صلواتی هم وزن عرش خدا.
8. وَ عَنّی وَ عَنْ والِدَیَّ؛ و از طرف خودم و پدر و مادرم [درود فرست].
۹. من الصلوات زِنَةَ عَرْشِ اللهِ؛ صلواتی هم وزن عرش خدا.
علاقه به امام، بی حساب است؛ زیرا در این بخش دعا از علاقه به اندازه وزن عرش خدا سخن میگوید که احدی از آن خبر ندارد.
ای امام زمان! سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هر چه خدا بر آن علم دارد. ما وقتی شکر میکنیم، میگوییم: «خدایا! صد هزار مرتبه شکر! » صد هزار مرتبه چیزی نیست. صد هزار تا یک مشت شکر است. یک مشت شکر صد هزار تا میشود. شما که میگویی صد هزار تا شکر؛ یعنی: خدایا! ببین چقدر تو را بالا بردیم! به اندازه صد هزار تا! صد هزار تا چیزی نیست.
دختر کوچک امام حسین علیه السلام که در کربلا پدرش را شهید کردند، و خود او را اسیرش کردند، وقتی در کاخ ابن زیاد و یزید بردند از او میپرسند: «وضع چطور است؟ » نمی گوید: الحمدلله صد هزار تا! بلکه میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَی؛ به عدد دانههای شن الحمدلله». دختر خردسال میگوید: به اندازه دانههای شن؛ ولی ما چه میگوییم؟ صد هزار مرتبه! پس فکر ما خیلی کوچک است.
عرش چیست؟
در قرآن بیست بار به عرش خدا اشاره شده است. در لغت، «عَرش» تختِ پایه بلند و «کرسی»، تخت پایه کوتاه است. وقتی میخوانیم: «وَسِعَ کرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» یعنی کرسی او هستی را در بر گرفته؛ پس عرش او چگونه است؟
عرش یا کنایه از مرکز قدرت الهی است و یا مرکز صدور احکام الهی و مراد از «حاملان عرش» فرشتگانی هستند که تعدادشان هشت نفر معرّفی شده است: ( (یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ) ). [الحاقه/7]
گفتنی است که حقیقت عرش برای ما روشن نیست؛ ولی از مجموع آیات شاید بتوان این مسأله را دریافت که جهان هستی دارای یک مرکز است و خداوند بر آن مرکز احاطه کامل دارد: «اسْتَوی عَلَی
الْعَرْشِ». اجرای اراده الهی از طریق فرشتگانی است که در اطراف این مرکز فرماندهی هستند.
امام صادق علیه السلام فرمود: عرش، همان علم است که خداوند پیامبرانش را از آن آگاه کرده است. [۱]
در کنار کلمه «عرش» آیاتی مطرح است که در جمع بندی آنها انسان به مرکز فرماندهی میرسد، نظیر:
( (اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ) ) [۲]
( (یُدَبِّرُ الْأَمْرَ) ) [۳]
( (… یُفَصِّلُ الآیَاتِ) ) [۴]
( (یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنْ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا) ) [۵]
گردش شب و روز و تدبیر امور و تفصیل آیات و آگاهی از تمام ذرّات هستی و آنچه از آسمان نازل میشود و آنچه به آسمان بالا میرود، نشان گر آن است که تمام این امور در عرش الهی واقع می شود.
مرحوم علامه طباطبایی میفرماید:
عرش، حقیقتی از حقایق و امری از امور خارجی و مرکز تدبیر امور جهان است. [6]
امام صادق علیه السلام فرمود:
عرش و کرسی، از بزرگ ترین درهای عالم غیب هستند. [7]
مراد از عرش، تخت جسمی نیست؛ زیرا تخت، روی آب بند قرار نمی گیرد: ( (وَکانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ) ) ؛ [8] بلکه مراد آن است که روزی که هنوز زمین و آسمان نبود و جهان یکسره آب بود، قلمرو فرماندهی خداوند بر آب بود و پس از پیدایش آسمانها و زمین، ستاد فرماندهی جهان هستی به آسمانها منتقل شد.
—————
[۱]: «العرش هو العلم الذی اطلع الله علیه انبیائه و رسله»، (معانی الاخبار، ص۲۹).
[۲]: اعراف: ۵۴.
[۳]: یونس: ۳.
[۴]: رعد: ۲.
[۵]: حدید: ۴.
[6]: المیزان، ج۸، ص۱۹۱.
[7]: «العرش والکرسی بابان من اکبر ابواب الغیوب»، (التوحید، ص۳۲۱).
[8]: هود: ۷.
آدم
اگر انسان بخواهد بعنوان یک منتظر برای یاری منجی و مصلح بشریت در دوران آخرالزمان آماده شود باید منشاء و ریشه فساد و گمراهی مخلوقات را بشناسد و ابتدا خود را از این فساد نجات دهد تا بتواند در مسیر اصلاح جامعه موثر باشد.
با نگاه اجمالی به ریشه فساد در جریان خلقت انسان متوجه خواهد شد که ریشه تمام مفاسد ، از طرف ابلیس و دار و دسته اوست که قبل از آفرینش انسانها در ارض حیات داشته اند .
اگر افعال و کارکرد ابلیس را بررسی کنیم خواهیم دید در تمام رذائل و فساد ابلیس ملعون اولین کسی است که تمام رذائل و مفاسد را بنیان نهاده است.
اما اصلی ترین موضوعی که در گمراهی ابلیس شاخص و مهم است موضوع « آدم» است.
متاسفانه به دسیسه خود ابلیس و دار و دسته او موضوع و حقیقت مهمی که در طول تاریخ به آن حقیقت مهم اهمیت داده نشده است موضوع « آدم» است
یک نمونه آن را می توان در کتب های درسی امروز علی الخصوص کتب درسی و دانشگاهی شیعیان مشاهده نمود که آثاری از مبحث « آدم» و« آدم شناسی» در کتابها و حتی کتابهای دینی دیده نمی شود.
و موضوع «انسان کامل» بعنوان بدلی است که به جای موضوع « آدم» انتخاب شده است که مطرح کردن بحث « انسان کامل» به نوعی تقابل با ادبیات قرآنی بعنوان «آدم شناسی» محسوب می شود.
زیرا قرآن با ادبیات عالی و خاص خود ، موضوع « آدم » را برجسته نموده است.
پس انسانی که قصد دارد متعلم متسلم در مکتب قرآن و اهلبیت علیهم السلام باشد باید ادبیات قرآنی را برگزیده و بر جسته نماید.
زیرا روشن شدن و برجسته شدن موضوع «آدم» و بحث و بررسی در مورد آن به شناخت ریشه کفر در حال و گذشته جریان خلقت کمک خواهد کرد.
اگر انسان با مباحث ثقلینی آشنا باشد به این حقیقت مهم در جریان خلقت متوجه خواهد شد که موضوع « آدم» در مواقع حساس فرقان کننده ، راهگشا و روشنگر بوده است.
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ [۳۱/بقره] و نامها را به تمامى به آدم بياموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه كرد. و گفت: اگر راست مىگوييد مرا به نامهاى اينها خبر دهيد.
قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ [۳۳بقره] گفت: اى آدم، آنها را از نامهايشان آگاه كن. چون از آن نامها آگاهشان كرد، خدا گفت: آيا به شما نگفتم كه من نهان آسمانها و زمين را مىدانم، و بر آنچه آشكار مىكنيد و پنهان مىداشتيد آگاهم؟
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ [۳۴بقره] و به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد. همه سجده كردند جز ابليس، كه سرباز زد و برترى جست. و او از كافران بود.
گزیده هایی از سفارش های شهدا به خواهران
ای خواهرانم! سعی کنید خیرتان را زیاد کنید و خالص انجام دهید. فقط برای رضای خدا باشد. همیشه خدا را ناظر اعمالتان بدانید.
در انجام واجبات کوتاهی نکنید و نماز را در اول وقت بخوانید و از انجام محرمات دوری کنید.
سعی کنید تحصیل علم همراه با تزکیه و خودسازی باشد.
در خانه و بیرون خانه، نمونه و الگو باشید تا در پیشگاه خداوند پیش حضرت فاطمه، سربلند باشید.
رهبر را تنها نگذارید و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید.
برای زمینه سازی ظهور صاحب الامر، امام زمان (ع) بکوشید که خود و جامعه را پاکسازی نمایید.
دعای کمیل و توسل و ندبه و نماز جمعه را فراموش نکنید.
ای خواهرانم! از شما تمنا دارم و به پهلوی شکسته حضرت زهرا، قسمتان می دهم که حجاب را، حجاب را، حجاب را رعایت کنید و مانند حضرت زینب صبور باشید تا در آخرت از شفاعتشان بهره مند شوید.
ان شاءالله
محمد خامه یار، هزار حنجره آواز، ج 1، ص 198.
ویژگی های دختران شایسته ونا شایسته
در هر جامعه ای تعریف خاصی از خوبی و بدی می شود و معیارهای ویژه ای برای شایستگی مطرح است:
1.با خود و دیگران به نوی، سازگاری نسبی داشته باشد (البته با حفظ حریم و حرکت در مدار خود و عدم اجازه سوء استفاده دیگران از او).
2.به مسئولیت و وظایف شرعی و اجتماعی خود آشنا باشد و آنها را رعایت کند.
3.احساسات و عواطف خود را به خوبی هدایت نموده، تعادل نیروهای احساسی و عقلانی خود را حفظ کند و اجازه سوء استفاده از احساساتش را، به دیگران ندهد.
4.در روابط عاطفی با دوستان و همسالان هم جنس خود، به دوستی های افراطی کشیده نشود.
5.گریز از نامحرم و حفظ حریم در رفت و آمدهای خانوادگی با خویشاوندان و…
خلاصه، دختر شایسته کسی است: که بلند نظر، ثابت قدم، خودساخته، عفیف، باحیا و خوش اخلاق باشد.
ویژگی های دختران ناشایسته
آنچه می توان از میان کتاب های مختلف و فرهنگ جامعه درباره ویژگی ها و خصوصیات دختران ناشایسته بیرون آورد، عبارتند از:
1.ضعف ایمان، اخلاق و معنویت.
2.حسادت به دوستان و همسالان.
3.ظاهر بین و دهن
بین بودن و بدون فکر و تأمل تحت تأثیر هر سخنی قرار گرفتن.
4.ناسازگری و بداخلاقی و ترش رویی با دوستان و افراد خانواده.
5.دروغ گویی و دوری از صداقت در زندگی شخصی و اجتماعی
6.نسنجیده گویی.
7.خودپسندی، خودخواهی، غرور، تکبر و خودرایی
8.بی حیایی، بی عفتی، بی مسئولیتی و بی ارادگی
9.پرحرفی، پروریی، پرخوری و پر خوابی
برای ریحانه ( رهنمودهایی برای دختران جوان ) - محمود اکبری
ارزش دختر در اسلام
دختر در فرهنگ اسلامی از ویژگی ها و جایگاه خاصی برخوردار است. در منابع اسلامی با تعبیرات جالبی چون ریحانه (گل)، قواریر (بلور)، حسنات (نیکی ها) و بهترین فرزندان از او یاد شده است.
پیامبر گرامی اسلام درباره دختر نازنین خود فاطمه زهرا فرمود : «ریحانه اشمها1: ریحانه ای است که می بویم او را.
1. مکارم الاخلاق، ص 251؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 101.
امام سجاد در تعبیر جالب و لطیفی فرمود:
هنّ قواریر لا تکسروهنّ؛ 1
دختران و زنان بلورند، آنها را نشکنید.
نیز فرزند بزگوارش صادق آل محمد (ص) فرمود:
البنات حسنات و البنون نعمه و انما یثاب علی الحسنات و یسئل عن النعمه؛ 2
دختران حسنات و نیکی اند و پسران نعمت، همانا بر حسنات ثواب شود و از نعمت سؤال می شود.
و پیامبر اسلام فرمود:
«خیر اولادکم البنات3، بهترین اولاد شما دخترانند.»
امام رضا (ع) فرمود:
ان الله علی الاناث ارقّ منه علی الذّکور. 4
«خداوند بر زنان و دختران نسبت به مردان و پسران مهربانتر است.»
پیامبر (ص) فرمود:
خیرلکم خیرکم لنسائه و لبناته؛
بهترین شما کسی است که برای زنان و دختران بهترین باشند. 5
نیز فرمود:
هر کس دو خواهر یا دو دختر داشته باشد، به آنان احسان نمایند. من و او در بهشت هماند این دو انگشت (سبابه و وسطی) در کنار هم خواهیم بود. 6
خود پیامبر آن قدر به دخترش، حضرت فاطمه، احترام می گذاشت که مردم تعجب می کردند و با تماممقامی که داشت، دست دخترش را می بوسید و به هنگام مراجعت از سفر، نخستین کسی که دیدار می کرد دخترش فاطمه بود و هنگامی که می خواست به سفر برود، از آخرین خانه ای که خداحافظی می کرد، خانه فاطمه (ع) بود. 7
1 . مکارم الاخلاق، ج 1، ص 240.
2 . وسائل الشیعه، ج 15، ص 104.
3 . همان، ج 4، ص 79.
4 . همان، ج 15، ص 104.
5 . نهج الفصاحه، حدیث 1522.
6 . مستدرک، ج 15، ص 118.
7 . تفسیر نمونه، ج 11، ص 275.
برای ریحانه ( رهنمودهایی برای دختران جوان ) - محمود اکبری