اين قدرت غلبه بر هوای نفس را که در ماه رمضان بدست آوردید، نگاه دارید
اين قدرت غلبه بر هوای نفس را که در ماه رمضان بدست آوردید، نگاه دارید
رهبر معظم انقلاب:
همه بدبختیهای بشر بر اثر پیروی ازهوای نفس است.
اگر انسان این قدرت را بیابد که برخواهش نفس غلبه پیدا کند، رستگار شده.
ماه رمضان این را در شما بوجود آورده.
پاداشی را که خدا در اوقات ضیافت خود به شما داده، نگاه دارید و رابطه خود را باخدا محکم کنید.
۷۸/۱۰/۱۸
علي مداري حقّ
ادامه
از اينجا به پرسشي مستور و مطوي پاسخ داده ميشود و آن اينكه، در هر كدام از سبق و لحوق و معيّتْ ملاك خاص معتبر است؛ يعني اگر گفته شد: «الف» و «باء» معيّت دارند، اين سئوال مطوّي است كه اين دو، در چه چيز معيّت دارند و ملاك معيت اين دو چيز چيست. گاهي ملاك معيّت خارج از طرفين است، مانند معيّت دو جسمِ متمكن كه ملاك معيّت آنها مكان واحد است و نظير معيت دو رخداد مُتزمِّن كه ملاك معيّت آنها زمان واحد است، و گاهي ملاك معيّت خارج از طرفين نيست بلكه يكي از آن دو به منزله اصل و ديگري به منزله فرع محسوب ميشود و ملاك معيتِ اصلو فرعْ همان اصلاست؛نظير معيّت زمان ومتزمّن كه ملاك معيّت آنها در اينجا همان زمان استكه متَزمّن خاص آنرا همراهي ميكند.ملاك معيّت علمِ حق يا خُلق و عمل حق با انسان كامل معصوم همان هويّت اصيل انسان كامل معصوم است، نه بيرون از آن؛ گرچه ملاك حق بودن هر شخص يا شيء به ربط وجودي آن با هويّت مطلق الهي است كه حق محض است و بر اثر اطلاق ذاتي و عدم تناهي آن نه مقابل دارد و نه «مَعْ».
از اين رهگذر معناي «عليّ مع الحق والحق مع عليّ» روشن ميشود كه حقِ فعلي(نه حقّ ذاتي) علي مدار است و علي(عليهالسلام) كه در مقام ظهور و فعل خدا حقّ ممثّل است منشأ ظهور علوم صائب و اخلاق و اعمال صالح خواهد بود.
علي مداري حقّ
علي مداري حقّ
مطلب ديگري كه مأثور از اهل بيت عصمت و طهارت(عليهمالسلام) است و زمينه مساعدي براي تبيين حيات عارفانه علوي است اين است: «عليّ مَعَ الحقّ والحق مع علي، يدُور معه حيثما دار»؛ يعني علي(عليهالسلام) با حق است و در مدار حق ميگردد و هر جا حق باشد علي(عليهالسلام) آنجاست، يا آنكه حق در مدار علي(عليهالسلام) ميگردد و هر جا علي(عليهالسلام) باشد وجود حق را در آنجا ميتوان كشف كرد.
تشريح اين مطلب كه ضمير «يدور» به حق برميگردد و ضمير «دار» به علي(عليهالسلام) يا به عكس، در پرتو تحليلي ميسّر است كه بدون عنايت به آن حق مداري علي(عليهالسلام) يا علي مداري حق روشن نميشود:
براي «حق» معاني گونهگون ياد شده است كه دو معناي آن در اينجا مطرح است و شايد مرجع معاني ديگر همين دو معنا باشد. البته براي دو معناي آن نيز جامع مشتركي وجود دارد كه مانع توهم اشتراك لفظي است.
معناي اول حق، همان «هويت مطلق لابشرط مقسمي» است كه نزد اهل معرفت عين ذات خداوند است و چنين حقي هرگز مقابل ندارد؛ زيرا حقِ مزبور همان حقيقت مطلق و نامتناهي است كه غير از عدم محض و «لَيْسِ» صرف چيزي در مقابل آن نيست و اگر به چنين مقابلي عنوان باطل اطلاق شود حتماً تقابل آن با حق از سنخ تقابل تناقض است، نه عدم و ملكه؛ زيرا باطل در اينجا به معناي عدم محض است، و عدم صرف صلاحيت و شأنيت هيچ چيز را ندارد. پس تقابل آن با حق از صنف تقابل متناقضان است، نه غير آن: (ذلك بأنّ الله هو الحق وأنّ مايدعون من دونه هوالباطل وأنّ الله هو العلي الكبير (لقمان/30)) حق به اين معنا همانطور كه مقابل ندارد «مَعْ» و مصاحب هم نخواهد داشت؛ يعني هرگز چيزي، با خدا نبوده و نيست، در عين آنكه خدا با همه اشيا و اشخاص هست؛ زيرا هر چه فرض شود ممكن است و هر ممكني محتاج به واجب و معلول او و بعد از او خواهد بود. پس فرض صحيح ندارد كه چيزي با خدا باشد. بنابراين، خداوند حقّ محض است و چيزي با حق صرف نبوده و نيست.
علائم کلی مزاج
- بخش اول تفصیلی
1.جثه ظاهری فرد چاقی یا تنومندی نشانه رطوبت ،لاغری و عدم استعداد چاقی، نشانه خشکی مزاج شخص است
2.اندازه اعضا و اندامها خشک مزاجان دارای اندام و اعضای ظریفی هستند(قطر انگشتان و استخوان ها، صورت، بینی و لب و …) تر مزاجان، ضخیم و زمخت هستند.
3.رنگ پوست بدنقرمز، نشانه گرمی و تری زرد، نشانه گرمی و خشکی سفید، نشانه سردی و تری تیره، نشانه سردی و خشکی مزاج است.
4.مشخصات ظاهری و رشد مو گرمی مزاج منجر به رشد سریع مو، معمولا از نوع مشکی، ضخیم و پرپشت می شود
سردی مزاج منجر به کندی رشد مو، معمولا از نوع بور و خرمایی، نازک یا کم پشت می شود مجعد بودن مو می تواند نشانه خشکی مزاج صاف و حالت پذیر بودن مو، نشانه تری باشد.
5.خصوصیات لمسی پوست خشکی پوست می تواند نشانه خشکی مزاج نرم و انعطاف پذیری پوست، می تواند نشانه رطوبت مزاج باشدمعمولا گرم مزاجان پوست گرم و سرد مزاجان، پوست سردی دارند.
آخرین جمعه ماه رمضان
جابر بن عبدالله انصاری:
در آخرین جمعه ماه رمضان خدمت رسول خدا رسیدم. تا چشم پیامبر به من افتاد فرمود: جابر! این آخرین جمعه ماه رمضان است پس با آن خداحافظی کن و بگو :
اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إيَّاهُ ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً.
بارخدایا آن را آخرین روزه ما قرار مده و اگر آخرین روزه ما قرار دادی پس مرا رحمت کن و محرومم مفرما.
پس هر که چنین گوید به یکی از دو نیکی دست یابد: رسیدن به ماه رمضان سال آینده و یا غفران و رحمت الهی.
(وسائل الشيعة، ج10 ،ص 365 به نقل از اقبال الاعمال)