جنبشی اثرگذار....
بی تردید هیچ دگرگونی و انقلابی بی ریشه و علت پدید نمی آید و بسترها و عواملی در شکل گیری آن مؤثر است. قیام 15 خرداد نیز جنبشی ماندگار و اثر گذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود. این قیام، سر آغاز تحوّلات و دگرگونیهای شگفت آوری شد که به حق می توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.
فقط گناه نکن
امام باقر علیه السلام:
هرکس در خلوت گناه کند، خداوند نسبت به او بی اعتناست…
(میزان الحکمه/ج ۱/ ۳۹۸)*
اوایل زندگیمان، به من گفتند من به کار تو کاری ندارم. به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش، اما آنچه از تو میخواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک کنی؛ یعنی گناہ نکنی.
به مستحبات خیلی کار نداشتند، هر طوری که دوست داشتم زندگی می کردم. به رفت و آمد با دوستانم کاری نداشتند و اینکه چه وقت بروم و چه وقت برگردم، ایشان به درس و تحصیل مشغول بودند و من هم سرم به کار خودم بود.
(همسر امام)
#زندگی_به_سبک_روح_الله۱
#فقط_گناه_نکن
غیریت در سیره امام خمینی ره
از جمله مواردی که در تحریف امام مرتب استفاده میشود این است که؛ امام همه را به یک چشم میدید، امام اهل خطکشی نبود و… و حتی نوع مواجهه امام با غرب را نیز توجیه میکنند.
امام براساس آموزههای دینی و قرآنی که مملو از دوگانههای خیر و شر، کافر و مسلمان، یمین و یسار، شرک و ایمان و … است به شدت به مرزبندی سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و سبک زندگی قائل بودند که عمدهترین آنان به شرح ذیل است:
1.غرب فرهنگی – سیاسی غیریت امام بود: امام عمده جهان غرب را کفر و بربریت توصیف میکرد و فلسفه حیات آنان را مادیگری، پوچگرایی و لذتگرایی و منقطع از عالم وحی و معنویت و انسانیت میدانست. هیچ موقع نقطه مثبتی – به جز علم- از غرب نگفت و بر استقلال سیاسی- فرهنگی ایران مقابل غرب اصرار داشت.
2.صهیونیسم غیریت امام بود. صهیونیستها هم از جهت اندیشه و هم از جهت عملکرد در سرزمینهای اشغالی فلسطین غیریت امام محسوب میشدند. امام تا زنده بود از جنبشهای اسلامی حمایت میکرد و سازشکاران در مسئله فلسطین را همانند صهیونیستها غیریت میدانست. نابودی صهیونیست به هر روش ممکن آرمان امام بود و از ابراز آن و پرداخت هزینه ابایی نداشت.
3.ملیگراها غیریت امام بود ند. حضرت امام آنان را با تعابیری همچون «مدعای دروغین ملیگرایی» یا مدعیانی که «جز حرف و ادعا هنری ندارند» یاد میکرد و «خیالات باطل» را به آنان نسبت میداد و معتقد بود ملیگرایی با پایه معرفتی انسانگرایی همان غربگرایی است.
در عین حال امام «دفاع از ملت را واجب میدانست». اما ملیگراهای ایرانی را وابسته و شل دین میدانست که اهل هزینه برای ایران نیستند و ردی از آنان در جنگ هشت ساله نیز مشاهده نشد.
4.واپسگراهای مذهبی یا به تعبیر امام «واپسگراها» یا «مقدسنمای متحجر و بیشعور» غیریت امام بودند، همانها که در حوزه علمیه بودند، اما شاه را سایه خد ا میدانستند و مبارزه گوشت و پوست با تانک و توپ را بیفایده ارزیابی میکردند، حکومت قبل از ظهور امام زمان (عج) را باطل میدانستند. خون دلی که امام از این دسته خورد از هیچ قشر دیگری نخورد و تا لحظه رحلت آنان را رها نکرد.
5.سکولارها غیریت امام بود. مخالفان اسلام سیاسی غیریت امام بودند و بارها آنان را نصیحت کرد. سخت معتقد بود حجی که از آن هدم کفر و شرک برنخیزد حج نیست، اسلامی که برای جهانخواران ضرر نداشته باشد اسلام نیست، از تنزل قرآن - این کتاب زند گیساز- به مرگ و قبر سخت آزرده بود.
6.مرفهین بیدرد غیریت امام بودند. کسانی مد نظر امام بودند که درد محرومیت و استضعاف را نچشیدهاند. امام کاخهای آنان را محصول کوخهای موجود میدانست. معتقد بود آنان در دوران دفاع مقدس، جان و مال خود را از آتش حاد ثه دور نگه داشتند، از شهادت عزیزان متأثر نشدند و در روز واپسین داغ این حلاوت را خواهند چشید.
یادداشت عبدالله گنجی در روزنامه «جوان»
کلام امام
هیچ گاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حق، منّت بر ما دارند که وسیلۀ خدمت به او جلّ و علا هستند. و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیله شیطان است.
صحیفه نور، جلد ٢٢، صفحه ٣٧٣