آیا زن و مرد یکسان هستند یا متفاوت؟
زن و مرد هر دو از نظر انسانیت شبیه هستند و خداوند این نکته را که افق رشد معنوی دو جنس تفاوتی ندارد اینگونه بیان فرموده است: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﭘﺎﻙ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩﺍﻯ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻋﻤﻠﻰ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ، ﻣﻰﺩﻫﻴﻢ(نحل:97).
زن و مرد اما در کنار شباهتهای بسیار تفاوتهای کلیدی و مهمی دارند. این تفاوتها واقعی و خلقتی است نه آنکه همهاش بخاطر آموزش و محیط باشد. مرد و زن در همه فرهنگهای دنیا تفاوتهای جسمی آشکاری دارند، میانگین قد و قدرت ماهیچهای مردان همواره بیشتر از زنان است، زنان برخلاف مردان قدرت فرزندآوری و شیردهی دارند، تفاوتهای اسکلتی شناخته شدهای میان دو جنس دیده میشود و … همچنین در روانشناسی فیزیولوژیک به خوبی نشان داده شده که مغز زنان و مردان در دوره جنینی تحت تاثیر هورمونهای جنسی تفاوتهایی پیدا میکند که موجب تفاوت در ویژگیهای روانشناختی زن و مرد میگردد. بنابراین همه تفاوتهای رفتاری مشاهده شده میان زن و مرد حاصل فرهنگ و تربیت نیست بلکه بخش مهمی از آن حاصل خلقت و تغییر ناپذیر است و چنانچه به زور تغییر یابد به ناهنجاری و بیماری ختم میگردد.
تفاوت ظرفیتهای جسمی و روانی زن و مرد برای هر یک امتیازاتی نسبت به دیگری ایجاد می کند و هر کدام را برای کاری مناسب می کند و یا آسیب پذیر می سازد.
این دو مکمل هم هستند یعنی میتوانند نقایص هم را پوشش بدهند به همین دلیل موجب آرامش هم می شوند.
“وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ [ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴﺖ] ﺍﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻰ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻳﺎﺑﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ؛ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ [ﻛﺎﺭ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﻴﺰ] ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ(روم:21).
مثلا زن هوش هیجانی بیشتری دارد و مرد هوش محاسباتی بیشتری. زن جزئیات را بهتر تشخیص می دهد اما در تشخیص کلیات غفلت می کند و مرد برعکس. زن مهربان است و مرد شجاع. و ….
پس هرکسی را بهر کاری ساختند
وقتی تفاوت توانمندی داریم باید تفاوت وظایف داشته باشیم زیرا نقش فرد اگر با تواناییاش سازگار نباشد باعث فرسودگی جسمی و روانی او می شود.
وقتی وظایف متفاوت بود باید اختیارات و حق و حقوق هم متفاوت باشد.
عدالت همان برابری نیست وگرنه من باید به همه کلاس یک نمره یکسان میدادم. برابری ظلم است و عدالت یعنی قرار دادن هر چیز به جای خود. عدالت یعنی سنگینی وظایف من با حجم اختیاراتم و حقوقم بخواند. تفاوت در تواناییها⬅ تفاوت در وظایف⬅ تفاوت در اختیارات و حقوق. این یک اصل بدیهی عقلی است. خانواده یک سیستم است و هر سیستم از اجزایی درست شده که با هم فرق دارند و گرنه سیستم نیست، و هر جزء کاری می کند متفاوت از دیگر اجزاء.
در یک تیم یا سیستم نقشهای مختلفی هست و حتما و الزاما یکی از این نقشها نقش رهبری تیم است، هر نقشی باید متناسب با تواناییهای ذاتی افراد واگذار شود، با توجه به شجاعت و قدرت بدنی و کل نگری (نگاه استراتژیک)، روحیه حمایتگری و حفاظت و … در مرد و همچنین ظرفیت بالاتر بدنی و ذهنی برای پول درآوردن رهبری خانواده با مرد است و خانوادههایی که رهبر آنان زن است به دلیل فرسودگی زودهنگام زن و به دلیل اینکه روانشناسی زن اینست که مرد ضعیف را دوست ندارد و به دلیل اینکه دختران خانواده فقط توسط محبت یک پدر مقتدر اشباع عاطفی میشوند بنابراین خانوادههای زن سالار نابهنجار بوده و کارکرد طبیعی ندارند. امتیازاتی که به مرد داده شده به دلیل بار رهبری و وظیفه تامین اقتصادی و حفاظت خانواده است که به عهده اوست. در مقابل برای زن حقوق دیگری در نظر گرفته شده که متناسب با وضعیت و نیازهای اوست. اجازه زن از مرد برای خروج از منزل به دلیل وظیفه حفاظتی مرد است. الان یک مقام بلندپایه هر جا بخواهد برود باید اول از تیم حفاظتی خود اجازه بگیرد و این به معنای برتری مامور حفاظت بر آن مقام بلندپایه نیست.
در مورد ارث زن و مرد، دیه زن و مرد، تعدد زوجات، شهادت در دادگاه، حجاب متفاوت زن و مرد، قبلا مطالبی نوشتهام که بتدریج برای مطالعه کسانی که از تعصب به دورند میگذارم.
دکتر سید علی مرعشی (پزشک، متخصص روانشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز)
دختر موجودی است محبت طلب
در فضای خانواده دخترها بیش از پسرها به محبت و توجه نیاز دارند. اما هر محبت و توجهی هم آنها را سیراب نمیکند. آنها به محبت یک پدر مقتدر نیاز دارند تا مطمئن شوند یک فرد قوی آنها را دوست دارد و حمایتشان میکند.
اگر پدر به دخترش محبت نکند، قربان صدقه او نرود، از او تعریف نکند و مهر نثارش نکند، دختر گرسنگی عاطفی و احساس بی پشتوانگی و ناامنی پیدا میکند. آنگاه گدای چشمک فلان پسر بی سر و پا و هرزهای میشود که از دختر مانند دستمال کلینکس استفاده کرده و پس از رفع نیاز دورش میاندازد.
اما اگر پدری که محبت میکند ضعیف باشد و کلاهش پشم نداشته باشد و فاقد اقتدار و قاطعیت کافی باشد، محبت او برای دختر پشتوانه محسوب نمیشود و ارزشی ندارد. باز هم دختر، فقیر عاطفی و محتاج چشمک آن پسر هرزه و یک موجود فریب خور است.
زنان میتوانند در عرصه خانواده به انحاء مختلف اقتدار شوهر خود را بشکنند، این نه هنر است نه زیاد زحمتی دارد. اما باید بدانند اگر ابهت پدر شکسته شد، اول از همه مادر آسیب میبیند زیرا زن، مرد ضعیف را دوست ندارد و محتاج مردان دیگر خواهد شد. دوم دختر خانواده است که آسیب میبیند. زیرا اقتدار حامی او از بین رفته و محبت پدر بی ارزش شده. حال زن و دختر خانواده باید در خیابان و پاساژ و بازار و فضای مجازی و دانشگاه و اداره و… به دنبال محبت ظاهری یک مرد به ظاهر مقتدر بگردند تا گرسنگی عاطفی خود را تسکین دهند. برای خریدن این محبت هم باید حیای خود را بفروشند و جنسیت خود را به حراج بگذارند. جز خودنمایی و عشوه گری و التماس نگاه آلوده مردان چاره دیگری نیست.
نتیجه ساده: مردان ضعیف و نامقتدر و خانواده های زن سالار نتیجه شان زنان و دختران بی حیا است.
حال قابل درک است که چرا لشکر سیاسیون خائن در سیاستها و گفتارشان و سلبریتی های پول پرست خودنما در فیلمهای پلیدشان اینهمه در تضعیف مرد میکوشند؟ آنها به دنبال اضمحلال نهاد خانوادهاند؛ زیرا امنیت و قدرت هر کشور و ملتی به استحکام خانواده های آن کشور و ملت بستگی دارد. آنها مامورند با ایران قوی مبارزه کنند.
دکتر سید علی مرعشی (پزشک، متخصص روانشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز)
چهار توصیه کاربردی از پیامبر خدا (صل الله علیه و آله)
پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله:
اِعْمَلْ بِفَرائِضِ اللّه، تَكُنْ مِنْ اَتْقَى النّاسِ، وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللّه، تَكُنْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ، وَ كُفَّ عَنْ مَحارِمِ اللّه، تَكُنْ اَوْرَعَ النّاسِ، وَاَحْسِنْ مُجاوَرَةَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مؤمِنا
◻️ به واجبات خــدا عمل كن، تا با تقـواترين مردم باشى؛
◻️ به تقسيم خــدايى راضى باش، تا بى نيـازترين مردم شوى؛
◻️ از حرامهاى خــدا پرهيزكن، تا پرهيزكارترين مردم باشى؛
◻️ با كسى كه همسـايه توست، خوشرفتارى كن، تــا مـؤمـن بـاشى.
منبع: أمالى مفيد، ص .۳۵۰
نمادهای هشتگانه وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن کریم
با توجه به این که قرآن کریم، خود در پی وحدت اسلامی است، برنامه جامع، عملی و گسترده ای را برای تحقق آن، ترسیم می کند که شامل اصول والا و برگرفته از ارزش های حیاتی آن است. ما در این جا، به نمادها و اصول آن اشاره می کنیم:
1 بیان «محور» وحدت
به تعبیر قرآن کریم: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعا وَ لا تَفَرَّقُوا» (103 / آل عمران)، و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید. «ریسمان الهی» و ابزار تحقق خشنودی او، خود اسلام و قرآن و هر خط و مرزی است که خطا در آن راه نیابد.
2 یادآوری «دستاوردهای» وحدت
برای آن است که احساس ضرورت وجودی وحدت، همواره دردل ها، زنده بماند و امت را به فراتر رفتن از اختلافات گذرا و به یک سو نهادن آن ها، فراخواند:
«وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ کُنْتُمْ اَعْدآءً فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْوانا وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ ایاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (103 / آل عمران)، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که دشمنان یکدیگر بودید ؛ پس میان دل های شما الفت برقرار کرد تا به لطف او برادران هم
شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه های خود را برای شما روشن می کند باشد که راه یابید.
3 تأکید بر وحدت «اصل و راه و هدف»
تأکید بر این که اصل، یکی است: «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ» (1 / نساء) ؛ همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید. و انگشت بر این نکته که راه هم یکی است : «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وَصّی بِه نُوحا وَ الَّذی اَوْحَیْنا اِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِه اِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی اَنْ اَقیمُوا الدّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فیهِ» (13 / شوری)؛ از احکام دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم که: دین برپادارید و در آن تفرقه اندازی مکنید. یعنی همه حرف پیامبران الهی در یک جمله خلاصه می شود که عبارتست از: دین«مدار بودن و پرهیز از اختلاف» .و بر یگانه بودن هدف نیز، تأکید می کند: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ» (56 / ذاریات)، و جن و انس را نیافریدم جز برای آن که مرا بپرستند. و سرانجام، همگان را فرامی خواند تا به اتفاق، وارد حوزه «تسلیم کامل در برابر خداوند» متعال گردند: «یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّهً وَلاتَتَّبِعُواخُطُواتِ الشَّیْطانِ» (208 / بقره)، ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی به اطاعت خدا درآیید و گام های شیطان را دنبال می کنید.
4 کاشت بذر اخلاق گرایی، «فداکاری و ایثار»
کاملاً روشن است که از جمله شرایط وحدت و پیمودن راه مشترک، به فراموشی سپردن بسیاری از منافع فردی و کار در چارچوب منافع جمع و گروه واحد است ؛ در این میان، اسلام عزیز، تنها ایدئولوژی ای است که در ضمن یک برنامه پرشکوه، مشکل اجتماعی «تضاد میان خواست های فردی و منافع جمع» را حل می کند و بدین ترتیب، اساس وحدت را پی می ریزد. از جمله محتویات این برنامه، کاشت بذر اخلاق گرایی و پرورش روحیه ایثار در جان ها «وَ یُؤْثِروُنَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ» (9 / حشر) ؛ و هر چند در خودشان احتیاجی مبرم باشد دیگران را بر خودشان مقدم می دارند. وپروراندن روحیه کار و تلاش در راه خدا «اِنَّمانُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لانُریدُمِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا» (9/انسان) ؛ ما برای خشنودی خداست که شما را اطعام می کنیم و پاداش وسپاسی از شما نمی خواهیم.
5 تفویض اهداف والا و «مسؤولیتهای بزرگ»
از جمله شیوه قرآن کریم، تفویض اهداف والای امت و واگذاری وظایف و مسؤولیت های بزرگ و تمدن ساز به آنهاست؛ برای مثال می فرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ»، شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید.
و در جای دیگری می گوید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّهً وَسَطا لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدا» همان گونه ( که قبله شما ، یک قبله میانه است) شما را نیز امّت میانه ای قرار دادیم ( در حدّ اعتدال که میان افراط و تفریط هستید) تا گواه بر مردم باشید. (143 / بقره)
6 بیان معیارهای «برتری»
ملاک های برتری ازنظرقرآن کریم، ازاین قرارند:
تقوی: «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ اَتْقیکُمْ» (13 / حجرات)
دانش: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذینَ لایَعْلَمُونَ؟» (9 / زمر)
جهاد و کوشش: «فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ عَلَی الْقاعِدینَ دَرَجَهً» (95 / نساء)
کاملاً روشن است چنان چه این معیارها،از سوی جامعه و امت، پیاده گردد، دارای بیشترین هم پیوندی و همبستگی خواهد گشت.
7 تأکید بر «نقاط مشترک»
«قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا اِلی کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ اَلاّ نَعْبُدَ اِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئا وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضا اَرْبابا مِنْ دُونِ اللّهِ» (64 / آل عمران) ؛ بگو «ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است متمرکز شویم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد.
چنین کاری، مسلمازمینه خوبی برای تفاهم و نیل به حقیقت فراهم می آورد. این شیوه، ناگزیر باید ما مسلمانان را به انگشت گذاردن بر نقاط مشترک میان خود، سوق دهد؛ نقاط مشترکی که بی تردید خیلی بیش از آنی است که تصورش می رود و شامل همه زمینه ها، می گردد.
شگفت این که برخی از ما، آماده همزیستی با یک کمونیست ملحد هستیم و با آرامش و خونسردی با او بحث می کنیم ؛ اما احیانا آمادگی آن را نداریم که به روی مسلمانی که در برخی موارد جزیی با او اختلاف نظر داریم، نگاه کنیم! آیا این کار، مربوط به دشمنان خدا نیست؟
8 شیوه های مثبت گفت و گو
قرآن کریم، برای گفت و گو با دشمنان، شیوه عملی و بسیار جالبی را مطرح می سازد، درباره دوستان و پیروان که جای خود دارد. قرآن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می آموزد تا به رغم ایمان شدید پیامبر به باورهای خود، به کافران بگوید: «وَ اِنّا اَوْ اِیّاکُمْ لَعَلی هُدًی اَوْ فی ضَلالٍ مُبینٍ» (24 / سبأ) ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم.
این شیوه های کاملاً منطقی و عملی در گفت و گوها و روشی برتر برای نیل به یک نتیجه صحیح از چنین راهی است. ناسزاگویی و طرد و ضرب و شتم و امثال آن، نه تنها هیچ نتیجه ای به دست نداده تأثیر مثبتی به جای نمی گذارد، اثر معکوس هم دارد. گفت و گوی آرام و علمی و منطقی میان دو طرفی که به رغم اختلاف در داده ها و زمینه ها، آماده پذیرش حق و به دنبال حقیقتند و در این راه از برهان و استدلال منطقی بهره می گیرند، ضامن رسیدن به باورهای مشترک و تشکیل پایه و مبنایی برای وحدت و عرصه ای برای همکاری های مشترک است.
منبع: وحدت از دیدگاه شیعه و اهل سنت
نهم ربیع
نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت و ولایت حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر همگان تبریک و تهنیت باد.