پرهیز از تندروی شیعیان و اهتمام به حفظ اصول
امام صادق علیه السلام و مقابله با جریانهای فرهنگی و سیاسی انحرافی
ج) پرهیز از تندروی شیعیان و اهتمام به حفظ اصول
امام جعفر صادق علیه السلام روی نکاتی دست گذاشته بودند اولاً: شیعیان را از برخورد و رویارویی با حکومت بر حذر میداشتند و میفرمودند: به کار تبلیغاتی بپردازید و دوم اینکه مردم را از تندروی بر حذر میداشتند، خودشان باسیاست خاصی حرکت میکردند، با حفظ اعتقادات و خطوط قرمز حتی یکقدم عقبنشینی نکرده و با حفظ اصول و ضوابط حرکت میکردند.
ایشان هرگز اجازه نمیدادند که شیعیان تندروی کنند و از تندروی برخی از پیروانشان ناراحت میشدند و با این افراد برخورد میکردند مثلاً با غلات و انسانهای تندرو و باکسانی که افراطوتفریط میکردند بهشدت برخورد میکردند در کافی شریف آمده است که امام صادق به افرادی که در مسجد برخی سخنان را میگفتند فرمودند:«خَلْقٌ فِی الْمَسْجِدِ یَشْهَرُونَّا وَ یَشْهَرُونَ أَنْفُسَهُمْ، أُولئِکَ لَیْسُوا مِنَّا، وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ، أَنْطَلِقُ فَأُوَارِی وَ أَسْتُرُ، فَیَهْتِکُونَ سِتْرِی، هَتَکَ اللَّهُ سُتُورَهُمْ یَقُولُونَ: إِمَامٌ، أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا بِإِمَامٍ إِلَّا لِمَنْ أَطَاعَنِی، فَأَمَّا مَنْ عَصَانِی فَلَسْتُ لَهُ بِإِمَامٍ، لِمَ یَتَعَلَّقُونَ بِاسْمِی؟ أَ لَایَکُفُّونَ اسْمِی مِنْ أَفْوَاهِهِمْ؟ فَوَ اللَّهِ لَا یَجْمَعُنِی اللَّهُ وَ إِیَّاهُمْ فِی دَارٍ»؛ عدهای به مسجد میروند و ما را و خودشان را انگشتنما میکنند آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستند من روش مدارات را به کار میگیرم من با آنها مدارا میکنم و ستر میکنم و میپوشانم آنها پردهدری میکند خدا پردههای ستر آنها را بدرد آنها میگویند من امام ایشان هستم و خودشان را پیرو من میدانند و الله من امام آنها نیستم من امام کسانی هستم که از من اطاعت کنند اما کسانی که از من اطاعت کنند من امام آنها نیستم چرا اسم من را یدک میکشند و از اسم من سوءاستفاده میکنند به این کار خود خاتمه بدهند و نام من را نبرند از خدا میخواهم که من و آنها در قیامت یکجا نباشیم و من با آنها نباشم؛ لذا روش امام روش مدارات بود، زمانی زنی که ظاهراً ام خالد بود و راجع به شخصیتهای اهل سنت سؤال کرد و امام از روی تقیه به ایشان مطلبی را گفتند، ایشان گفت این آقایی که نزد شماست به من میگوید از آنها بیزاری بجوی، امام نفرمودند بیزاری بجوی، فرمودند از ایشان تبعیت کن و با تاکتیک خاصی همنظر خودشان را بیان میکنند که اقرار به جهل نشود و دستآویزی برای دیگران نباشد و بعد که آن جمع بیرون رفتند امام فرمود اینها میخواهند من چیزی را بگویم که فوراً نزد همه اعلام کنند که امام صادق چنین سخنی را گفت، سیاست ایشان سیاست مدارا بود و ضمن اینکه یکقدم از اصول و مبانی و اعتقادات و مبانی عقبنشینی نکردند و همان اصول و مبانی را ترویج میکردند اما با تاکتیک و روش مخصوص خودشان. حضرت از افراطوتفریط جلوگیری میکردند، در برابر غلات میایستادند و در برابر کسانی که تندروی میکردند میایستاد.
تربیت شاگرد در علوم مختلف
امام صادق علیه السلام و مقابله با جریانهای فرهنگی و سیاسی انحرافی
ب) تربیت شاگرد در علوم مختلف
آقای ابن خلکان وقتی شرححال امام صادق علیه السلام را میآورد، میگوید: ایشان در رشته شیمی شاگردی مانند جابر بن حیان تربیت کردند که پانصد رساله و کتاب در علم شیمی از زبان امام جعفر صادق علیه السلام فراگرفت. در رشته تفسیر، در رشته فقه، در رشته مناظرات، در رشته جذب افراد حضرت شاگردان مبرّزی را تربیت کردند شما میبینید افرادی مانند مفضل بن عمر با اشاره امام صادق علیه السلام چه سیاستی را در کوفه اعمال کردند حتی کسانی بودند که شاید به دین زیاد پایبند نبودند ولی حضرت ایشان را جذب میکردند تا جذب حکومت نشوند و از طرف حکومت به آنها سلاح داده نشود تا علیه شیعه اقدام کنند.
در رشتههای علم کلام و فقه و مناظرات افرادی از شام میآمدند تا با حضرت بحث کنند حضرت مقداری با او بحث میکردند بعد میفرمودند: با شاگردانم بحث کن اگر او را محکوم کردی من را محکوم کردهای،یعنی ایشان نسلی را ساخته بودند که توانسته بودند مذهب را گسترش بدهند.
کار فرهنگی و فرهنگ سازی
امام صادق علیه السلام و مقابله با جریانهای فرهنگی و سیاسی انحرافی
الف) اهتمام به کار فرهنگی و فرهنگسازی
باید دید حضرت چه سیاستی و روشی را به کار گرفته بودند تا نقطهضعفی به دست دشمنان ندهند تا سبب سختگیری و محدود کردن امام نشود. حضرت بعد از پدر بزرگوارشان به مدت سیوچهار سال هدایت جهان تشیع را بر عهده داشتند و در این دوران شاهد حکومت افرادی چون ابراهیم بن ولید، مروان حمار، یعنی اواخر حکومت امویین و بعد هم که جریان سیاهجامگان پیش آمد و ابومسلم خراسانی در سال 132 تلاش میکرد امام را همراه خودش قرار بدهد و برای امام نامه مینوشت و آقا جواب او را نمیداد و گویا حتی برخی از نزدیکان امام ناراحت میشدند که چرا امام با نمایندگان ابومسلم اینگونه برخورد میکند و حضرت برایشان حقیقت قیام ابومسلم را بیان میکردند؛ بالاخره حکومت از امویین گرفته شد و ابتدا ابوالعباس سفاح بیش از چهار سال و بعد از او برادرش ابوجعفر نزدیک به بیستودو سال حکومت کردند. در این دوران حضرت بدون اینکه دشمن را حساس کنند، کاری کردند که دوران شکوفایی تشیع و اقتدار علمی تشیع باتربیت شاگردان در رشتههای مختلف شکل گرفت.
حضرت احساس میکردند که دوران ایشان دوران رویارویی مسلحانه با دشمن نیست و لااقل خودشان چنین تکلیفی ندارند و چنین وظیفهای احساس نمیکنند بلکه دوران مطرح کردن فکر و اندیشه و دوران تبلیغات و نشر اسلام حق است، آن اسلامی که بیش از صدسال زیر پای ظالمان اموی لهشده بود اسلامی که به دست عباسیان مطرحشده که دستکمی از امویین نداشتند امام احساس میکردند که این دوران، دوران تشنگی امت اسلامی است و دوران احساس نیاز مردم به اسلام واقعی است و لذا حضرت در این راه قدم برداشتند و کاری کردند که مطابق برخی روایات از شرق و غرب عالم بهطرف حضرت میآمدند.
جمله ابوجعفر منصور به ابوحنیفه معروف است که خطاب به او گفت«ان الناس قد فتنوا بجعفر بن محمّد»1 مردم شیفته امام جعفر صادق علیه السلام شدند، و باید فکری کرد و این ابهت را شکست که توطئهای علیه امام طرحریزی کرد و چهل سؤال آماده کردند و ابوحنیفه در جمع مطرح کرد و امام همه را جواب داد و ابوحنیفه اقرار کرد که «ما رأیت أفقه من جعفر بن محمّد».
جالب این است که امام به کسانی که میخواستند در آن برهه از زمان دست به سلاح ببرند روی خوش نشان نمیدادند؛ مخصوصاً عبدالله بن الحسن، به حضرت اصرار داشتند که ورود پیدا کنند و حضرت بهشدت آنها را نهی کرد و وارد نشد و شاید صلاح هم نبود و حکومت اطمینان کسب کرده بود که حضرت بنا بر حرکت نظامی ندارد و بنا بر کار فرهنگی دارد و حضرت در کار فرهنگیشان کاملاً موفق بودند و افرادی را در رشتههای مختلف تربیت کردند.
ادامه دارد….
زتده شدن پرندگان توسط حضرت ابراهیم علیه السلام
ادله وقوع معاد
زنده شدن پرندگان توسط ابراهیم علیه السلام
وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم؛
و[یاد کن] هنگامی که ابراهیم گفت: ای پروردگار من! به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مىكنى؟ [خدا] فرمود: آیا[به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان] ایمان نیاورده ای؟! گفت:چرا، و لی[مشاهده کیفیت این حقیقت را خواستم] تا قلبم آرامش یابد،[خدا] فرمود: چهار پرنده بگير و آنها را [برای دقت در آفرینششان] به خود نزدیک کن و [پس از قطعه قطعه کردن] بر هر كوهی بخشی از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت می آيند و بدان كه یقینا خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است.(بقره:260)
توضیح:
روزی حضرت ابراهیم علیه السلام مرداری را مشاهده کرد که متلاشی شده و پرندگان از آن می خوردند. با دیدن این صحنه، از خدا درخواست کرد تا چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد. خداوند خواست وی را اجابت کرد و دستور داد که چهار پرنده را گرفته، قطعه قطعه کند و بر قله ی کوه ها قرار دهد. سپس آنها را صدا بند تا چگونگی حشر آنها را ببیند.
حدیث:
امام باقر علیه السلام: « لقمان به فرزندش گفت: ای فرزندم! اگر در مرگ تردید داری، خواب را از خودت دور ساز[خواهی دید که نمی توانی] و اگر در حشر و معاد شک داردی، بیداری را از خودت دور کن[ خواهی دید که نمی توانی]».
یادآوری نمونه های رستاخیز در دنیا
ادله وقوع معاد
یادآوری نمونه های رستاخیز در دنیا
فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ ؛
پس با تامل به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مردگی اش زنده می کند، بی تردید این[خدای قدرتمند] زنده کننده ی مردگان است و او بر هر کاری تواناست.(روم:50)
توضیح:
قرآن کریم، برای بطلان استعباد منکران معاد، نمونه های رستاخیز در دنیا را به رخ آنان می کشد تا هم نمونه ای بر امکان معاد و زندگی پس از مرگ باشد و هم دلیلی بر امکان رجعت در این دنیا، برخی از این نمونه ها عبارت اند از:
زنده شدن مقتول بنی اسرائیل(بقره:72)، زنده شدن عزیز نبی پس از صد سال(بقره:259)، بیداری اصحاب کهف بعد از سالیان دراز(کهف:21)، زنده شدن گروهی از بنی اسرائیل بعد از مرگ در اثر طاعون(بقره:243)، زنده شدن یهودیان در کوه طور(بقره:55) و…. در کنار این نمونه های انسانی، نمونه ی آشکار دیگری نیز بر زندگانی موجودات زنده پس از مرگ وجود دارد. این نمونه ی آشکار رستاخیز طبیعت است.
آری! کسی که هر سال زمین مرده را زنده می کند و گیاهان سرسبز در آن می آفریند، این توانایی را دارد که انسانها را نیز بعد از مرگ زنده کند.
حدیث:
پیامبر اکرم صل الله و علیه و آله: « إذا رأیتم الربیع فأکثروا ذکر النشور ما أشبه الربیع بالنشور؛ هر گاه بهار را دیدید، بسیار از قیامت یاد کنید، چه بسیار شباهت دارد بهار به قیامت».