بسترسازی فرهنگ انتظار
فشار سیاسی و سرکوبگری حاکمان عباسی روز به روز فزونی مییافت و شیعیان بیشتر در مخمصه قرار میگرفتند. از سویی، شیعه به تدريج در آستانه تحولی شگرف و جدید به نام غیبت قرار میگرفت، و خلأ وجود امام برای مردمی که او را پناهگاه خویش میدانستند بسیار سخت و مشکلآفرین بود، و چه بسا احتمال داشت به انحراف آنان از دین بینجامد. از اینروی، امام هادی علیه السّلام برای آمادهسازی افکار عمومی به دو حرکت مهم دست زد:
1. روایتهای ناظر به غیبت: برای آمادهسازی ذهنهای شیعیان، امام هادی علیه السّلام مطالبی درباره حضرت مهدی (عج) و غیبت ایشان مطرح میکرد و زمینه را برای غیبت حضرت حجت و انتظار فرج آماده میساخت. در روایتی آمده است:
«جمعه، روز نوهام مهدی است که گروه جویای حق گرد او جمع میشوند، و اوست که زمین را پر از عدل و داد میکند، همانگونه که پر از جور و ستم شده است. زمانی که پیشوای شما از میان شما رفت، هر آن منتظر فرج باشید».
2. شبکه ارتباطی وکالت: از جمله اقدامات امام در زمینه هدایت و کنترل جامعه اسلامی و همچنین ایجاد زمینه برای عصر غیبت، ایجاد شبکه ارتباطی وکالت بود. امام، افرادی را با عنوان وکیل و نایب برای خود برمیگزید و به مناطق مختلف میفرستاد تا در نتیجه ارتباط مردم با آنان زمینه برای دوران غیبت و مسئله نواب خاص و نواب عام پدید آید.
تصویر امامان شیعه در دایره المعارف اسلام - ترجمه و نقد - محمود تقی زاده داوری
مناظرههای علمی و اعتقادی
ج) مناظرههای علمی و اعتقادی
امامان معصوم علیهم السّلام گنجینه معارف الاهی و زبان گویای دیناند. آنان با بیان شیوا و روشنگر خود جهل و تاریکی را از بین میبرند و نور دانایی را در دلها میتابانند.
خلافت عباسی از زمان مأمون با تحولی علمی روبهرو شد. در این دوره افکار و عقاید گوناگونی به جهان اسلام راه یافت و خلفای عباسی برای نشان دادن برتری و فضل خود و مبارزه با فضایل امامان علیهم السّلام مناظراتی میان امامان و دانشمندان مختلف داخلی و خارجی ترتیب میدادند تا بهزعم خود، با درهم شکستن چهره علمی امامان، دانش و امامت ایشان را به چالش بکشند. البته نه تنها در این اقدام به موفقیتی نمیرسیدند، بلکه رسوا و مفتضح میشدند. متوکل عباسی بدین منظور دو تن از دانشمندان به نامهای «یحیی بن اکثم» و «ابن سکیت» را فراخواند تا نشستی علمی با امام ترتیب دهند.
مناظره با این سکیت: متوکل از ابن سکیت خواست تا پرسشهای خود را مطرح کند. او نیز پرسید: چرا موسی با عصا برانگیخته شد، عیسی با شفای بیماران و زنده کردن مردگانو محمد صلّی اللّه علیه و آله با قرآن و شمشیر؟
امام در پاسخ فرمود: موسی با عصا و ید بیضا در دورهای برانگیخته شد که مردم تحت تأثیر جادو بودند. او نیز به همین منظور برای آنان معجزهای آورد که جادویشان را از بین ببرد و حجت را بر ایشان تمام سازد. عیسی با شفای بیماران خاص و بدون درمان و زنده کردن مردگان برانگیخته شد؛ زیرا در آن زمان پزشکی و پیشرفتهای آن مردم را شگفتزده کرده بود …. اما محمد صلّی اللّه علیه و آله در دورهای برانگیخته شد که شعر و شمشیر بر اندیشه مردم حکمرانی میکرد، و او نیز با قرآن تابنده و شمشیر برنده بر شعر و شمشیرشان چیره گشت و پیام خدا را به آنان رساند و حجت را بر ایشان تمام فرمود. ابن سکیت سپس گفت: اکنون حجت خدا چیست؟ امام با کنایه، مهر خاموشی برزبان دشمن زد و فرمود: عقل که به خوبی درمییابد آنکه به خدا دروغ بندد، رسوا میشود.
مناظره با یحیی بن اکثم: شکست ابن سکیت در این گفتوگوی کوتاه، خشم یحیی بن اکثم را برانگیخت. او با ناراحتی گفت: ابن سکیت را به مناظره چه کار؟
او همنشین نحو و شعر و لغت است. سپس کاغذی بیرون آورد که در آن پرسشهایی را مطرح کرده بود، و پاسخ را از امام به صورت مکتوب خواست.
پرسشهای او درباره تأویل قرآن و تفسیر برخی آیات قرآن، گواهی زن، احکام خنثی، دلیل بلند خواندن نماز صبح و مسائلی درباره عملکرد امیر مؤمنان علی علیه السّلام بود.
امام با دقت، ظرافت و کمال به پرسشهای وی پاسخ داد و افزون بر اثبات جایگاه علمی خود، سیزده پرسش پیچیده را برای شیعیان پاسخ گفت.
تصویر امامان شیعه در دایره المعارف اسلام - ترجمه و نقد - محمود تقی زاده داوری
تحریر رساله کلامی
ب) تحریر رساله کلامی
از جمله فعالیتهای علمی- فرهنگی امام در زمینه گسترش اعتقادات تشیع، نگارش رساله کلامی است که در پاسخ به مشکلات اعتقادی اهالی اهواز صورت گرفته است. امام در این رساله به گونهای شیوا و مستدل درباره قرآن و عترت، معرفی ثقلین و لزوم تمسک به آن، و جبر و تفویض بحث کردهاند.
مبارزه فرهنگی با گروههای منحرف عقیدتی
دوران امامت حضرت هادی علیه السّلام اوج پیدایش مکتبهای گوناگون عقیدتی بود، که فضای باز فکری پدید آمده از سوی حکومت عباسی زمینه آن را فراهم میساخت. این گروهها عبارت بودند از:
1. غلات: این گروه عقاید تند و انحرافی داشتند. آنان در توصیف امام راه مبالغه در پیش گرفتند و او را تا حد الوهیت و پرستش بالا بردند. همچنین با بهرهگیری از عقاید انحرافی، بسیاری از واجبات الاهی را حرام و بسیاری از گناهان کبیره را بر خود حلال شمردند و با بدعتهای گوناگون در دین به خواستههای نفسانی خود رنگ شرعی و دینی دادند.
سران این فرقه در دوران امام هادی علیه السّلام از این قرار بودند: فارس بن حاتم، حسن بن محمد مشهور به ابن بابای قمی، قاسم بن یقطین، و محمد بن نصیر نمیری. امام با موضعگیری صریح و جدی، از آنان برائت جست، و حتی دستور قتل یکی از آنان را صادر کرد.
ایشان در پاسخ شیعیان که از عقاید منحرف علی بن حسکه پرسیده بودند، چنین نگاشت: «ابن حسکه- نفرین خدا بر او باد- دروغگویی بیش نیست، و من او را در شما و دوستان و شیعیان خود نمیپندارم. خدا او را لعنت کند ….
من از کسی که چنین سخنانی میگوید بیزاری میجویم و از چنین گفتههایی به خدا پناه میبرم. شما نیز از آنان برائت و بیزاری جویید و آنان را در فشار قرار دهید». امام در ادامه دستور قتل آنان را صادر میکند.
2. صوفیه: از دیگر عقاید انحرافی این دوران، که با رخنه در جامعه اسلامی سبب بدنامی شیعه و تشویش افکار عمومی جامعه شد «تصوف» بود. پیروان این عقاید با ارائه چهرهای عارف، زاهد، خداپرست و بیمیل به دنیا، مردم را گمراه میساختند و در حقیقت در پی اغراض سودجویانه خود بودند.
امام با واکنشهای سریع این توطئه عقیدتی را خنثا میساخت. روزی امام با یاران خود در مسجد النبی نشسته بودند. گروهی از صوفیه وارد شدند و در گوشهای از مسجد نشسته، دور هم حلقه زدند و با حالت ویژه خود مشغول تهلیل شدند. امام با دیدن اعمال فریبکارانه آنان به یاران خود فرمودند: «به این جماعت حیلهگر و دورو توجهی نکنید. اینان همنشینان شیاطین و ویرانکنندگان پایههای استوار دیناند. برای رسیدن به اهداف تنپرورانه و رفاهطلبانه، چهرهای زاهدانه از خود نشان میدهند، و برای به دام انداختن مردم سادهدل، شبزندهداری میکنند …. هرکس به دیدار آنان برود … گویی به زیارت شیطان و همه بتپرستان رفته است …».
3. واقفیه:واقفیه نیز از دیگر فرقههای انحرافی دوران امام هادی علیه السّلام بودند که امامت امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام را نپذیرفتند و در امامت امام موسی بن جعفر علیه السّلام متوقف شدند، و با انکار امامان پس از او و موضعگیری در برابر امامان، مردم را از پیروی ایشان باز میداشتند.
امام هادی علیه السّلام عقاید انحرافی آنان را باطل شمرد و مانند غلات و صوفیان آنان را لعن و نفرین کرد. امام در پاسخ نامه ابراهیم بن عقبه که از امام پرسید: آیا اجازه دارم در قنوت نمازهایم آنان را لعن و نفرین کنم، به صراحت پاسخ مثبت داد.
برخورد با عقاید انحرافی مجسمه که به رؤیت حسی خداوند عقیده داشتند نیز از دیگر مبارزات فرهنگی امام به شمار میآید.
وضعيت فرهنگي اجتماعي عصر امام هادي عليه السلام
دوران امام هادی علیه السّلام با گسترش فرهنگی و گرایشهای اعتقادی و بحثهایی علمی همراه بود که از برخورد میان مکتبهای کلامی و تحولات فرهنگی گوناگونی پدید آمده بود. مباحثی کلامی همچون جبر و تفویض، رؤیت خداوند، تجسیم، و خلق قرآن افکار عمومی جامعه را دستخوش تاختوتازهای فکری ساخته بود. این تحولات فکری در رویکرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و نهضت ترجمه ریشه داشت که از دوران مأمون آغاز شده بود، و ورود فلسفه و کلام و افکار و اندیشههای دیگر ملل جهان رابه جهان اسلام و پیدایش آراء و نظرهای گوناگون، و در نتیجه آشفتگی اوضاع فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام را در پی داشت. میراث این آشفتگی نیز پیدایی گروههای گوناگونی چون غلات، واقفیه، صوفیه، و مجسمیه بود.
دستگاه خلافت از این جریانها به مثابه حربهای برای ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی و تضعیف مبانی فکری و اعتقادی مردم بهره میبرد.
در این میان، نقش امام به منزله پیشوای جامعه اسلامی آشکار میشود. امام هادی علیه السّلام با تیزبینی در شناخت این توطئه و استحاله فرهنگی جامعه، نقشههای دینستیزانه آنان را برملا میساخت، و در زمینههای فرهنگی فعالیتهای گستردهای داشت
تصویر امامان شیعه در دایره المعارف اسلام - ترجمه و نقد - محمود تقی زاده داوری