانا ابراهيم، بردبار و نرم دل و بازگشت كننده [ به سوى خدا ]است». [هود: ۷۵] خداوند، بردبارى و شفاعت و مجادله وى را درباره قوم لوط، كه كفر (ناسپاسى) آنان به آن جا رسيده بود كه كيفرشان زود فرا رسيد، ستوده است. آيا نديده اى كه در ميان روايات مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله كه پيشواى اهل جلالت است، چنين آمده كه هر گاه قوم كافر، ايشان را آزار مى داد و آزار را به نهايت مى رساند، پيامبر صلى الله عليه و آله مى گفت: «خدايا! قوم مرا ببخشاى. آنان نادان اند»؟ آيا حديث عيسى عليه السلام را نديده اى كه: «همچون خورشيد باش كه بر نيك و بد، يكسان مى تابد»؟ و سخن پيامبرمان را نديده اى كه: «نيكى را هم به اهلش و هم به نااهل انجام بده؛ اگر او اهل خير نيست، تو اهل خير باش»؟ اين آيه شريف، مقام آنان را كه به بدكاران نيكى مى كنند، برتر مى داند: « لاَّ يَنْهَكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَتِلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَرِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ؛ خداوندْ شما را نهى نمى كند از اين كه به آنان بر سر دين با شما نجنگيدند و شما را از سرزمين خودتان بيرون نكردند، نيكى و عدل و داد كنيد. همانا خداوند، دادگران را دوست مى دارد»[ ممتحنه: 8] و همين بس كه محمّد صلى الله عليه و آله، به عنوان «رحمت براى جهانيان» برانگيخته شده است.
بهترين اعمال در شب قدر
ششم. بهترين اعمال در شب قدر
محدّث بزرگوار، ابن بابويه رحمه الله در مجلس ۹۳ از كتاب الأمالى، پس از بيان نوافل شب هاى ماه رمضان و صد ركعت نماز براى هر يك از شب هاى بيست و يكم و بيست و سوم، مى گويد: ومن أحيا هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو أفضل ؛ هر كس اين دو شب را با گفتگوى علمى احيا بدارد، بهتر است. به نظر مى رسد كه اين مطلب، برگرفته از سخن پيامبر خدا به ابوذر است كه در آن، برترى علم را بر عبادت به تفصيل، بيان، و در پايان آن فرموده است:
عنه صلى الله عليه و آله: يا أبا ذَرٍّ الجُلوسُ ساعَةً عِندَ مُذاكرَةِ العِلمِ خَيرٌ لَك مِن عِبادَةِ سَنَةٍ صِيامِ نَهارِها وَقِيامِ لَيلِها ؛
عنه صلى الله عليه و آله: اى ابو ذر! يك ساعت نشستن براى گفتگوى علمى براى تو، از عبادت يك سال كه روزش را روزه بدارى و شبش را به نماز بِايستى، بهتر است. افزون بر اين حديث، منابع حديثى، روايات بى شمارى از اهل بيت عليهم السلام را نقل كرده اند كه مى رساند آموختن دانش، به مراتب، برتر از عبادت است؛ ليكن براى روشن تر شدن اين موضوع، توجّه به چند مطلب ضرورى است:
الف كدام علم و كدام عبادت؟
از ديدگاه فقهى، «آموختن علم»، احكام پنجگانه را دارد و بررسى متن احاديث فراوانى كه علم را برتر از عبادت مى دانند، به روشنى مى رساند كه مقصود، برترى آموختن واجب يا مستحب بر عبادات مستحب است.
ب نقش عبادت در پيدايش نو علم
از نگاه متون اسلامى، عبادات، نقشى بنيادى در پيدايش و تداوم فروغ علم دارند. از اين رو، هدف احاديثى كه علم را برتر از عبادت مى دانند، تضعيف يا انكار نقش سازنده عبادت در كنار علم نيست؛ بلكه تأكيد بر همراه ساختن عبادت با علم و برحذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است كه نه تنها بى ارزش، بلكه خطرآفرين است.
ج سيره اهل بيت عليهم السلام
بررسى و تأمّل در سيره عملى اهل بيت عليهم السلام درباره شب قدر و عنايت ويژه آنان به عبادت و ذكر در شب هاى: نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم، و توجّه به رهنمودها و سفارش هايى كه به بهره گيرى بيشتر از اين شبها داشته اند، همگى به روشنى نشان مى دهند كه اين شب ها، جز در موارد استثنايى، بايد صرف عبادت و ذكر و نيايش و اُنس با خداى سبحان شوند. البتّه اين، بدان معنا نيست كه نتوان بخشى از شب قدر را به تأليف [۱]يا بيان معارف و علومى پرداخت كه سطح آگاهى و معرفت مردم را بالا مى برد؛ بلكه مقصود، هشدار دادن به اين نكته است كه به بهانه و به استناد رواياتى كه علم را بر عبادات ترجيح مى دهند، نبايد در شب قدر، از بركات اُنس با خداوند و بهره بردن از تضرّع در پيشگاه او، غافل شد.
—————
[۱]: . شمارى از بزرگان علما، تأليف هاى معروف خود را در شب قدر به پايان برده اند، همچون شيخ محمّد حسن، صاحب جواهر، كه اين كتاب عظيم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تمام كرده است. نيز ملاّ هادى سبزوارى، در بيست و سوم رمضان سال ۱۲۶۱ ق، تأليف كتاب منظومه را به پايان رسانده است. همين نكته را درباره مفسّر برجسته قرآن، علاّمه طباطبايى نيز مى بينيم كه تفسير ارزشمند خويش الميزان را در بيست و سوم رمضان سال ۱۳۹۲ ق، تمام كرده است. خودِ اين خدمت گزار كوچكِ احاديث اهل بيت عليهم السلام نيز كار تدوين كتاب ميزان الحكمة را در بيست و سوم ماه رمضان سال ۱۴۰۵ ق، به فضل الهى به پايان رساندم.
ویژگیهای شب قدر
پنجم. شب قدر در مناطق مختلف
يكى از مسائل مهم درباره شب قدر، اين است كه: آيا شب قدر در مناطق مختلف، يكى است يا متفاوت است؟ بررسى اين موضوع، به چند نظريّه مى انجامد كه به آنها اشاره مى شود: ۱. نظريّه منسوب به مشهور فقهاى شيعه كه معتقدند آغاز ماه هاى قمرى در .
شهرها، يكسان نيست؛ بلكه اتّحاد اُفق، شرط ثبوت هلال است. بنا بر اين نظريّه، شب قدر، در همه مناطق و شهرها يكى نخواهد بود.
۲. شمارى از محقّقان بر اين عقيده اند كه آغاز ماه هاى قمرى، در همه مناطق، يكى است و اگر در يك منطقه، هلال ماه رمضان ديده شود، در مناطق ديگر هم ماه رمضان آغاز مى شود. ۳ بر اساس اين نظريّه، شب قدر در همه مناطق، يك شب معيّن خواهد بود.
۳. شب قدر، عبارت است از: يك دوره كامل شب در همه كره زمين. پس فرقى نيست كه آغاز ماه هاى قمرى در همه مناطق و سرزمين ها، يكى باشد يا مختلف. توضيح، آن كه: «شب، همان سايه نيم كره زمين است كه بر نيم كره ديگر مى افتد و مى دانيم اين سايه، همراه با گردش زمين در حركت است و يك دوره كامل آن، در بيست و چهار ساعت انجام مى شود. بنا بر اين، ممكن است شب قدر، يك دوره كامل شب به دور زمين باشد؛ به اين معنا كه مدّت بيست و چهار ساعت تاريكى (كه تمام نقاط زمين را زير پوشش خود قرار مى دهد) شب قدر است كه آغاز آن از يك نقطه شروع مى شود و در نقطه اى ديگر پايان مى گيرد». بر اين اساس، جدا كردن حكم شب قدر از حكم روز اوّل ماه، درست نيست، كه اگر استدلال نظريّه سوم را بپذيريم و شب قدر را يك «بيست و چهار ساعت» بدانيم، با همين محاسبه مى توان نسبت به روز اوّل ماه نيز برخورد كرد و آن را در همه مناطق و سرزمينها يكى شمرد، بخصوص كه اطلاق روايات هم مؤيّد اين مى شود. در نتيجه، اين نظريّه با نظريّه دوم يكى مى شود. بارى! به نظر ما، نظريّه دوم، به ظواهر قرآن و احاديث و به مقتضاى عقل و اعتبار، نزديك تر است. و افزون بر همه استدلال هايى كه براى تعيّن و وحدت ليلة القدر شده، مى توان گفت كه اهمّيت فوق العاده اين شب بزرگ، اقتضا مى كرد كه اهل بيت عليهم السلام بخصوص هنگامى كه در اثر فتوحات بزرگ، اسلام تا اقصى ممالك جهان پيشرفت كرده بود متعدّد بودن شب قدر را تذكّر دهند. ليكن با اين حال، با عنايت به نظريه مشهور، رعايت احتياط، بى ترديد، موجب بهره گيرى بيشتر از بركات ماه رمضان خواهد شد. وخوشا آنان كه از اين نعمت برخوردارند كه براى شناخت و تعيين شب قدر، نيازى به اين گونه حرفها ندارند و با چشم دل، حقايق شب قدر و فرود فرشتگان و «روح» را مى بينند و از بركات آن به بهترين شكل، بهره هاى سرشار مى برند. نعمتى كه اينان از آن برخوردارند، تنها شناخت شب قدر نيست؛ بلكه در تعيين اوّل ماه نيز چنين اند و نيازى به استهلال و گواهىِ شاهدان و بهره گيرى از ابزار علمى و نجومى ندارند. عارف بزرگوار و فقيه وارسته، سيّد ابن طاووس رحمه الله، اين حالت را چنين توصيف مى كند: بدان كه وقتى خداوند بخواهد مراد خود را به بندگانش بفهماند، راه، آن منحصر به ادراك عقلى يا نگاه شرعى نيست؛ چرا كه خداوند، قدرت ذاتى دارد و مى تواند هر چه را هر وقت اراده كند، به بندگانش بشناساند. من، كسى را به يقين مى شناسم كه اوّل ماهها را مى داند، بى آن كه به هلال بنگرد، ياشاهدانْ پيش او گواهى دهند، يا به رواياتى كه گذشت عمل كند، يا به سخن منجّم يا به استخاره يا به گفته اهل عدد و يا به خواب تكيه كند؛ بلكه او بر اساس فضل پروردگار جهان كه به او فروغ خرد بخشيده است، بى آن كه خواسته باشد؛ و علم به بديهيّات را به او عطا كرده، بى آن كه آن را طلبيده باشد مى داند؛ ليكن تنها خودِ او مكلّف به آن يقينى است كه به نحو معيّن به آن رسيده است.به نظر مى رسد كه در متن ياد شده، اشاره سيّد ابن طاووس به خودش باشد و براى پرهيز از خودستايى، به آن تصريح نكرده است.
ویژگیهای شب قدر
چهارم. تعيين شب قدر
قرآن كريم، از يك سو، نزول قرآن را در ماه رمضان مى داند: « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ ؛ ماه رمضان، ماهى كه قرآن در آن نازل شده است» و از سويى با صراحت، نزول آن را در شب قدر مى داند: « إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ؛ آن را در شب قدر نازل كرديم». مقتضاى جمع ميان اين دو آيه، آن است كه شب قدر، حتما در ماه رمضان باشد. اين، در حالى است كه در روايات اهل سنّت، در بيان اين كه شب قدر، كدام شب از شب هاى ماه رمضان است، اختلافات فراوانى است، به گونه اى كه جمع ميان آنها ممكن نيست.
رواياتى كه از اهل بيت عليهم السلام در تعيين شب قدر نقل شده، به پنج دسته قابل تقسيم اند:
دسته اوّل. رواياتى كه شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان تعيين مى كنند.
دسته دوم. رواياتى كه مى گويند: شب قدر را در يكى از سه شبِ: نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم بجوييد.
دسته سوم. رواياتى كه مى گويند: شب قدر، در يكى از دو شبِ بيست و يكم و بيست و سوم است.
دسته چهارم. رواياتى كه شب بيست و سوم را به طور معيّن، شب قدر مى دانند.
دسته پنجم. رواياتى كه دلالت مى كنند بر اين كه شب هاى: نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم، هر كدام به گونه اى در تعيين سرنوشت انسانها و امور آنان نقش دارد؛ ولى نقش اساسى و نهايى، مربوط به شب بيست و سوم است.
تأمّل در اين پنج دسته از روايات، نشان مى دهد كه نه تنها ميان آنها تعارضى نيست، بلكه مؤيّد يكديگرند. توضيح، اين كه: از ديد روايات اهل بيت عليهم السلام و شمار قابل توجّهى از روايات اهل سنّت، شب قدر، شب بيست وسوم است. از اين رو، ابن بابويِه صدوق (م ۳۸۱ ق) مى فرمايد: اتّفق مشايخنا رضي الله عنهم [ في ليلة القدر ] على أنّها الليلة الثالثة والعشرون
من شهر رمضان ؛ بزرگان ما درباره شب قدر، همه يك سخن اند كه: شب بيست و سوم ماه رمضان است. روايات دسته اوّل، دوم و سوم كه براى درك فضيلت شب قدر، به احيا و كارهاى خوب در دهه آخر ماه رمضان توصيه دارند، همچنين رواياتى كه به اِحياى شب هاى: نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم سفارش دارند، همگى به دو نكته بر مى گردند: نخست. مسلمانان از شب زنده دارى شب هاى ماه رمضان، بيشترين بهره را از عطايا و دستاوردهاى آن داشته باشند. از اين رو، در روايتى كه رازِ پوشيده بودن شب قدر را ميان شبها بيان مى كند، آمده است: يَستُرُها عَنكم نَظَرا لَكم ؛
عنه صلى الله عليه و آله: خداوند، آن را از شما پنهان داشته تا عنايت بيشترى به شما كند. دوم. گرچه شب قدر شب بيست و سوم است، امّا به آن معنا نيست كه آن دو شب، ديگر هيچ نقشى نداشته و در تقدير امور و سرنوشت انسان، بى اثر باشند.
سوم. تداوم شب قدر
بررسى آيات سوره قدر و تأمّل در روايات دينى، نشان مى دهند كه شب قدر، ويژه زمان نزول قرآن و دوران پيامبر صلى الله عليه و آله نيست؛ بلكه هميشگى است و از آغاز آفرينش انسان بوده و تا پايان جهان و وجود انسان در آن نيز تداوم خواهد داشت؛ به چند دليل: يكم. شب قدر، ظرف نزول قرآن است و ظرف بايد پيش از مظروف وجود داشته باشد. دوم. در سوره قدر، فعل مضارع «تَنَزَّلُ (فرود مى آيند) » به كار رفته و بر استمرار، دلالت مى كند. نيز جمله اسميه: « سَلَمٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ؛ آن شب تا دميدن سپيده، ايمن است»، مفهوم تداوم دارد. سوم. قرآن كريم بارها تأكيد كرده كه سنّت الهى در تدبير جهان، تغييرناپذير است. از اين رو، اين سنّت الهى كه مربوط به تدبير امور انسانها و سرنوشت آنان است، همه امّتها و اقوام گذشته و حال و آينده را در بر مى گيرد. چهارم. روايات فراوان (شايد در حدّ تواتر)، تداوم شب قدر را پس از پيامبر خدا مى رسانند. شمارى از اين روايات، استمرار اين شب را از آغاز خلقت و همراه انسان تا پايان عمر جهان، تأييد مى كنند. پس، آنچه در تفسير الدرّ المنثور، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه: «خداوند، شب قدر را به امّت من بخشيد و آن را به پيشينيان عطا نكرده بود»، علاوه بر ضعف سند، در برابر قرائن و دلايل گذشته، قابل اعتماد نيست.