تربیتهای آسمانی
در عالم الگو و اسوهای برتر و بالاتر از پیامبر خدا نیست و نخواهد بود. خطبة قاصعه یکی از خطبههای بسیار زیبا و مهم «نهج البلاغه» است که
بخشهای آخر خطبه، مربوط به فضائل خود مولاست. و بخش مهمی هم اختصاص به فضائل وجود مبارک پیامبر اکرم صل الله علیه وآله دارد که از لسان امیرالمؤمنین علیه السلام تبیین شده است.
حضرت میفرمایند:
وَلَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ صلی الله علیه و آله مِنْ لَدُنْ فَطیماً اَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلائِکتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَریقَ المکارِمِ وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهارَهُ؛ از همان زمان که رسول خدا(ص) از شیر باز گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیک عالم راهبری کند.
این است که پیامبر فرمودند:
اَدَّبَنی رَبّی وَ أَحْسَنَ تَأْدیبی؛ خداوند مرا ادب آموخت و چه خوب ادب آموخت!
بنابراین، پیامبر به وسیلة فرشتهای از سوی خداوند، شبانهروز تحت حفظ و تعلیم و تربیت بوده است.
حضرت امیر علیه السلام میفرمایند: من از طفولیت اینچنین تحت تربیت پیامبر خدا بودم:
وَضَعَنی فی حَجْرِهِ وَ اَنَا وَلَدٌ یَضُمُّنی اِلی صَدْرِهِ وَ یَکْنُفُنی فی فِراشِهِ وَ یُمِسُّنی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنی عَرْفَهُ وَ کانَ یَمْضَغُ الشَّیْءَ ثُمَّ یُلْقِمُنیهِ؛ او مرا در دامن خویش پرورش داد. من کودک بودم. او مرا (همچو فرزندش) در آغوش خویش میفشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای میداد. بدنش را به بدنم میچسباند و بوی پاکیزة او را استشمام میکردم. غذا را میجوید و در دهانم میگذاشت.
پیامبر خدا(ص) بسان مادری دلسوز و مهربان که به فرزندش عشق میورزد، امیرالمؤمنین(ع) را که کودکی بیشنبود، اینگونه در دامان مهر و محبت خود پرورش میداد و به او عشق میورزید. و پس از کودکی نیز او را تربیت کرد و ادب آموخت. و امیرالمؤمنین(ع) نیز چه نیکو ادب میآموخت!
وَ لَقَدْ کُنْتُ اَتَّبِعُهُ اتِّباعَ الفَصیل اَثَرَ اُمِّهِ یَرْفَعُ لی فی کُلِّ یَومٍ مِنْ اَخْلاقِهِ عِلْماً وَ یَأمُرُنی بِالاقتداءِ بِهِ؛ و من همچون شتر بچهای که به دنبال مادرش حرکت میکند، همواره در پی پیامبر بودم. هر روز برای من از اخلاق خود نشانهای بر پا میداشت و مرا به پیروی آن میگماشت.
زیبایی اخلاق - حبیب الله فرحزاد
فرهنگ زندگی در ده روایت
فراز و نشیب
1. امام علی علیه السلام: «الْعَیْشُ یَحْلُو وَ یَمُّرُ»
زندگی تلخ و شیرین میشود.
در نظر داشتن دنیا و آخرت
2. امام کاظم علیه السلام: «اِعْمل لِدُنیاکَ کانَّکَ تَعیشُ اَبداً وَ اعمَل لآخِرَتِکَ کاَنَّکَ تَموُتُ غداً»
برای دنیای خود بکوش، تا آن جا که گویی همیشه زنده هستی و برای آخرت خویش تلاش کن، آن گونه که گویی فردا از دنیا میروی.
در پی روزی بودن
3. «وَ جَعَلْنا النّهارَ مَعاشاً»
و روز را برای طلب معیشت و زندگی قرار دادیم.
تدبیر و تقدیر
4. امام علی علیه السلام: «قِوامُ العَیشِ حَسنُ التَّقدیر وَ مِلاکُهُ حُسْنُ التَّدبیر»
پایه و مایه زندگی، اندازه نگه داشتن؛ و بنیاد آن، تدبیر و اندیشه نیکو و درست است.
زیرکی و تغافل
5. امام صادق علیه السلام: «صلاحُ حالِ التّعایش وَ التعاشُر مِلُّ مِکیالٍ ثُلثاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثهُ تَغافلٌ»
صلاح حال زندگی و معاشرت با یکدیگر، پیمانه پُری است که 23 آن هوشیاری و 13 آن نادیده گرفتنموارد جزئی است.
دوری از تکلّف
6. امام علی علیه السلام: «اَهْنَأُ العَیْشِ اِطِّراحُ الکُلَفِ»
گواراترین زندگی، دور افکندن تکلّفها (مخارج اضافی که موجب سختی و مشقّت میشود) است.
آیندهنگری
7. رسول خداصلی الله علیه وآله: «عِشْ ما شِئت فَاِنَّکَ مَیّتٌ وَ احْبِبْ مَنْ شِئتَ فَاِنَّکَ مُفارِقُهُ وَ اعْمَلْ ما شِئتَ فَاِنَّکَ مُلاقیهِ»
هر گونه خواهی زندگی کن که تو خواهی مرد، و هر که را خواهی دوست بدار که از آن جدا میشوی، و هر گونه خواهی عمل کن که نتیجه آن را خواهی دید.
تعلیم و تعلم
8. رسول خداصلی الله علیه وآله: «لا عَیْشَ اِلاّ لِرَجُلَیْنِ عالمٍ ناطَقٍ و مُتَعَّلِمٍ واعٍ»
زندگی مفهومی ندارد، مگر برای دو کس: دانشمندِ گوینده و دانشجوی به گوش گیرنده.
خوشخویی
9. امام صادق علیه السلام: «لا عَیشَ اَهْنأُ مِنْ حُسنِ الخُلقِ»
هیچ زندگی ای گواراتر از خوشخویی نیست.
زندگی به اندازه کفاف
10 رسول خداصلی الله علیه وآله: «طوبی لِمَن هُدِی إلی الإسلامِ وَ کانَ عَیْشُهُ کَفافاً»
خوشا به حال کسی که به اسلام هدایت شده و زندگیِ به اندازه کفاف و نیاز داشته باشد.
کلبه عشق ( آنچه یک عروس و داماد باید بدانند ) - مهدی دانشمند
دو درس از شمع
پیری روشن ضمیر گفت:
شمع به دو زوج جوان درسی بسیار مهم میدهد که:
عروس خانم! زندگی، سوختن و ساختن است.
آقا داماد! زندگی، استقامت، استواری، سوختن و ساختن و نور افشانی است.
دو نشانه مسلمان واقعی
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
لا تَنْظُرُوا إلی کَثْرةِ صلاتِهِمْ وَصَوْمِهِمْ وَ کَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَطَنْطَنِتِهِمْ بِاللیْلِ وَلکِنْ أْنْظُروا إلی صِدْقِ الْحَدِیْثِ وَأَداءِ الأَمانَةِ
تنها به زیادی نماز و روزه و حج و نیکی به دیگران و شب زنده داری بعضی نگاه نکنید (اگر چه اینها در مورد خود مهم است) بلکه نگاه به «راستگویی» و «امانت» آنها کنید!. (نقل از کتاب سفینة البحار)
شرح کوتاه
با مطالعه مدارک اسلامی این حقیقت روشن می شود که دو نشانه قطعی مسلمان واقعی این است که «راستگو» و «امین» باشد و با این که عبادات اسلامی همچون نماز و روزه و حج، برنامه های عالی تربیتی هستند، ولی تنها اینها نشانه اسلام نیستند، بلکه باید با راستگویی و امانت تکمیل گردند.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
حکایتی حکمت آموز ازلقمان
دور کردن تهمت از خود
عرائس المجالسـ به نقل از عِکرِمه ـ: لقمان از ساده ترین غلامان در نزد مولایش بود. مولایش او را به همراه رفیقانش ، به بستان خود فرستاد تا میوه ای برایش بیاورند. آنها بدون میوه از بستان برگشتند ؛ میوه را خورده بودند و آن را به گردن لقمان انداخته بودند. لقمان به مولایش گفت: «شخص دو رو، نزد خداوند امانتدار نیست. پس به من و آنها همگی ، آب بنوشان . سپس وادارمان کن تا [قی کنیم و ]میوه را بیرون بیاوریم» . او این کار را کرد و آنها میوه را قی می کردند ؛ ولی لقمان آب گوارا بیرون آورد. بدین ترتیب، مولا راستگوییِ لقمان را از دروغگوییِ آنان باز شناخت .