فرهنگ زندگی در ده روایت
فراز و نشیب
1. امام علی علیه السلام: «الْعَیْشُ یَحْلُو وَ یَمُّرُ»
زندگی تلخ و شیرین میشود.
در نظر داشتن دنیا و آخرت
2. امام کاظم علیه السلام: «اِعْمل لِدُنیاکَ کانَّکَ تَعیشُ اَبداً وَ اعمَل لآخِرَتِکَ کاَنَّکَ تَموُتُ غداً»
برای دنیای خود بکوش، تا آن جا که گویی همیشه زنده هستی و برای آخرت خویش تلاش کن، آن گونه که گویی فردا از دنیا میروی.
در پی روزی بودن
3. «وَ جَعَلْنا النّهارَ مَعاشاً»
و روز را برای طلب معیشت و زندگی قرار دادیم.
تدبیر و تقدیر
4. امام علی علیه السلام: «قِوامُ العَیشِ حَسنُ التَّقدیر وَ مِلاکُهُ حُسْنُ التَّدبیر»
پایه و مایه زندگی، اندازه نگه داشتن؛ و بنیاد آن، تدبیر و اندیشه نیکو و درست است.
زیرکی و تغافل
5. امام صادق علیه السلام: «صلاحُ حالِ التّعایش وَ التعاشُر مِلُّ مِکیالٍ ثُلثاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثهُ تَغافلٌ»
صلاح حال زندگی و معاشرت با یکدیگر، پیمانه پُری است که 23 آن هوشیاری و 13 آن نادیده گرفتنموارد جزئی است.
دوری از تکلّف
6. امام علی علیه السلام: «اَهْنَأُ العَیْشِ اِطِّراحُ الکُلَفِ»
گواراترین زندگی، دور افکندن تکلّفها (مخارج اضافی که موجب سختی و مشقّت میشود) است.
آیندهنگری
7. رسول خداصلی الله علیه وآله: «عِشْ ما شِئت فَاِنَّکَ مَیّتٌ وَ احْبِبْ مَنْ شِئتَ فَاِنَّکَ مُفارِقُهُ وَ اعْمَلْ ما شِئتَ فَاِنَّکَ مُلاقیهِ»
هر گونه خواهی زندگی کن که تو خواهی مرد، و هر که را خواهی دوست بدار که از آن جدا میشوی، و هر گونه خواهی عمل کن که نتیجه آن را خواهی دید.
تعلیم و تعلم
8. رسول خداصلی الله علیه وآله: «لا عَیْشَ اِلاّ لِرَجُلَیْنِ عالمٍ ناطَقٍ و مُتَعَّلِمٍ واعٍ»
زندگی مفهومی ندارد، مگر برای دو کس: دانشمندِ گوینده و دانشجوی به گوش گیرنده.
خوشخویی
9. امام صادق علیه السلام: «لا عَیشَ اَهْنأُ مِنْ حُسنِ الخُلقِ»
هیچ زندگی ای گواراتر از خوشخویی نیست.
زندگی به اندازه کفاف
10 رسول خداصلی الله علیه وآله: «طوبی لِمَن هُدِی إلی الإسلامِ وَ کانَ عَیْشُهُ کَفافاً»
خوشا به حال کسی که به اسلام هدایت شده و زندگیِ به اندازه کفاف و نیاز داشته باشد.
کلبه عشق ( آنچه یک عروس و داماد باید بدانند ) - مهدی دانشمند
دو درس از شمع
پیری روشن ضمیر گفت:
شمع به دو زوج جوان درسی بسیار مهم میدهد که:
عروس خانم! زندگی، سوختن و ساختن است.
آقا داماد! زندگی، استقامت، استواری، سوختن و ساختن و نور افشانی است.
دو نشانه مسلمان واقعی
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
لا تَنْظُرُوا إلی کَثْرةِ صلاتِهِمْ وَصَوْمِهِمْ وَ کَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَطَنْطَنِتِهِمْ بِاللیْلِ وَلکِنْ أْنْظُروا إلی صِدْقِ الْحَدِیْثِ وَأَداءِ الأَمانَةِ
تنها به زیادی نماز و روزه و حج و نیکی به دیگران و شب زنده داری بعضی نگاه نکنید (اگر چه اینها در مورد خود مهم است) بلکه نگاه به «راستگویی» و «امانت» آنها کنید!. (نقل از کتاب سفینة البحار)
شرح کوتاه
با مطالعه مدارک اسلامی این حقیقت روشن می شود که دو نشانه قطعی مسلمان واقعی این است که «راستگو» و «امین» باشد و با این که عبادات اسلامی همچون نماز و روزه و حج، برنامه های عالی تربیتی هستند، ولی تنها اینها نشانه اسلام نیستند، بلکه باید با راستگویی و امانت تکمیل گردند.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
حکایتی حکمت آموز ازلقمان
دور کردن تهمت از خود
عرائس المجالسـ به نقل از عِکرِمه ـ: لقمان از ساده ترین غلامان در نزد مولایش بود. مولایش او را به همراه رفیقانش ، به بستان خود فرستاد تا میوه ای برایش بیاورند. آنها بدون میوه از بستان برگشتند ؛ میوه را خورده بودند و آن را به گردن لقمان انداخته بودند. لقمان به مولایش گفت: «شخص دو رو، نزد خداوند امانتدار نیست. پس به من و آنها همگی ، آب بنوشان . سپس وادارمان کن تا [قی کنیم و ]میوه را بیرون بیاوریم» . او این کار را کرد و آنها میوه را قی می کردند ؛ ولی لقمان آب گوارا بیرون آورد. بدین ترتیب، مولا راستگوییِ لقمان را از دروغگوییِ آنان باز شناخت .
تعلیم وتربیت در عصر ظهور
2.فرهنگ سازی جامع
عصر ظهور، دوران گسترش فرهنگ سالم و انسانی در همه سطوح جامعه و زدودن خرافات، پیرایه ها و آداب و رسوم ناسالم و غیر مفید است. همچنین عصر فعالیت های گستردة فرهنگی است؛ یعنی، بعضی از مشکلات و کاستی های جامعه، از طریق فرهنگی (تبلیغی و آگاهی بخشی و ارشادی)، قابل حل است و اقدامات حکومت جهانی نیز، بیشتر ماهیت فرهنگی و ارزشی دارد. در این برهة نورانی، انسان ها به عمق و زشتی مفاسد اخلاقی و کژتابی های فکری و عملی پی می برند و از آلودگی ها بیزار می گردند و این تنها در سایه ترویج و تعمیق «فرهنگ برتر دینی» و یا «فرهنگ سازی جامع» است؛ یعنی، فرهنگ سالم دینی در همه سطوح گسترش می یابد و ماهیت امور فرهنگی می شود.
در روایتی می فرماید:
«یدعوا الناس الی کتاب الله و سنة نبیّه…» ؛ «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» مردم را به سوی کتاب خدا، سنت پیامبر و… دعوت می کند».
و نیز: «یظهر علی الثقلین و لایترک فی الارض الادنین» ؛ «بر ثقلین (انس و جنس) پیروز می شود و ریشة پستی و انحراف را از روی زمین بر می دارد».
این فرهنگ سازی جامع، همان اصلاح گری اخلاقی و الهی است که جامعه و انسان ها را از فساد و انحطاط فرهنگی به دور می سازد:
«ان یصلح امة بعد فسادها» ؛ «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مردم را بعد از تباهیشان اصلاح می کند».
3. نفوذ معنوی (مکانیسم ولایت تکوینی)
این نفوذ و اثرگذاری ژرف و درونی، بر اساس ولایت هدایت و پرورش معنوی امام معصوم (علیه السلام) صورت می گیرد. هدایت معنوی وارتقا و پرورش فرد و جامعه، بر عهدة پیامبران و امامان است (جعلناهم ائمة یهدون بأمرنا) و مستلزم اختیارات ویژه و قدرت نفود درونی و سلطه و ولایتی خاص است که بوسیلة آن، احیای دل های مرده و زنگار گرفته و ارتقای ارواح و پرورش قلوب و هدایت معنوی انسانها، برای امام میسور می گردد.
در شرایط سختی که موانع و مشکلات فراوانی فراروی مصلحان الهی قرار دارد، ناگزیر حکمت الهی ایجاب می کند که امام از قدرت ویژه ای برخوردار باشد تا بتواند علی رغم ظلمات، موانع و حجابها، از یک سو در عمق جان های مرده و وجدان های خفته و فطرت های زنگار گرفته نفوذ کند و در آنها تصرف نموده و تحول ایجاد کند و از سوی دیگر در وجدان و تفکر عمومی جامعه، روح و حیات جدید بدمد و فرد و جامعه را در سیر تکاملی قرار دهد. آن گونه که عیسی عمل می کرد و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در ساختن یاران و بسیج دل ها و ارواح و احیای جامعه اسلامی صدر اسلام و نیز امیر مؤمنان (علیه السلام) در تربیت نخبگان و خواص اصحابش و ایجاد شخصیت های استثنایی برای تحولات بنیادین جامعه و تاریخ و… به کار می گرفتند. نمونه های شگفتانگیز این نوع تصرف و نفوذ در دل ها و ارواح، در زندگی امامان معصوم ـ به خصوص امام حسین (علیه السلام) ـ فراوان دیده می شود و در عصر ظهور و به دست امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اوج خود می رسد. این برترین مکانیسم تغییرو تحول درونی و در راستای رشد فکری و اخلاقی انسان ها است؛ چنان که روایت امام باقر (علیه السلام) به صراحت آن را تأیید می کند:
«اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم» ؛ «چون قائم ما قیام می کند دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاقشان را کامل می کند».
در روایت دیگری آمده است:
«وضع یده علی رؤوس العباد و فلایبقی مؤمن الاّ صار قلبه اشد من زبر الحدید…» ؛ «… و دستش را بر سر بندگان خدا می نهد و دل هر مؤمنی از پاره های آهن محکم تر می شود…».
البته همه این تغییرات با اراده و نظر خاص الهی همراه است و حتی در بعضی از روایات، عنایت ویژة الهی در بعضی از امور مطرح شده است:
«… یمسح الله بطونهم و ظهورهم فلا یشتبه به علیهم حکم» ؛ «… خداوند با دست قدرت خود بر شکم و پشت آنها (گروه همراه قائم) می کشد؛ دیگر هیچ حکمی بر آنها دشوار نمینماید».
4. پالایش نفوس (تطهیر و تزکیه ناپاکی های درونی)
پالایش درون در قرآن، با عنوان «تزکیه» و «تزکّی» مطرح شده است. این دو از نظر لغوی به معنای پاک نمودن و یا پاک شدن از آنچه که باید از آن پاک شد و از نظر اصطلاحی، پاکیزه ساختن نفس از شرور و آلودگی ها است. بزرگ ترین هدف پیامبران، تهذیب و تزکیه نفوس انسانی بوده است. آنان آمدند تا نفوس انسان ها را از رذایل و اخلاق زشت و صفات حیوانیت پاک ومنزه سازند و فضایل و مکارم اخلاقی را پرورش دهند. آنان آمدند تا به انسان ها درس خودسازی بیاموزند و در طریق شناخت اخلاق زشت و کنترل و مهار امیال و خواسته های مخرب نفسانی، یار و مددکارشان باشند و با تحذیر و تخویف، نفوسشان را از بدی ها و زشتی ها پاک و منزّه سازند. در اسلام تحذیرها و کیفرهایی که برای اخلاق زشت بیان شده، از سایر اعمال کمتر نیست. پالایش نفوس؛ یعنی، سوق دادن انسان ها به خود سازی، کسب فضایل اخلاقی، ریشه کنی گناهان و قرار دادن در میدان جهاد اکبر و ریاضت های شرعی و پاکسازی قلب از خود خواهی، هوس بازی، قساوت و معصیت.
عصر ظهور به راستی، دوران تزکیه و تطهیر نفوس است؛ هم با برنامه های پیامبرانة امام زمان و هم با آگاهاندن و سوق دادن مردم به آن. در روایتی طهارت انسان ها در آن دوران چنین مطرح شده است:
«و فی ایّام دولته تطیب الدنیا و اهلها» ؛ «در دوران حکومت او، دنیا پاکیزه شده و اهل دنیا (مردم) ظاهر و نیک می کردند».
و نیز: «لذهبت الشحناء من قلوب العباد…» ؛ «کینه ها و دشمنی ها از دل مردم بیرون می رود… ».
«یفتح حصون الضلالة و قلوباً غفلاً» ؛ «قلعه های گمراهی و دل های غفلت گرفته را، باز می کند».
روایت اصلاح امت بعد از فسادشان (ان یصلح امة بعد فسادها)، نیز می تواند به همین پالایش انسان ها از فساد اشاره داشته باشد.
5. مانع زدایی و تغییر ساختارهای معیوب و ویرانگر فرهنگی
خودکامگی، فسادگری، هواپرستی، غفلت، استکبار، شیطنت و… موانع و سدهای بزرگیدر راه رشد و تعالی انسان ها است و تا این موانع وجود داشته باشد، امکان رشد و بالندگی معنوی برای انسان ها فراهم نیست. موانع رشد و تعالی انسان ها در چند بعد قابل شناسایی است:
الف: بعد فرا انسانی؛ مهم ترین پاسخ برای شکوفایی انسان و رسیدن او به قرب و بندگی خداوند متعال، شیطان و اعوان و انصار او در گمراهگری، اغواگری و افسادگری است. تا این منشأ اصلی آلودگی از بین نرود، بسیاری از جنایتها، خیانتها، حق کشی ها و معصیت ها و عبودیت های غیر الهی باقی خواهد ماند و با دفع او، وسوسهگری هایش نیز از بین خواهد رفت و این تنها در عصر ظهور و به دست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود:
«دولة ابلیس الی یوم القیامة و هو یوم قیام القائم» ؛ «حکومت (و سلطه) ابلیس تا روز قیامت است و آن، روز قیام قائم ما است».
وهب بن جمیل می گوید: از حضرت صادق (علیه السلام) پرسیدم: اینکه خداوند به شیطان فرمود: ?انک من المنتظرین الی یوم الوقت المعلوم?، این وقت معلوم چه زمانی است؟ آن حضرت فرمود:
«خداوند تا روز قیام قائم ما، به شیطان مهلت داده است. وقتی ]قائم قیام می کند[، به مسجد کوفه می رود. درآن هنگام شیطان ـ در حالی که با زانوان خود راه می رود ـ به آنجا می آید و می گوید: ای وای بر من از امروز!! پس حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیشانی او را می گیرد و گردنش را می زند و آن هنگام، روز وقت معلوم است کهمهلت شیطان به پایان می رسد» .
ب. بعد ساختاری؛ بسیاری از ساختارها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی نه تنها برنامه های بایسته و شایسته هنجاری و تربیتی ندارد؛ بلکه یا به طور ناقص و معیوب یک سری آداب و رسوم خشک را ترویج می کنند یا اینکه ایده های ناسالم و رویکردی شالوده شکن فرهنگی دارند و یا خود کانون فساد و تباهی اخلاقی هستند.
با حذف و تغییر این ساختارهای ضد فرهنگی و نهادهای مشکل زا و اصلاح برنامه ها و رویکردهای فرهنگی و نابودی کانون های فساد، می توان امیدوار به حل بعضی از کاستی های جوامع بود، همان گونه که در دوران ظهور چنین خواهد شد. روایات در این باره می گویند:
«لیعزلنّ عنکم امراء الجور و لیطهرن الارض من کل غاشٍ»؛ «حکمرانان ستم پیشه را عزل می کند و زمین را از هر نیرنگ بازی پاک می سازد».
«یفتح مدائن الشرک»؛ «کانون های شرک را می گشاید».
«اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل» ؛ «زمانی که قائم قیام کند، دولت باطل و فاسد از میان می رود».
ج. بعد انسانی؛ پاره ای از آلودگی ها و ناهنجاری های جامعه، ناشی از فعالیت افسادگران و شیاطین انسی است؛ اشرار و ملحدانی که تمام همت خود را مصروف ستیزه با دین، هنجار زدایی، باطلگرایی، ترویج فساد و فحشا، دنیاگرایی، منفعتگرایی خشونتآمیز و… دارند و کانون ها و رسانه های وابسته به آنها نیز، مرکز اشاعه منکرات و ولاابالیگری هستند. با حذف یا اصلاح این طراحان فساد و تباهگران، جوامع رو به اصلاح و پاکی خواهند رفت؛ امری که به یقین در عصر ظهور اتفاق میافتد:
«… تهلک الاشرار و تبقی الاخیار» ؛ «اشرار و بدان نابود می شوند و نیکان و اخیار باقی می مانند».
و «یبیر به کل جبار عنید و یهلک علی یده کل شیطان مرید» ؛ «به دست او هر جبار عنودی نابود می شود و هر شیطان سرکشی هلاک می گردد».
تعلیم و تربیت در عصر ظهور - رحیم کارگر