عجز و ناتوانى آفت است»;
حکمت4
نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى آفت است»; (الْعَجْزُ آفَةٌ).
عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید
صبر شجاعت است»; (وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ).
شکیبایی یعنی حلم، و از آن جهت به شجاعت نسبت داده شده است که باعث میشود انسان در موقعیتهایی که باید با نفسش مقابله کند ، قدرت مقابله داشته باشد . آن جا که اشتباهی کرد و باید عذرخواهی کند ، توانایی و شجاعت عذرخواهی کردن داشته باشد. بنابرابن حلم یا شکیبایی از لوازم و مقدمات اصل شجاع بودن است. انسانی که حلم ندارد و شکیبا نیست از پذیرش اشتباه و اعتراف به آن دچار وحشت و ترس می شود . انسانی که حلم ندارد عجولانه خود را به ورطه ای می اندازد که اصلاح کردن تبعات آن یا غیرممکن است یا خیلی دشوار است .
#نهج_البلاغه
حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام):
سفارش ميكنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدايي كه با ترساندن هاي مكرّر، راه عذر را بر شما بست، و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام كرد، و شما را پرهيز داد از دشمني شيطاني كه پنهان در سينهها راه مييابد، و آهسته در گوشها راز ميگويد، گمراه و پست است، وعدههاي دروغين داده، در آرزوي آنها به انتظار ميگذارد، زشتيهاي گناهان را زينت ميدهد، گناهان بزرگ را كوچك ميشمارد، و آرام آرام دوستان خود را فريب داده، راه رستگاري را بر روي در بند شدگانش ميبندد، و در روز قيامت آنچه را كه زينت داده انكار ميكند، و آنچه را كه آسان كرده، بزرگ ميشمارد، و از آنچه كه پيروان خود را ايمن داشته بود سخت ميترساند.
نهج البلاغه؛ قسمتی از خطبه 83
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۵. فی مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها؛ در شرقهای زمین و غربهای آن.
حذف مرز و شرط در این دعا منعکس، و علاقه بدون مرز، بیان شده است. در این دعا سلام مؤمنان از مشرق و مغرب زمین به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گفته میشود؛ پس این علاقه، بدون مرز است.
درباره مشرق و مغرب، در قرآن سه گونه تعبیر آمده است:
به صورت مفرد: «المشرق و المغرب»؛ [۱] به صورت تثنیه: «المشرقَین و المغربَین» [۲] و به صورت جمع: «المشارق و المغارب» [۳] و هر سه تعبیر صحیح است؛ زیرا در نگاه کلّی، یک سمت، مشرق و سمت دیگر، مغرب است. در نگاه دیگر، تغییر مدار در تابستان و زمستان است که مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است؛ پس خورشید، دو مشرق و دو مغرب دارد. و در نگاه دقیق تر، هر روز یک نقطه طلوع و غروب دارد که در واقع ۳۶۵ مشرق و ۳۶۵ مغرب میشود. حدیثی از حضرت علی علیه السلام نیز مؤیّد این معناست.
—————
[۱]: بقره: ۱۱۵.
[۲]: الرّحمن: ۱۷.
[۳]: معارج: ۴۰.
3.ارزش دینداری
ویژگیهای دینی در عصر غیبت، که به برخی از آنها اشاره شد، سبب می شود دینداران در این روزگار، رتبه و مقامیوالا بیابند که اینک به پاره ای از آن رتبه ها اشاره می کنیم:
تکامل در بینش دینی: امام صادق (ع) می فرماید:
«قال النبی (ص) لعلی (ع): یا علی! و أعلم ان أعظم الناس یقینا قوم یکونون فی أخر الزمان، لم یلحقوا النبی و حجب عنهم الحجة فامنوا بسواد فی بیاض.»
پیامبر (ص)، به علی (ع) فرمود: یا علی! بزرگ ترین مردمان در ایمان و یقین کسانی هستند که در واپسین روزگار می زیند، پیامبرشان را مشاهده نکرده و امامشان پنهان است، پس به سبب خواندن خطی بر روی کاغذ، ایمان می آورند.
انسان دیندار، در صدر اسلام، عقاید و باورهای دینی از پیامبر می گیرد و تعالیم خالص دین را با دریافت مستقیم از مفسر واقعی وحی، دریافت می کند، رسول خدا(ص) را می بیند و از روش و منش و سیره او الهام می گیرد و پایه باورهای خود را استوار می سازد و… این امور در آسان کرده پذیرش حق، نقش بسزایی دارند.
اما انسان دیندار در این عصر، از تمامی این دریافتهای حسی به دور است و تنها بر اساس درک عقلی و تاریخی، پیامبر(ص) و امامان (ع) را می شناسد و به رسالت و امامت ایشان ایمان می آورد.
پیامبر(ص) می فرماید:
«ولکن اخوانی الذین ساتون من بعدکم، یومنون بی و یحبونی و ینصرونی و یصدقونی، و ما راونی.»
برادران من کسانی هستند که پس از شما (اصحاب) می زیند. به من ایمان می آورند و مرا دوست می دارند و یاری می رساند و به من ایمان می آورند، در حالی که مرا ندیده اند.
بی گمان، دیندار بودن به روزگار غیب افزون تری را می طلبد، چرا که ایمان به وجود پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) و غیبت مهدی (ع)، به نوبه خود، ایمان به غیب است. و چونان ایمان به مبدأ و معاد، نیازمند تعقل و تفکر است؛ از این روی، باور داشتن در این روزگار، بصیرت دینی بیشتری می خواهد.
امام سجاد(ع) می فرماید:
«ان اهل زمان غیبته، القادلون بامامته، المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان الله تعالی ذکره اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبه عندهم بمنزله المشاهده… اولئک المخلصون حقا.»
به درستی که مردمان زمان غیب مهدی (ع) که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند، از مردمان همه زمانها برترند؛ زیرا خدا چنان عقلها و فهمها و شناخت آنان را قوت بخشیده است که غیبت نزد آنان همچون دیدن باشد…آنان به حق اخلاص ورزانند.
دینداری در این روزگار، نیازمند بینشی است که انسان دیندار در پرتو آن، توان یابد تا در برابر تحریفها و مسخها و شبهه ها و تردیدها و تزلزلها و گریز و آویزها و سر کوفتها از درون و بیرون حوزه دین، همچنان رویکرد دینی خود را نگاه دارد و با هیچ یک از این عوامل، خلوص دینی و دینداری را در فکر و عمل از دست ندهد. در حالی که دینداری در عصر پیامبر (ص)، با این گونه مسائل همراه نبوده است.
شکیبایی در دین: پیامبر(ص) فرمود:
«سیاتی قوم من بعدکم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسین منکم، قالوا: یا رسول الله نحن کنا معک ببدر و احد و حنین، و نزل فینا القران، فقال: انکم لو تحملو الما حملو الم تصبروا صبرهم.»
به زودی پس از شما،کسانی می آیند که یک نفر آنان پاداش پنجاه نفر از شما را دارد. گفتند: ای رسول خدا! ما در جنگ بدر واحد و حنین در رکاب شما جهاد کرده ایم و درباره ما آیه قرآن نازل شده است!
پیامبر فرمود: زیرا اگر آنچه از آزارهای و رنجها که بر آنان می رسد بر شما آید، بسان آنان، شکیبایی نخواهید داشت.
پایداری بر دین، در روزگار غیب، به پذیرش سختیها و بیمها و محرومیتها و تنگناهای مادی، که اجمالی از آن پیشتر یاد شد، خلاصه نمی شود، بلکه تحمل فشارهای سخت روحی و معنوی نیز، بر آنها افزوده می گردد و چنانچه دینداری با صبر و شکیبی درست و آگاهانه توأم نباشد، به تدریج ناامیدیها روی می آورد و باور را از روح و فکر می سترد. در نتیجه عینیت زندگی انسان دیندار، که بیشترین مردمان آن روزگارند.
با توجه به نابسامانیهای دینی و اجتماعی در روزگار غیبت، می توان فشارهای روحی و یأس آوری را که ممکن است انسان دیندار را مورد هجوم قرار دهد، از دو ناحیه دانست:
1.از ناحیه مسخ فرهنگ دینی، که به وسیله متولیان دین و در قالب دین شناسیهای نابخردانه و جاهلانه صورت می گیرد و اصالت دینداری را در جامعه از میان می برد.
2. از ناحیه مدعیان دینداری که در انواع فسادها و تباهیها و ذلتها و ظلمها و دین فروشیها و… فرو افتاده اند و عزت و تعالی زندگی دینی را از میان برده اند.
بی تردید، مشاهده این گونه امور برای انسان دینداری که در هر شرایطی، به سلامت دینی خود و جامعه و امت می اندیشد، بسیار دردناک و رنج
آور است. به امید روزی که با ظهور مهدی (ع) این درد و رنج نیز، پایان یابد.
چشم به راه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف - جمعی از نویسندگان مجله حوزه
2.نگهداشت ایمان دینی
در روایتهای بسیاری از امتحان دینداران در دوره غیبت سخن گفته شده است. ایمان و دینداری، در بوته آزمایش گذاشته می شود و مردمان به اصالت ایمان و استواری در نگهداشتن دین خود، سنجیده می شوند. آزمایشهای دینی، برای همه ایمان آورندگان در همه زمانها، قانون الهی است:
«أحسب الناس أن یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون.»
اما این قانون، در روزگار غیبت به دو جهت، مورد تأکید است:
آن که امام (ع) از نظرها پنهان است و منتظران، منتظر اویند و چون این امر، به درازا می کشد، افکار و دعوتهای باطل، در میان مسلمانان پدید می آید و گروهی گمراه می شوند:
امام صادق (ع) می فرماید:
«ان لصاحب هذا الامر غیبتین احدیهما تطول حتی یقول بعضهم: مات، و بعضهم یقول: قتل، و بعضهم یقول: ذهب، فلایبقی علی أمره من أصحابه الا نفر یسیر.»
به راستی مهدی (ع)، دو غیبت دارد. دوم آن، به اندازه ای به درازا می کشد که گروهی می پندارند: وی، مرده است و گروهی می پندارند:
کشته شده و گروهی می پندارند: (ظهور او) گذشته است. پس بر پیروی از او، کسی باقی نماند، مگر مردمانی اندک.
علی (ع) می فرماید:
«یکون له حیرة و غیبة تضل فیها أقوام و یهتدی فیها اخرون.»
به سبب غیبت مهدی (ع)، سردرگمی به وجود می آید می آید که گروهی گمراه می شوند و گروهی دیگر بر هدایت می مانند.
در این دوران، شرایطی به وجود می آید و اوضاعی بر جوامع دینی حاکم می شود که نگاهداشتن دین، بسیار دشوار می شود. بیشترین مردمان، به انگیزه های گوناگون، ایمان دینی خویش را در زندگی از دست می دهند و دینداری را کنار می نهند:
امام صادق (ع) می فرماید:
«و رأیت الناس قد استووا فی ترک الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر و ترک التدین به.»
مردمان را می نگری که در کنار نهادن امر به معروف و نهی از منکر همراه می شوند و نسبت به آن ناباورند.
مهم ترین انگیزه ای که سبب می گردد در این دوران، دینداران به آزمایشهای اعتقادی و عملی بسیار، رو به رو گردند، عبارتند از:
گسترش زمینه های ناباوری: از یک سو، آشکار شدن اختلافها و فتنه های فکری و پیدایش آرا و مسلکهای گوناگون در حوزه اندیشه و باورهای دینی، تردیدها و یأسها را می آفریند و سستی در گرایشها و باورها را پدید می آورد:
امام باقر(ع) می فرماید:
«و اختلاف شدید بین الناس و تشتت فی دینهم.»
و اختلاف شدید میان مردمان رخ دهد و در دین خود، پراکنده می شوند.
از سوی دیگر، رواج مرامها و مسلکهای ناروا و فساد انگیز، در میان مردمان، روح دینداری را در جامعه از بین می برد وپیروی از تعالیم شریعت ناچیز می شود
امام صادق (ع) می فرماید:
«و رأیت الناس ینظربعضهم الی بعض، و یقتدون بأهل الشرور، و رأیت مسلک الخیر و طریقه خالیا لا یسلکه أحد.»
مردمان را می نگری که به پیروی از مرام یکدیگر می پردازند و به بدکرداران اقتدا می کنند، و باور حق و راه آن را می نگری که بی رهروست.
افزایش انگیزه های انحراف و گریز از دین: دینداری، به سبب گذر از تاریخی طولانی، به تیرگیها و پیرایه ها و خرافه ها و سنتهای بشری می آمیزد و بسیاری فهمها و عملکردها و جهت گیری های نادرست و نابخردانه و ارتجاعی و انحرافی و آفت زده به حساب دین گذاشته می شود و در نتیجه، چهره روشن و فطری دین، زیر این لایه های تیره پنهان می گردد و بدین روی، ارزش و اصالت واقعی رویکرد به دین و دیانت از میان می رود و مردمان از آن می رمند:
علی (ع) می فرماید:
«ایها الناس سیأتی علیکم زمان یکفأ فیه الاسلام کما یکفأ الانأ بمافیه.»
ای مردم! به زودی بر شما روزگاری خواهد آمد که اسلام را از حقیقت آن بپردازد، همچون ظرفی که واژگونش کنند و آن از آنچه درون دارد تهی سازند.
یا می فرماید:
«و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا.»
و اسلام پوستین باژگونه پوشد.
ستیزه جوییها با دینداری: خودپرستان و خودکامگان و پیروان باطل، که هماره به دنبال هدفهای دنیا پرستانه اند، چون فرهنگ اصیل دینداری را مانعی بزرگ برای رسیدن به هدفهای خود می بینند، به استفاده از تمامی امکانات و به کار گیری همه راهها و شیوه های ممکن، به ستیز با دین و دینداران می
پردازند و ایشان را در تنگنا و سختی می گذارند:
«و رأیت أهل الباطل قد استعلوا علی أهل الحق و رأیت الشر ظاهرا لا ینهی عنه و یعذر أصحابه… و رأیت الفاسق فیما لا یحب الله قویا محمودا، و رأیت أصحاب الآیات یحقرون و یحتقر من یحبهم.»
اهل باطل را می نگری که بر اهل حق چیره شده و بدیها آشکار گشته از آن نهی نمی شود و پیروان آن در امانند… و فاسق را می نگری که به کردار ناپسندش توانا و مورد تحسین است و مردان حق و پیروان آنان را می نگری که کوچک و ذلیل شمرده می شوند.
وجود این عوامل در محیط دینی دوران غیبت، بویژه فزونی و شدت یافتن آنها در روزگار نزدیک به ظهور، دینداری را بسیار سخت و مشکل می کند تا آن جا که:
پیامبر(ص) می فرماید:
«لأحدهم أشد بقیة علی دینه من خرط القتاد فی اللیلة الظلمأ، أو کالقابض علی جمر الغضا.»
هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را با هر سختی نگاه می دارد، چنان که گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می کند، یا آتش پر دوام را در دست نگاه می دارد.
از همین روی آنان که برای نگهداشتن ایمان دینی خود، در برابر این رخدادها، استقامت نورزند و با اراده قوی سختیها و تنگناها را تحمل نکنند و یا از دیانت خویش بینش و شعور درستی نداشته باشند، از زمره دینداران و منتظران واقعی خارج خواهند شد:
امام صادق (ع) می فرماید:
«لابد للناس من أن یمحصوا، و یمیزوا، و یغربلوا و یخرج فی الغربال خلق کثیر.»
ناگزیر، مردمان امتحان می شوندو از هم تمییز می یابند و غربال می شوند و بسیاری از غربال بیرون می روند (در امتحان، موفق نمی شوند).
در آن روزگار، انسان دیندار باید هوشیارانه و ژرف بینانه اصول خالص دیانت را بیابد و وسوسه های ناهنجار و انگیزه های دور ساز ایمان را از خود دور سازد و این گوهر را در طول زندگی، از آسیب و انحراف نگاه دارد:
امام صادق (ع)، از رواج بسیاری ناروای های دینی در میان مردمان سخن می گوید و در پایان سفارش می فرماید:
«فکن علی حذر، واطلب من الله عزوجل النجاة،… فکن مترقبا! واجتهد لیراک الله عزوجل فی خلاف ما هم علیه.»
خود بر بر حذر دار و از خدا رهایی بخواه… هوشیار باش و بکوش تا خدا تو را در راهی غیر از گمراهی هایی که مردمان در آنند، ببیند.
برای انسان دینداری که در برابر حوادث و پیشامدهای زندگی، بجدّ تصمیم می گیرد و متناسب با اندیشه ها و باورهای خود، موضع مثبت یا منفی بر می گزیند، بروز حوادث دگرگون ساز، در شکفته شدن استعدادهای وجود او اثری سازنده دارد.
چنین شخصی، وقتی در زندگی دینی با حادثه ای رو به رو می شود که با دینداری اش پیوند دارد، ناگزیر است درباره آن بیندیشد و از میان آنچه به نظرش می آید بر پایه اندیشه ای قانع کننده، موضعی جدید برگزیند. هر چه از این گونه حوادث تکرار شود، اندیشه و موضع جدید نیز، پی در پی جریان می یابد. در این روند است که شخصیت و هویت مستقل فردی و اجتماعی شخص شکل می گیرد و دارای موضع فکری و عملیویژه ای می شود که همواره خود را در حفظ و دفاع از آن، متعهد و مسؤ ول می بیند.
در عصر غیبت، آزمایشها، درست همین نقش را برای شکل گیری شخصیت و آشکار شدن موضع دینی متدینان، ایفا می کنند. انسان دیندار، به هر اندازه که بتواند موضع زندگی دینی خود را، در ظرف حوادث و رویدادها، با آموزشها و تعالیم اصیل دینی هماهنگ کند، به همان میزان در آزمایش دینی خود پیروز شده است و آمادگی شرکت در تحقیق عدالت جهانی و برقراری حکومت مهدی (ع) را پیدا خواهد کرد.
بنابراین، قانون آزمایش غربال شدن مؤمنان، در ظرف زمانی غیبت که گمراهی ها و ستمها، هجوم می آورند، در شکوفا شدن حق جویی و خلوص دینی دینداران و شایستگی برای حضور در جهادی فراگیر سخت در رکاب مهدی (ع) نقشی اساسی و زیربنایی دارد.
به فرموده پیامبر (ص):
«انتظار الفرج بالصبر عبادة»
چشم به راه فرج داشتن، همراه با صبر و استقامت، عبادت است.
زیرا در مکتب انتظار و امتحان و تمرین مقاومت، انسانهایی ساخته می شوند که حاملان اصلی ترین اعتقاد و دارندگان راستین ترین و استوارترین موضع حق هستند.
امام صادق (ع) در وصف آنان می فرماید:
«رجال کأن قلوبهم زبر الحدید لایشوبها شک فی ذات الله، أشد من الحجر، لو حملوا علی الجبال لأزالوها.»
یاران مهدی (ع)، مردانی هستند پولاد دل و همه وجودشان یقین به خدا، مردانی سخت تر از صخره ها. اگر به کوهها روی آرند آنها را از جای بر کنند.
چشم به راه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف - جمعی از نویسندگان مجله حوزه