سيره امام حسين عليه السلام
1. غيبت يكي از گناهان كبيره محسوب مي شود و هر مسلماني بايد از اين منكر جلوگيري كند. در اين مورد، امام حسين عليه السلام به زيباترين صورت عمل كرده است. آن حضرت به مردي كه در حضورش غيبت مي كرد، هشدار داد و با اين جمله او را از عمل ناپسندش باز داشت: “يَا هَذَا كُفَّ عَنِ الْغِيبَةِ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ؛ اي مرد! از غيبت كردن بپرهيز كه غيبت غذاي سگهاي جهنم است.”
2. امام حسين عليه السلام در نامه اي به معاويه به اقدامات غير شرعي و غير قانوني وي اعتراض كرد و او را در خصوص عواقب تأسف بار اعمال زشتش مورد سرزنش قرار داد و فرمود: “اي معاويه! قصاص خدا را به ياد داشته باش و به حساب رسي الهي در روز قيامت يقين كن و بدان كه خداوند متعال كتابي دارد كه از ثبت هيچ عمل ريز و درشت فروگذاري نمي كند.
3. پيشواي سوم شيعيان در يكي از مهم ترين سخنرانيهاي خود، امر به معروف و نهي از منكر را متوجه عالمان صاحب نفوذ جامعه مي كند و كساني را كه بايد در اين مسير - پيشقدم باشند، مورد خطاب سرزنش آميز خود قرار مي دهد. آن حضرت از بي توجهي دانشمندان و عالمان به مسائل جاري و توجه نكردن آنان به نابود شدن ارزشهاي اسلامي و تضييع حقوق محرومان به شدت ناراحتي خود را ابراز مي دارد و مي فرمايد:
“شما اي عالمان، بزرگان و مسئولين صاحب نفوذ جامعه! حق ضعيفان و بينوايان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود مي پنداشتيد، طلب كرديد و در به دست آوردنش اصرار ورزيديد و آن را گرفتيد؛ امّا در راه خدا نه مالي بخشيديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه با اقوام و بستگانتان [كه مقدّسات و ارزشهاي اسلامي را به سخره گرفته بودند] به مخالفت برخاستيد.
آيا با اين پرونده سياه و اعمال زشت، بهشت و همنشيني با پيامبران را آرزو مي كنيد و با اين حال مي خواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد!
شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي شكسته مي شود، ولي هيچ نگران و خشمگين نمي شويد؛ در حالي كه براي شكسته شدن پيمانهاي پدرانتان [و همفكرانتان ]ناله سر مي دهيد و آشفته خاطر مي شويد.”
4. بدون ترديد امام حسين عليه السلام تمام هستي خود را در راه امر به معروف و نهي از منكر تقديم كرد و همچنان كه قبلا در پيام آن حضرت اشاره شد، ايشان بالاترين سعادت را شهادت در اين راه اعلام فرمود. امام صادق عليه السلام در زيارت اربعين حضرت سيد الشهداءعليه السلام مي فرمايد:
“وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ؛[خداوندا!] امام حسين عليه السلام خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از جهل و ناداني و حيرت گمراهي رها سازد.”
آري، امام حسين عليه السلام با تمام وجود تلاش مي كرد تا معروف را به مردم بشناساند و به سوي آن متمايل سازد و منكر را نيز به آنان معرفي نمايد و از گسترش آن باز دارد و در اين راه حاضر شد كه به شهادت برسد و خون خود و يارانش را تقديم كند تا ناآگاهان، آگاه شوند و غفلت زدگان بيدار گردند.
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملت خوابيده را بيدار كرد
سيره امام حسين عليه السلام
1. غيبت يكي از گناهان كبيره محسوب مي شود و هر مسلماني بايد از اين منكر جلوگيري كند. در اين مورد، امام حسين عليه السلام به زيباترين صورت عمل كرده است. آن حضرت به مردي كه در حضورش غيبت مي كرد، هشدار داد و با اين جمله او را از عمل ناپسندش باز داشت: “يَا هَذَا كُفَّ عَنِ الْغِيبَةِ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ؛ اي مرد! از غيبت كردن بپرهيز كه غيبت غذاي سگهاي جهنم است.”
2. امام حسين عليه السلام در نامه اي به معاويه به اقدامات غير شرعي و غير قانوني وي اعتراض كرد و او را در خصوص عواقب تأسف بار اعمال زشتش مورد سرزنش قرار داد و فرمود: “اي معاويه! قصاص خدا را به ياد داشته باش و به حساب رسي الهي در روز قيامت يقين كن و بدان كه خداوند متعال كتابي دارد كه از ثبت هيچ عمل ريز و درشت فروگذاري نمي كند.
3. پيشواي سوم شيعيان در يكي از مهم ترين سخنرانيهاي خود، امر به معروف و نهي از منكر را متوجه عالمان صاحب نفوذ جامعه مي كند و كساني را كه بايد در اين مسير - پيشقدم باشند، مورد خطاب سرزنش آميز خود قرار مي دهد. آن حضرت از بي توجهي دانشمندان و عالمان به مسائل جاري و توجه نكردن آنان به نابود شدن ارزشهاي اسلامي و تضييع حقوق محرومان به شدت ناراحتي خود را ابراز مي دارد و مي فرمايد:
“شما اي عالمان، بزرگان و مسئولين صاحب نفوذ جامعه! حق ضعيفان و بينوايان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود مي پنداشتيد، طلب كرديد و در به دست آوردنش اصرار ورزيديد و آن را گرفتيد؛ امّا در راه خدا نه مالي بخشيديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه با اقوام و بستگانتان [كه مقدّسات و ارزشهاي اسلامي را به سخره گرفته بودند] به مخالفت برخاستيد.
آيا با اين پرونده سياه و اعمال زشت، بهشت و همنشيني با پيامبران را آرزو مي كنيد و با اين حال مي خواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد!
شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي شكسته مي شود، ولي هيچ نگران و خشمگين نمي شويد؛ در حالي كه براي شكسته شدن پيمانهاي پدرانتان [و همفكرانتان ]ناله سر مي دهيد و آشفته خاطر مي شويد.”
4. بدون ترديد امام حسين عليه السلام تمام هستي خود را در راه امر به معروف و نهي از منكر تقديم كرد و همچنان كه قبلا در پيام آن حضرت اشاره شد، ايشان بالاترين سعادت را شهادت در اين راه اعلام فرمود. امام صادق عليه السلام در زيارت اربعين حضرت سيد الشهداءعليه السلام مي فرمايد:
“وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ؛[خداوندا!] امام حسين عليه السلام خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از جهل و ناداني و حيرت گمراهي رها سازد.”
آري، امام حسين عليه السلام با تمام وجود تلاش مي كرد تا معروف را به مردم بشناساند و به سوي آن متمايل سازد و منكر را نيز به آنان معرفي نمايد و از گسترش آن باز دارد و در اين راه حاضر شد كه به شهادت برسد و خون خود و يارانش را تقديم كند تا ناآگاهان، آگاه شوند و غفلت زدگان بيدار گردند.
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملت خوابيده را بيدار كرد
هشدار مژده است
من حدرک ، کمن بشرک . -ج / 59
کسی که تو را هشدار میدهد مانند کسی است که به تو مژده میدهد .
شرح :
گاهی پدر و مادرها ، و بزرگترها ، و دوستان خوب و دلسوز ، از روی خیرخواهی ، و برای آن که ما را از انجام کارهای بد باز دارند ، مجبور میشوند به جای نرمش و ملایمت ، با لحنی تند و درشت ، هشدار دهند و ما را ، از کاری که میخواهیم انجام دهیم ، بر حذر و بیمناک سازند .
ممکن است بعضی افراد ، اینگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند ، و از لحن تند و هشدار دهنده کسی که با درشتی از انجام کار بد آنها جلوگیری میکند ، ناراحت شوند .
ولی ، فرزند عزیز ، این را بدان که : وقتی کسی با درشتی و تندی ، به تو هشدار میدهد و از انجام کارهای بد تو جلوگیری میکند ، مثل کسی است که بالحنی ملایم و مهرآمیز ، به تو مژدهیی را میدهد .
به عنوان مثال : وقتی کسی تو را از تنبلی در مدرسه و بازیگوشی در خانه باز میدارد ، و بالحنی تند میگوید : «در خواندن درسهایت تنبلی نکن ، چون بیسواد و بیکاره بار میآیی و بدبخت میشوی»، مثل کسی است که به تو مژده میدهد و میگوید : «شاگرد اول شدهای و بزرگترین جایزه نصیب تو شده است».
پس ، از هشدار و انتقاد سازندهناراحت نشو بلکه خوشحال و متشکر باش زیرا انتقاد بجا ، انسان را متوجه اشتباه خود میکند و باعث برطرف شدن عیب و ایراد میگردد .
پندهای کوتاه از نهج البلاغه - بنیاد نهج البلاغه
«دیدگاه فوکایاما در مورد ایران و مذهب شیعه»
فوکومایا در آن کنفرانس اسرائیلی، «سینما» را یکی از ابزارهای این تئوری نامید که می تواند به «نابودی مقاومت شیعی» مدد رساند و از سینمای هالیوود خواست تا در تولیداتش به خلق فرهنگی، جایگزین برای «اسلام» بیاندیشد. حتی بعد ها در سال 2002 که «ریدلی اسکات» فیلم «سقوط شاهین سیاه» را برای پنتاگون ساخت، تحلیلگران گفتند که این فیلم بر اساس همان تئوری فوکایاما ساخته شده است. فوکایاما در نظریه اش می گوید: «برابر اسناد تاریخی سال 2007 را سال رویارویی غرب با شیعه می دانیم. باید با برنامه دقیق شیعه را جمع کنیم و خودمان گسترش بیابیم». فوکایاما می گوید: «ما هلالی داریم به نام هلال شیعه که از سوریه و عراق و عربستان می گذرد و تیری را در دست دارد که عقبه اش در قندهار است و به سمت قدس نشانه رفته است. در آرماگدون ما با این تیر مواجه هستیم. از قدس تا قندهار منطقه استراتژیک شیعه است» می گوید: «آمریکا باید افغانستان را اشغال کند تا این تیر نتواند از این طرف شلیک شود» فوکایاما در ادامه می گوید: «شما باید ولایت فقیه را بزنید، بعد اگر بپرسید چگونه می شود ولایت فقیه را زد؟ من می گویم در قانون اساسی» در قانون اساسی آنچه موجب قوام و بقای ولایت فقیه است شورای نگهبان است اگر بتوانید این رکن را از قانون اساسی حذف کنید بخود ولایت فقیه هم در یک رفراندوم زده می شود! شما باید این فیلتر را از بین ببرید. شورای نگهبان هم جز با حمله به نظارت استصوابی از بین نمی رود. وی می گوید: «اگر توانستید ولایت فقیه را بزنید بلافاصله پرنده شیعه افت می کند و سقف پروازش کاهش می یابد و تیرهای شما به راحتی به او می خورد»؛ آن وقت میکروپولتیک میل های شما، اثر می کند، فنا ناپذیری و تهدید ناپذیری هم به طریق اولی از بین می رود. چنین جامعه ای از درون فرو می ریزد بدون این که یک تیر شلیک کنید. می گوید: اگر ولایت فقیه را زدید در گام بعدی، شهادت طلبی این ها را،به رفاه طلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را زدید خود بخود اندیشه امام زمانی، از جامعه شیعه رخت بر می بندد، این لاابالی گری ها و اباحه گری ها در جامعه گسترش می یابد.(www.tebyan.net/hawzah/alookat…/2010/…/146974.html ) برای آشنایی با نظریه پایان تاریخ فوکایاما و نقد و اشکالات آن به منابع زیر مراجعه شود ؛ انقلاب اسلامی و نظریه پایان تاریخ , محمد مددپور - مطالعه تطبيقي نظريّه پايان تاريخ فوكوياما و اندیشه مهدویت ,شهريار نجفپور, www.mahdaviat-
«دیدگاه فوکایاما در مورد ایران و مذهب شیعه»
فوکاياما در کنفرانسی که در اورشليم برگزار شد به ترسيم انديشه سياسی شيعه پرداخت. او در اين کنفرانس که بازشناسی هويت شيعه نام داشت می گويد: « شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ ». این مطالب را وی در اوج پیروزی های ما در سال 1365 می گوید و ادامه می دهد: «بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد». بر اساس نظریه فوکایاما بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است. او می گوید: «بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است» شیعه با این دو بال افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی، اخلاقی و … به آن نمی رسد. آن نقطه که خیلی اهمیت دارد بعد سوم شیعه است می گوید: «این پرنده زرهی بنام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است» در بین کلیه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است؛ یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد. این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است. فوکایاما معتقد است: «ولایت پذیری شیعه که بر اساس صلاحیت هم شکل می گیرد، او را تهدید ناپذیر کرده است» در توضیح فنا ناپذیری شیعه می گوید: « شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر می شود» و جنگ ایران و عراق را مثال می زند. سال 1364 می گوید: « این ها فاو را تسخیر کردند می روند کربلا را هم بگیرند، اینجا (قدس) را هم قطعاً می گیرند». پیشنهاد می کند که با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقف کنید. وی پس از پایان جنگ، یک مهندسی معکوس برای شیعه و یک مهندسی صحیح برای خودشان نوشت. مهندسی معکوس برای شیعیان ایران این است که ابتدا ولایت فقیه را بزنید. تا این را نزنید نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدی تجاوز کنید. وی نظریه ای با عنوان «میکروپولتیک میل ها و میکروفیزیک قدرت» ارائه می دهد و می گوید برای پیروزی بر یک کشور باید «میل مردم» را تغییر دهیم اگر میل مردم از شهادت طلبی، ایثار، جوانمردی و دهها عاملی که به عنوان فرهنگ شکل گرفته است به رفاه طلبی، غرب زدگی و … تغییر نیابد مانند این است که آب در هاون می کوبید. این میل ها هم تغییر نمی کنند مگر این که ارکان یک قدرت از آن حمایت کند. وی راه برخورد با این جریان را تضعیف ولایت فقیه می داند. او می گوید در صورت تضعیف ولایت فقیه، رفاه طلبی جای شهادت طلبی را می گیرد و پس از آن اندیشه عدالتخواهی و انتظار نیز از جامعه رخت بر می بندد. فرآیند «فروپاشی ایدئولوژیک» در پروژه «ناتوی فرهنگی» یک اصل بنیادین دارد که در هر دوره تاریخی به شکلی ظهور می کند. او کلید این فروپاشی را «نابودی روحیه مقاومت» در میان ایرانیان دانست و گفت که «برای پیروزی بر یک ملت باید میل و ذائقه مردم را تغییر داد» و کافی است «شهادت طلبی این ها را به رفاه طلبی تبدیل کنید».