هفته دفاع مقدس در کلام امام ره
رژیم بعثی عراق با تصمیم و طرح قبلی و با هدف بر انداختن نظام نو پای جمهوری اسلامی ایران با حمایت های پنهان و آشکار استکبار جهانی بویژه آمریکا در 31 شهریور 1359 تهاجم گسترده ای را علیه ایران آغاز کرد هشت سال دفاع مقدس حدیث ماندگار پایداری ، دلاوری و فداکاری ملتی است که در راه دفاع از کیان مکتب ، انقلاب و میهن اسلامی خویش قله های بلند رشادت و شهادت را در نوردید و دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام کرد و سرانجام دبیر کل سازمان ملل متحد در 18 آذر 1370 عراق را آغازگر جنگ معرفی کرد .
هر چه از این جنگ ناخواسته تحمیلی می گذرد ، قدرت اسلام و جمهوری اسلامی و قوای نظامی و انتظامی ایران و پایداری ملت متعهد آشکارتر و افزون ترمی گردد و رسوائی جهانخواران و وابستگان و پیوستگان به آنان بیشتر و واضح تر می شود .
صحیفه نور جلد 17 ، ص 32
ایام در نگاه امام - مرکز مطالعات و تحقیقات سپاه
سرّ اعراض اکثر صحابه از نص غدیر
عامل اول: وجود دو خط فکری در میان صحابه
هرکس که مطالعهای در رابطه با حیات صحابه در عصر رسول خداصلی الله علیه وآله و بعد از آن داشته باشد، پی میبرد که دو اتجاه و خط فکری در میان آنها حاکم بوده است:
الف - خطّ فکری اجتهاد در مقابل نصّ: این خطّ فکری معتقد است که لازم نیست به تمام آن چه که پیامبرصلی الله علیه وآله به آن خبر و دستور داده ایمان آورده و تعبّداً آن را قبول کنیم، بلکه میتوان در نصوص دینی مطابق با مصالحی که درک میکنیم اجتهاد کرده و در آن تصرّف نماییم. این خط فکری از مبانی اساسی مدرسه خلفا قرار بود و پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله مصائب فراوانی را از این نوع خط فکری تحمّل نمود.
ب - در مقابل این اتجاه و خط فکری، خط فکری دیگری است که معتقد است، باید در مقابل مجموعه دستورات دین و شریعت تسلیم بوده و تعبّد کامل داشت. این خط فکری همان طریق و ممشای اهل بیت و به تعبیر دیگر مدرسه اهل بیت است.
طرفداران طریق اجتهادی
از آنجا که اجتهاد در مقابل نصوص به جهت رعایت مصالح، امری موافق با میل و طبیعت انسان است، لذا گروهی از صحابه از همان زمان حیات پیامبرصلی الله علیه وآله دست به این کار زده و عملاً با حضرت به مقابله پرداختند، که میتوان از سردمداران این جرأت و خط فکری را عمر بن خطاب دانست. او کسی بود که در صلح حدیبیه شدیداً با پیامبر برخورد کرد(و در اذان تصرّف کرده (حیّ علی خیرالعمل) را از آن ساقط نمود و به جای آن (الصلاة خیر من النوم) را در اذانصبح اضافه کرد. او از متعة النساء منع کرده و حجّ تمتع را نیز تعطیل نمود.او در برخی از امور امثال تجهیز لشکر اسامه و احضار قلم و دوات برای پیامبرصلی الله علیه وآله به جهت نوشتن وصیّتش، مخالفت عملی نمود.اینها همه دلالت بر وجود یک نوع خط فکری خاص در بین برخی از صحابه داشته است که به جهت آن برداشت و خط فکری این گونه با پیامبر عمل میکردند. آنها پیامبر را در غیر وحی قرآنی یک فرد عادی بیش نمیدانستند.
عامل دوّم: حقد و کینه
امام علیعلیه السلام کسی بود که پدران و اجداد کافر و فاسق عدهای از همین افراد تازه مسلمان را در جنگها به قتل رسانده بود و لذا کینه عجیبی در دل از این جهت نسبت به آن حضرت داشتند.
علی بن حسن بن فضّال از پدرش نقل میکند که: از امام ابوالحسن علی بن موسی الرضاعلیه السلام سؤال کردم درباره امیرالمؤمنینعلیه السلام: چه شد که مردم از او اعراض کرده و به دیگری میل پیدا کردند، در حالی که فضیلت و سابقه او در اسلام و منزلت او را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله میدانستند؟ حضرت فرمود: جهتش این است که امام علیعلیه السلام پدران و اجداد و برادران و عموها و خالهها و نزدیکان آنان را کهدشمن خدا و رسول او بودند تا حدّ زیادی به قتل رسانید، لذا به این جهت کینه حضرت را در دل گرفتند، و نمیخواستند که او متولی امورشان شود ولی از غیر علیعلیه السلام در دل کینهای نداشتند آن گونه که از علیعلیه السلام داشتند، زیرا کسی به مانند علیعلیه السلام در جهاد بر ضدّ مشرکان شرکت نکرده بود. و به همین جهت بود که از او اعراض کرده و به سراغ دیگری رفتند».
عبداللَّه بن عمر به علیّعلیه السلام عرض کرد: «چگونه قریش تو را دوست بدارد در حالی که تو در روز بدر و احد هفتاد نفر از بزرگان آنان را به قتل رساندی».
از امام زین العابدینعلیه السلام و نیز ابن عباس سؤال شد: چرا قریش نسبت به علیعلیه السلام بغض داشت؟ امامعلیه السلام فرمود: «زیرا دسته اول آنان را به جهنم واصل کرده، و دسته آخر را نیز خوار و ذلیل کرد».
عامل سوّم: امام علیعلیه السلام مرد عدالت
امام علیعلیه السلام کسی بود که بدون جهات الهی و تقوایی کسی را بر دیگری مقدّم نمیداشت، او کسی بود که همه را به یک دید نگاه میکرد، از این جهت خلافتش خوشایند عدهای نبود، آنان میخواستند کسی به خلافت منصوب شود که بین آنان تبعیض قرار داده و بهرهای بیشتر از بیت المال مسلمین به آنان برساند.
ابن ابی الحدید مینویسد: «مهمترین سبب در اعراض عرب از امیرالمؤمنینعلیه السلام مسئله مالی بود، زیرا علیعلیه السلام شخصی نبود که کسی را بی جهت بر دیگری برتری دهد، عرب را بر عجم تفضیل بخشد همانگونه که پادشاهان چنین میکردند. او کسی بود که هرگز اجازه نمیداد تا شخصی به جهات خاصّ به او متمایل گردد…».
او نیز از هارون بن سعد نقل میکند که عبداللَّه بن جعفر بن ابی طالب به علیعلیه السلام عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! از تو میخواهم که دستور دهی به من کمکی شود، به خدا سوگند که هیچ نفقهای ندارم جز اینکه مرکب خود را بفروشم تا با آن امور معاش خود را بگذرانم.
حضرت فرمود: «نه به خدا سوگند، من چیزی را برای تو نمییابم جز آن که تو عمویت را امر کنی تا سرقت کرده و از آن به تو چیزی بدهد».
همو میگوید: «از جمله منحرفین از علیعلیه السلام انس بن مالک است، کسی که مناقب آن حضرت را کتمان کرده و به خاطر میل به دنیا کمک به دشمنان آن حضرت نمود…».
عامل چهارم: دشمنی با بنی هاشم
تاریخ گواهی میدهد که قریش زمان رسول خداصلی الله علیه وآله عداوت و دشمنی خاصی با بنی هاشم داشت. تا هنگامی که آن حضرت زنده بود از هیچ آزار واذیتی فروگذار نکرد؛ زیرا بعد از ظهور اسلام و دعوت پیامبر به دین جدید مشاهده کردند که با خسارت عظیمی از ناحیه او و دینش مواجه شدهاند، خصوصاً آن که هدف اصلی این دین بر قلع و قمع بت پرستی و اعتقادات آنان برپا شده است. آنان مشاهده میکردند که روز به روز محمّدصلی الله علیه وآله در قلوب مردم نفوذ کرده و مردم به او و دین و آیینش جذب میشوند و در مقابل آنها جبههای عظیم تشکیل دادهاند. لذا کینه آن حضرت را به دل گرفته در صدد جبههگیری با او برآمده و شدیداً به مقابله پرداختند.
عباس بن عبدالمطلب روزی در حالی که غضبناک بود بر رسول خداصلی الله علیه وآله وارد شد. حضرت به او فرمود: چه چیز تو را به غضب درآورده است؟ عرض کرد: ای رسول خدا! ما چه کردهایم با قریش که هرگاه به خودشان میرسند با روی باز همدیگر را در آغوش میگیرند ولی هر گاه با ما ملاقات میکنند طور دیگری معامله میکنند؟
راوی میگوید: در این هنگام بود که رسول خداصلی الله علیه وآله به حدّی غضبناک شد که صورتش قرمز گشت، آنگاه فرمود: قسم به کسی که جانم به دست اوست در قلب کسی ایمان داخل نمیشود تا این که شما را به خاطر خدا و رسولش دوست بدارد…
رسول خداصلی الله علیه وآله از آنجا که برای پیشبرد اهداف الهی خود مجبور بود تا با آنان مقابله کند، لذا در این راستا از علیعلیه السلام کمکهای فراوان گرفت. برخی از آنان که اقوام و افراد عشیره خود را در جنگها از دست داده بودند کینه وخشم خود را بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله بر علی بن ابی طالب ریخته و از او قصاص نمودند، و نگذاشتند تا به حقّی که خداوند برای او معیّن کرده بود برسد.
غدیرشناسی و پاسخ به شبهات - علی اصغر رضوانی
چرا سرزمین غدیر خم برای اجرای حکم الهی از طرف پیامبر انتخاب شد
1ـ شاید چنین باشد که در مکه پیرامون خانة کعبه حتی در سرزمین عرفات و منا اگر پیامبر اجرای حکم «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک» را میخواست انجام دهد با اجرای سایر احکام حج ممزوج میشد و معاندین که مترصد فرصت اخلال و خدشه بودند فرصت بیشتری داشتند که به نیتهای شوم خود بپردازند.
2ـ سرزمین غدیر و محلی که پیامبر انتخاب فرمود، این مناسبت را داشت که جمعیت یکصد و بیست هزار نفری حجاج به نحوی گرداگرد پیامبر قرار گیرند که ابلاغ را همه به گوش خود بشنوند و به چشم خود به بینند.
3ـ حجاج در برگشت فارغ البال از اجرای حج و فارغ البال که همراه پیامبر وظایف خود را انجام دادهاند و شادمانی درونی، آنها را آمادة شنیدن حکم تازةپروردگار و پذیرفتن این امر مهم میداشت.
4ـ غدیر خم محلی بود که حجاج از این پس متفرق میشدند، گروهی به طرف یمن و گروههای دیگر هم به طرف مدینه اطراف پراکنده میشدند.
5ـ از همه مهمتر اینکه پیامبر با نزول جبرئیل و ابلاغ «وَ الله یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» به اطمینان کامل رسیده بود.
و مردم هم در این آخرین دیدار هر خاطرهای را بهتر در حفظ نگه میداشتند و ابلاغ آن به دیگران نیکوتر انجام میشد.
6ـ همین امتیازهای مذکور سرزمین غدیر خم، موجب شد که موضوع جریان غدیر در سینهها محفوظ بماند و تا امروز به دست ما برسد و برای آیندگان نیز استمرار داشته باشد.
7ـ همین امتیازهای سرزمین غدیر موجب شده است، کتابهای بسیاری که یک نمونة چشمگیر از آنها «الغدیر» است از اسناد و راویان حدیث غدیر و مباحث که در اطراف حدیث غدیر به وجود آمده است، امروزه در دست است.
متن کامل خطبةالغدیر پیامبر حداقل از سال 175 هجری قمری نخست توسط «خلیل بن احمد» نحوی معروف ثبت شده است و پس از آن تا امروز چه به طور مستقل و چه به نحو ضمنی در کتب متعدد در دسترس قرار گرفته است.
از خطبةالغدیر جملة اصلی و کوتاه «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه» در حد وفور در کتابهای اهل سنت و شیعه ذکر شده است در کتابهای شیعه از این جهت که از طرف پیامبر صاحب رسالت و واضع و مبین احکام اسلام از طرف خداوند و مجری و مروج آن احکام؛ حکم و موضوع امامت و خلافت و تامالاختیاری حضرت علی علیه السلام در امر مسلمین را در این جملة الهی و تاریخی به نحو کامل به صورت لوح محفوظ به مردم ابلاغ شده است در کتابهای اهل سنت نیز از اینجهت مکرر آورده شده که از نخست بعد از وفات پیامبر و پیش آمد سقیفه و بیعت با ابی بکر جملة «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه» مورد مذاکره بین صحابی و گفتگو و زمزمه و بحث و نقد واقع میشده است در حالی که قدرت حاکم و رسانههای تبلیغی آن روز و فرمانداران شهرها و ائمة جماعات که همه زیر سیطره خلیفه اداره میشد، با سکوت و به فراموشی سپردن حادثة غدیر خم برای تثبیت موقعیت و حاکمیت خود در اولویت بوده است. لذا سعی کردهاند کل خطبه را به فراموشی بسپارند تا قرینههای متعدد که همه مؤید یکدیگر و ثابت کنندة معنی مولا به صاحب اختیار بودن در همة امور است؛ و در واقع صفتی که در ولایت مطلق مندرج و آشکار است را از جملة «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه» بربایند.
اما شب پره گر نور آفتاب نبیند یا نخواهد، آفتاب که از نورافشانی باز نمیماند پیش از این در آیة «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» شأن نزول آیه آورده شد و از آنجا تا اینجا که پی در پی و به نحو مکرر احادیث دربارة غدیر را ذکر کردیم و از اسانید مختلف و منابع گوناگون و نام راویان به تکرار و گاه خسته کننده برای تأیید آورده شد، تا خواننده و خواهان حقیقت امر غدیر خم بداند مسئلة نصب امیرالمؤمنین علی علیه السلام امری پنهان و زودگذر مقطعی، فیالبداهه، یک سفارش عادی کم اهمیّت رفاقتی صلة رحم و همه و همة و و وهایی که معاندین امامت و خلافت برای پنهان کردن حقیقت به آنها متوسل میشوند نبوده است تواتر روایات و تکرار و استناد به آنها و نقل حدیث غدیر خود مؤید اهمیت مسئله غدیر خم است.
ضمناً باید توجه کرد، در حالی که معاندین کوشش کردهاند اصل مطلب را تحریف کنند، این حیله را نیز به کار بردهاند که جریان با عظمت غدیر ـ از آنجا که پیامبر دستور توقف و فرود کاروانها را میدهد، تاپایان مراسم که سه روز به طول انجامیده است ـ را محدود کردهاند به این جملة کوتاه «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه» و این جمله را هم خواستهاند با تشکیک در کلمه مولا از صدر مطلب یعنی معنی مولا که صاحباختیار بهمعنی اعم است را بهمعنی دوستی تحلیل برند.
آینه غدیر در روایت شیعه و اهل سنت - محمد علی صاعد اصفهانی
دفاع مقدس در کلام آقا
ملت ایران به برکت وحدت کلمه هم در جنگ، هم در بسیج نیروها برای میدانهای دفاع مقدس، پیروز شد.
ما مدت هشت سال از حیثیت، ناموس، دین، تمامیت ارضی، مردم، انقلاب، حکومت، نظام اسلامی و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعی، مقدس است.
راه جهاد با دشمنان اسلام دشوار است ولی باید آن را طی کرد.
در دوران دفاع مقدس، آنچه که این ملت را نجات داد، اسلام بود.
کلمات قصار - آیت الله سید علی خامنه ای
اولین مخالف غدیر
اولین مخالف غدیر که عذاب شد به پیامبر چه گفت؟
حارث بن نعمان فهری پس از مخالفت آشکار خطاب به رسول خدا(ص) گفت: (ای محمد! ما را به خدا خواندی پذیرفتم، نبوت خود را مطرح کردی، لااله الاالله و محمد رسول الله گفتیم، ما را به اسلام دعوت کردی اجابت کردیم، گفتی، نماز در پنج وقت بخوانید خواندیم، به زکات و روزه و حج و جهاد سفارش کردی اطاعت کردیم، حال پسر عموی خود را امیر ما ساختی که نمی دانیم این حکم از طرف خداست یا با اراده شخصی شما پیدا شده است؟) رسول خدا(ص) پاسخ داد سوگند به خدا که جز او پروردگاری نیست، این دستور از طرف اوست.
اولین مخالف غدیر چگونه عذاب شد؟
حارث بن نعمان فهری خود تقاضای عذاب کرد و آنقدر مغرور بود که می پنداشت که قدرتی وجود ندارد تا او را کیفر دهد. وقتی رسول خدا(ص) به او فرمود اعلام ولایت امیرالمؤمنین (ع) و فرمان بیعت عمومی به دستور خدا انجام گرفت و من وظیفه ای جز ابلاغ و اجرای آن نداشتیم. نعمان پس از شنیدن این جواب، خشمناک شده سر به آسمان بلند کرد و گفت: (خدایا اگر آنچه را که محمد درباره علی می گوید از طرف تو است، و به امر توست، سنگی از آسمانی بر من فرود آید و مرا عذاب کند) هنوز سخنان حارث بن نعمان به پایان نرسیده بود که از آسمان سنگی بر او فرود آمد و او را به هلاکت رساند که آیات 1 و 2 سوره معارج (سئل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع )نازل شد.
غدیر شناسی - محمد دشتی