دعا برای استقامت و تحمّل مشکلات
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی* وَیسِّرْ لِی أَمْرِی* وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی* یفْقَهُواْ قَوْلِی* (سوره طه، آیات 25-28)
(موسی) گفت: «پروردگارا! سینه ام را برایم بگشا؛* و کارم را برایم آسان گردان؛* و گره از زبانم بگشای؛* تا سخن مرا به طور عمیق بفهمند.*
? نکته ها و اشاره ها ?
1. مقصود از «شَرْح صَدْر» همان روح بزرگ، فکر بلند، عقل توانا، حوصله ی فراوان، استقامت و تحمّل مشکلات است که یکی از وسایل پیروزی رهبران انقلابی است.
2. در حدیثی از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
وسیله ی رهبری و ریاست، سینه ی گشاده (و شرح صدر) است.
3. در این آیات موسی از خدا می خواهد که «گره از زبانش» بگشاید؛ یعنی موانع فهم سخن او را بر طرف سازد تا بتواند آن چنان فصیح و بلیغ سخن بگوید که هر شنونده ای به راحتی و عمیقاً سخنان او را درک کند.
? آموزه ها و پیام ها ?
1. برای هر کاری برنامه و وسایلی لازم است که از قبل پیش بینی شود، همان طور که پیامبران نیز از این وسایل عادی استفاده می کردند.
2. آمادگی روحی، قدرت تفکر، نیروی بیان، امداد الهی و داشتن یاوری نیرومند و مورد اطمینان از لوازم رهبری است.
3. هدف برنامه ها و مبارزات رهبران الهی، گسترش تسبیح و ذکر خداست.
منبع: تفسیر قرآن مهر، جلد سیزدهم، صفحه 46
کتاب و معلم
آیت الله حائری شیرازی
کتاب و معلم
در کلاسهای درس دو چیز را میبینید: یکی معلم، یکی کتاب. اگر مثلاً کلاس اول ابتدایی بچهات را به مدرسه فرستادی و گفتند: کتاب هست و بین همه توزیع میشود، اما متأسفانه معلم نداریم، حتما ناراحت میشوید، چون از کتاب بیمعلم، کسی چیزی نمیفهمد. از آن طرف، اگر معلم باشد و کتاب نباشد، معلمها نمیتوانند یکدست و یکنواخت تعلیم بدهند. این معلم از خودش یک چیزی میگوید، آن یکی چیز دیگری؛ پس برای یک کلاس، هم معلم لازم است، هم کتاب. قرآن کتاب درسی مسلمانهاست و اهلبیت معلم این کتاب. ظهور امام زمان(عج) یعنی اینکه دوباره این معلم بیاید سر کلاس و کتاب درسی بشر یعنی قرآن، بیمعلم نماند.
#حکایت
امیرالمومنین علیه السلام شبی از مسجد کوفه به سوی خانه خویش حرکت کرد
در حالیکه کمیل بن زیاد که از دوستان خاص آن حضرت بود او را همراهی میکرد در اثناء راه از کنار خانه مردی گذشتند که صدای تلاوت قرآنش بلند بود امن هو قانت اناء الیل
را با صدای دلنشین و حزین میخواند .
کمیل در دل از حالت این مرد بسیار لذت برد و از روحانیت او خوشحال شد ، بدون اینکه چیزی بر زبان براند.
امام علی علیه السلام در این حال رو به سوی او کرد و فرمود :
سرو و صدای این، مایه مجاب تو نشود ، زیرا او اهل دوزخ است و به زودی خبر آن را به تو خواهم داد!
کمیل از این مسئله در تعجب فرو رفت ، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت و دیگر اینکه شهادت به دوزخی بودن این مرد ظاهرالصلاح داد
مدتی گذشت تا سرانجام کار خوارج به آنجا رسید که مقابل امیرالمومنین علیه السلام ایستادند و حضرت با آنها جنگ نمود، در حالیکه قرآن را آنگونه که نازل شده بود حفظ داشتند . امیرالمومنین علی علیه السلام رو به کمیل کرد و در حالیکه شمشیر در دست حضرت بود و سرهای آن کافران طغیان گر بر زمین افتاده بود ، با نوک شمشیر به یکی از آن سرها اشاره کرد و فرمود:
ای کمیل ! این همان شخصی است که در آن شب تلاوت قرآن نمود و حال او تعجب تو را برانگیخت.
کمیل دست حضرت را بوسید و استغفار کرد.
#حکمت- دوم
مضرات حرص، فاش نمودن راز، فرمانروایی زبان:
#حکمت- دوم
ازری بِنَفسِهِ مَنِ استَشعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَن کَشَفَ عَن ضُرِّهِ وَ هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ مَن اَمَّرَ عَلَیها لِسانَهُ:
کسی که حرص را شعار خود قرار دهد خود را خوار کرده است و کسی که راز گرفتاری خود را فاش سازد تن به ذلت داده است و آنکه زبان خویش را بر خود فرمانروا سازد مقام و منزلتش از بین خواهد رفت.
سه نکته در بیان امام علیه السلام است که آثار آنها نیز بیان شده حرص خواری میآورد پنهان نکردن راز ذلت را همراه دارد فرمانروایی زبان بر انسان باعث نابودی مقام و منزلت انسان میشود. اما دوباره حرص باید عرض کنم که طبق وعده الهی و صراحت قرآن شریف هر انسانی از ابتدای زندگی و تولد روزی معینی دارد بنابراین حرص و طمع هیچ تغییری در زندگی ایجاد نمی کند.
حریص جز آنکه فکر و اندیشه خود را مشوش و دل را غصه دار کند فایده ای نصیبش نخواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
اَغنَی الغِنی مَن لَم یَکُن لِلحِرصِ اسِیراً [۲]
ثروتمندترین اشخاص کسی است که اسیر حرص نباشد.
پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام میفرمود: مثل حریص بر دنیا همانند کرم ابریشم است که هر چه بر اطراف خودمی تند راه بیرون آمدن خویش را دشوارتر مینماید تا به جایی میرسد که از اندوه گرفتار شدن در آن میان جان میدهد. [۱]
—————
[۲]: کافی ج۲ ص۳۱۶
[۱]: کافی ج۲ ص۳۱۶
صلواتی هم وزن عرش خدا.
8. وَ عَنّی وَ عَنْ والِدَیَّ؛ و از طرف خودم و پدر و مادرم [درود فرست].
۹. من الصلوات زِنَةَ عَرْشِ اللهِ؛ صلواتی هم وزن عرش خدا.
علاقه به امام، بی حساب است؛ زیرا در این بخش دعا از علاقه به اندازه وزن عرش خدا سخن میگوید که احدی از آن خبر ندارد.
ای امام زمان! سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هر چه خدا بر آن علم دارد. ما وقتی شکر میکنیم، میگوییم: «خدایا! صد هزار مرتبه شکر! » صد هزار مرتبه چیزی نیست. صد هزار تا یک مشت شکر است. یک مشت شکر صد هزار تا میشود. شما که میگویی صد هزار تا شکر؛ یعنی: خدایا! ببین چقدر تو را بالا بردیم! به اندازه صد هزار تا! صد هزار تا چیزی نیست.
دختر کوچک امام حسین علیه السلام که در کربلا پدرش را شهید کردند، و خود او را اسیرش کردند، وقتی در کاخ ابن زیاد و یزید بردند از او میپرسند: «وضع چطور است؟ » نمی گوید: الحمدلله صد هزار تا! بلکه میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَی؛ به عدد دانههای شن الحمدلله». دختر خردسال میگوید: به اندازه دانههای شن؛ ولی ما چه میگوییم؟ صد هزار مرتبه! پس فکر ما خیلی کوچک است.
عرش چیست؟
در قرآن بیست بار به عرش خدا اشاره شده است. در لغت، «عَرش» تختِ پایه بلند و «کرسی»، تخت پایه کوتاه است. وقتی میخوانیم: «وَسِعَ کرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» یعنی کرسی او هستی را در بر گرفته؛ پس عرش او چگونه است؟
عرش یا کنایه از مرکز قدرت الهی است و یا مرکز صدور احکام الهی و مراد از «حاملان عرش» فرشتگانی هستند که تعدادشان هشت نفر معرّفی شده است: ( (یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ) ). [الحاقه/7]
گفتنی است که حقیقت عرش برای ما روشن نیست؛ ولی از مجموع آیات شاید بتوان این مسأله را دریافت که جهان هستی دارای یک مرکز است و خداوند بر آن مرکز احاطه کامل دارد: «اسْتَوی عَلَی
الْعَرْشِ». اجرای اراده الهی از طریق فرشتگانی است که در اطراف این مرکز فرماندهی هستند.
امام صادق علیه السلام فرمود: عرش، همان علم است که خداوند پیامبرانش را از آن آگاه کرده است. [۱]
در کنار کلمه «عرش» آیاتی مطرح است که در جمع بندی آنها انسان به مرکز فرماندهی میرسد، نظیر:
( (اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ) ) [۲]
( (یُدَبِّرُ الْأَمْرَ) ) [۳]
( (… یُفَصِّلُ الآیَاتِ) ) [۴]
( (یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنْ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا) ) [۵]
گردش شب و روز و تدبیر امور و تفصیل آیات و آگاهی از تمام ذرّات هستی و آنچه از آسمان نازل میشود و آنچه به آسمان بالا میرود، نشان گر آن است که تمام این امور در عرش الهی واقع می شود.
مرحوم علامه طباطبایی میفرماید:
عرش، حقیقتی از حقایق و امری از امور خارجی و مرکز تدبیر امور جهان است. [6]
امام صادق علیه السلام فرمود:
عرش و کرسی، از بزرگ ترین درهای عالم غیب هستند. [7]
مراد از عرش، تخت جسمی نیست؛ زیرا تخت، روی آب بند قرار نمی گیرد: ( (وَکانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ) ) ؛ [8] بلکه مراد آن است که روزی که هنوز زمین و آسمان نبود و جهان یکسره آب بود، قلمرو فرماندهی خداوند بر آب بود و پس از پیدایش آسمانها و زمین، ستاد فرماندهی جهان هستی به آسمانها منتقل شد.
—————
[۱]: «العرش هو العلم الذی اطلع الله علیه انبیائه و رسله»، (معانی الاخبار، ص۲۹).
[۲]: اعراف: ۵۴.
[۳]: یونس: ۳.
[۴]: رعد: ۲.
[۵]: حدید: ۴.
[6]: المیزان، ج۸، ص۱۹۱.
[7]: «العرش والکرسی بابان من اکبر ابواب الغیوب»، (التوحید، ص۳۲۱).
[8]: هود: ۷.