نماز در دوره دوم رشد (دبستان)
در مقطع رشدی دبستان، آموزش نماز، وقتی صورت می گیرد که کودک مفهوم حرف شنوی از فرد بالاتر را درک می کند.
این همان مفهوم پرستش و عبادت است که وقتی در فرد روشن شود، نماز بر او فرض می شود. فرض در اینجا به معنای واجب بلوغی است نه فقهی. حد نماز هر کدام از بلوغ و فقه با یکدیگر متفاوت است.
در دوره قبل، کودک فقط مفهوم مخاطب را می فهمد اما مفهوم عبادت در او محقق نشده است. مفهوم عبادت بعد از مفهوم مخاطب برای کودک ایجاد می شود.
یعنی می فهمد حرف مخاطب را باید گوش بدهد. بچه ها در حدود 7 سالگی ، امر و نهی برایشان قابل اطاعت می شود، خیر و شر را می فهمند، باید و نباید را می فهمند و برایشان موضوعیت پیدا می کند
البته خیلی وقتها هم ممکن است انجام ندهند و یا گاهی لجبازی کنند (نباید در امور تعبدی کودک را به سمت لجبازی کشاند) .
مفهوم پرستش را می فهمند یعنی می فهمند که خدایی هست، خدا بر او تکلیف هایی واجب کرده ، خدا از یک سری چیزها خوشش نمی آید و از یک سری چیزها خوشش می آید.
حد حمل در این سن، اطلاقِ نماز است و نماز کامل لازم نیست.
همین مقدار که کودک احساس کند که این عمل واجب را انجام می دهد، اثر دارد. یعنی بگویند که به طریقی نماز خوانده یا خودش احساس کند که نماز خوانده است. حس فرد به اینکه نماز را اقامه کرده است، مهم است.
حتی اگر وضو هم نگرفته بود، در این مرحله مهم نیست. وقتی از کودک می پرسیم نماز خواندی؟ بگوید خواندم. بایستی به قول آنها اطمینان کرد و نباید گفت که نخواندی. همین که احساس کند که باید می خوانده و دارد می گوید بله من نماز خواندم، این کافی است.
اهمیت نماز
*حتی یک نفر... *
مقام معظم رهبری حفظه الله
نماز در هفت سال اول رشد
یکی از صفاتی که از کودکی در انسان پدیدار می شود و می توان برای آن از همان هفت سال اول برنامه آموزشی طراحی کرد، بحث نماز است.
در این مرحله باید حواس کودک به همراه عواطف رحمانی با نماز درگیر شود:
صدای اذان و اقامه را بشنود که چون نظامش فطریست، درون کودک تثبیت می شود. (شنوایی)
می توان کاسه ی پلاستیکی ای برای او در نظر گرفت تا هنگام وضو ی والدین او هم (حرکاتی شبیه وضو گرفتن داشته باشد) آب بازی کند. کودکان بازی با آب را دوست داشته و احساس نشاط به آنها دست می دهد. (لامسه،بینایی،شنوایی)
? والدین خود را با حال و اخلاق خوب و آراستگی در حال اقامه نماز ببیند. (بینایی)
هنگام نماز، عطر خوش از والدین و خودش استشمام کند. (بویایی)
خوراکی های طیب خوشمزه در وقت نماز والدین در اختیار او قرار داده شود. (چشایی)
در حین نماز، سجاده به همراه مهر و تسبیح و چادر یا عبا در اختیار او قرار داده شود. (لامسه)
بعد از نماز والدین با او دست دهند و او را نوازش کنند و در آغوش خود بنشانند و با دستان او تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را بگویند. (لامسه)
به طور کلی حس کودک به نماز اینگونه باشد که وقتی والدین خود را می بیند که می خواهند نماز بخوانند، احساس کند که الآن وقت خوشی اش هست. بنابراین اگر در حین نماز، کودک با والدین بازی کرد، مورد مواخذه قرار نگیرد . رعایت این قبیل موارد بذر ایمان را در آنها می کارد.
بی تو می میرم!
ازدواج با فردی که زود وابسته می شود:
وابستگی وقتی اتفاق می افتد که ما به فرد دیگری اجازه می دهیم که روی رفتار و احساسات مان تاثیر بگذارد و ما را کنترل کند. در این حالت حاضریم هر کاری بکنیم تا توجه طرف مقابل را به دست بیاوریم و وضعیت برایمان جوری رقم می خورد که توجه آن شخص به خصوص را برای خودمان نوعی پاداش می دانیم و نیازهای او را برآورده می کنیم تا خودمان احساس خوبی پیدا کنیم.
از این نظر وابستگی همیشه یک فرایند دونفره است و همیشه باید دو طرف ماجرا حاضر باشند تا این فرایند شکل بگیرد و جلو برود.
بی تو می میرم!
افرادی که دچار وابستگی می شوند یا اساسا شخصیت های وابسته دارند همیشه با خودشان فکر می کنند که اگر طرف مقابل شان نباشد، آنها نمی توانند روی پای خودشان بایستند و از عهده امورات شان بر بیاید و یا در مقابل چالش های زندگی مقاومت کنند. این جمله را از افراد وابسته زیاد می شنویم که: «اگر فلانی نباشد من می میرم!» یا «بدون تو من هیچم!»
زندگی با یک فرد وابسته، کار وحشتناکی است. شاید در روزهای آشنایی یا نامزدی این وابستگی به چشمتان شیرین و دوست داشتنی بیاید اما در دراز مدت، زندگی با چنین فردی زیر یک سقف برایتان بسیار جانکاه و آزار دهنده خواهد شد. بنابراین باید وابسته ها را بشناسید و از آنها دور کنید.
جدیدترین تعریف سواد از نظر یونسکو
به تازگی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، تعریف جدیدی از باسوادی ارائه داده است.
مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو اعلام میشود.
طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خواندهها و دانستههای خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
با تعریف جدیدی که یونسکو ارایه داده باسوادی، توانایی «تغییر» (Change) است و باسواد کسی است که بتواند با آموختههایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی مطرح خواهیم کرد.
۱. توانایی خواندن و نوشتن:
اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی با سواد محسوب میشد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.
۲. اضافه شدن یاد گرفتن رایانه و یک زبان خارجی:
در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و دانستن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد. قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب میشوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.
۳. اضافه شدن ۱۲ نوع سواد:
سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، باز هم مفهوم سواد داشتن را تغییر داد. طبق این تعریف داشتن دوازده توانایی و مهارت شرط باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که فقط در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا میشود، حدود ۵ درصد با سواد است. این مهارتها عبارت اند از:
۱- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان.
۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی.
۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روشهای پسانداز و توازن دخل و خرج.
۴- سواد رسانهای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته.
۶- سواد رایانهای: دانستن مهارتهای راهبری رایانه.
۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماریها.
۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیتها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
۹- سواد بوم_شناختی: دانستن راههای حفاظت از محیط زیست.
۱۰- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریههای مختلف و ایجاد استدلالهای منطقی بدون تعصب و پیش فرض.
۱۱- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی.
۱۲- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب.
از آن جا که با سواد بودن به یادگیری این مهارتها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارتها تغییر رویه میداد که متاسفانه سیستم آموزشی کشور ما، تغییر چندانی در زمینه آموزش مهارتهای فوق نداده است.
۴. علم با عمل معنا میشود:
به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک با سوادی قرار گرفته است، یعنی شخصی با سواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. در واقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است؛ زیرا صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتی که مهارتها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه میتوان گفت این فرد، انسانی با سواد است.
با این تعریف میتوان گفت در ایران آدم باسواد زیاد نیست؛ همه میدانند و کمتر کسی عمل میکند.
باید از خانه و مدرسه و با کار عملی و مشارکتی به فرزندان آموخت. هزار مقاله و سخنرانی و فیلم در مورد اینکه باید خود را جای دیگران بگذاریم، ارزش یکروز خود را واقعا جای دیگران گذاشتن ندارد. کسی که لباس نانوا یا پرستار یا کشاورزی را می پوشد و یک روز جای او کار میکند تا آخر عمر میتواند خیلی راحت خود را جای او بگذارد.
نظام بهرامی کمیل