حدیثی جالب در ابتدای خلقت اهل البیت علیهم السلام
شخصی بنام فیضة ابن یزید جعفی گوید: نزد امام صادق علیه السلام رفتم ، دیدم سه نفر از اصحاب حضرت ، پیش حضرت ، حضور دارند، سلام کردم و نشستم ، آنگاه عرض کردم : ای پسر پیامبر من برای استفاده به محضر شما آمده ام ، حضرت فرمود: بپرس اما کوتاهعرض کردم :
قبل از اینکه خداوند زمین و آسمان و نور و ظلمت را بیافریند شما کجا بودید؟ حضرت فرمود: الان که وقت اینگونه مسائل نیست ، مگر نمی دانی که محبت ما مخفی و دشمنی با ما رشد پیدا کرده است ، ما دشمنانی داریم از جن (گویا منظور حضرت جاسوسهای حکومت بوده است ) که سخن ما را نزد دشمنان ما از آدمیان پخش می کنند، همانا دیوارها هم گوش دارند مثل گوشهای مردم ؟
عرض کردم : کار از کار گذشته و من سؤ الم را کرده ام ، حضرت فرمود: ما شبحهای نور بودیم اطراف عرش خداوند، که خداوند را پانزده هزار سال قبل از خلقت آدم تسبیح می کردیم ، چون خداوند آدم را آفریده ما را در صلب او جای داد، و ما را همواره از صلبی پاک به رحمی پاک منتقل می نمود تا اینکه محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث نمود، پس مائیم دستگیره محکم خداوند، هر که به ما چنگ زند نجات یافته و هر که از ما منحرف شود هلاک گردیده است .
اهل بیت پیامبر راهنمایان ملائکه بوده اند
خلقکم الله انوارا و فجعلکم بعرشه محدقین حتی من علینا بکم
آنچه از روایات متعدده استفاده می شود این است که خداوند متعال انوار مقدس حضرت رسول و ائمه اطهار علیهم السلام را مدتها قبل از خلقت تمامی موجودات ، آفریده است .
آن انوار مقدسه بصورت اشباحی در آن عوالم به تسبیح و تقدیس حضرت حق جل و علا مشغول بوده اند،
به گونه ای که ملائکه مقرب الهی از این انوار پاک تسبیح و تقدیس الهی را فراگرفته اند، و در این میان نور مطهر پیامبر اکرم و حضرت امیر علیهماالسلام منبع و سرآغاز، سایر انوار و نورالانوار بوده است .
ابوحمزه ثمالی گوید: حضرت علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمود: خداوند عزوجل محمد و علی و یازده امام را از نور عظمت خویش بصورت ارواحی در شعاع نور خویش خلق نمود، ایشان قبل از آفرینش مخلوقات به عبادت و تقدیس و تسبیح خداوند عزوجل مشغول بودند و این عده همان هدایت کنندگان و پیشوایان از آل محمد هستند. که درود خداوند بر همه آنها باد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: من و علی و فاطمه و حسن و حسین در سراپرده عرش ، خدای را تسبیح می گفتیم ، و به دنبال تسبیح ما بود که فرشتگان تسبیح می گفتند
اسرار عاشورا (1و2) - محمد نجفی یزدی
عوامل مؤ ثر در پیروزی نهضت سیدالشهداء
برای موفقیت یک نهضت در اهداف خود می باید پنج مساءله بطور کامل رعایت شود، و طبعا برای شناخت عظمت نهضت سیدالشهداء علیه السلام و موفقیت قیام آن حضرت ، این پنج امر باید به دقت بررسی شود.
1 - رهبر قیام و شخصیت او، یعنی شناخت سیدالشهداء روحی فداه
2 - هدف قیام و انتخاب زمان شایسته و موقعیت مناسب
3 - دشمن رو در رو یعنی یزید ابن معاویه
4 - کیفیت نهضت و مظلومیت سیدالشهداء
5 - عوامل مؤ ثر در پی گیری بهره مندی از نتایج آن ، یعنی زنده نگه داشتن عاشورا
سیدالشهداء رهبر بی تردید نهضت عاشورا
در هر نهضتی می بایست ، شخصیت اول و رهبر آن ، فردی باشد که نه تنها دارای هیچ نقطه ضعفی نباشد، بلکه می باید دارای امتیازات و خصوصیات علمی و روحی بلند نیز باشد، چرا که یک قیام احتیاج به شور و عشق و هیجان دارد، و این هیجان و فداکاری ، به وسیله فرد عادی و یا شخصی که دارای نقاط ضعف باشد ایجاد نمی شود، معمولا در هر نهضتی حزب حاکم سعی می کند تا از مخالفین خود مخصوصا رهبر نهضت ضعفی ببیند و آن را بزرگ کند، مخصوصا در انقلابهای مکتبی که باید پایدار بماند.
اما در نهضت حسینی ، دشمن این آرزو را به گور برد، چرا که سیدالشهداء دارای آنچنان شخصیت روشن و بی تردیدی بود که حتی برای مخالفین او نیز ، ابهامی در آنوجود نداشت .
اسرار عاشورا (1و2) - محمد نجفی یزدی
سخنان زندگی ساز ودلاویز امام حسین علیه السلام
«الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون
مردم بندهی دنیا هستند و دین را فقط با زبانشان لمس میکنند،تا وقتی بدانند این گفتگوی ظاهری به ضرر دنیایشان نیستبر محور دین چرخ میخورند،اما آنگاه که به امتحانی آزموده شوند (که لازم آید از دنیا ببرند و به دین بپیوندند) دین داران واقعی کم هستند.
امام حسین (ع) به فرزندش امام زین العابدین (ع) فرمود:
«ای بنی ایاک و ظلم من لا یجد علیک ناصرا الا الله جل و عز».
پسرم،از ستم نمودن به کسی که جز خداوند بزرگ و عزیز یاوری ندارد بپرهیز. (خداوند بزودی داد چنین مظلومی را از ظالم خواهد گرفت) .
شخصی از امام حسین (ع) خواستخیر دنیا و آخرت را برای او بنویسد،حضرت در جواب او نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد فان من طلب رضی الله بسخط الناس کفاه الله امور الناس و من طلب رضی الناس بسخط الله وکله الله الی الناسو السلام .
یعنی:هر کس خواهان رضایتخداوند باشد و خشنودی خداوند را به غضب مردم نفروشد، آفریدگار اموری که بدست مردم استبرای او کفایتخواهد کرد،و هر کس طالب رضایت مردم باشد و خشنودی مردم را به غضب خدا بخرد،پروردگار او را به مردم وا میگذارد.
پیشوای سوم حضرت امام حسین علیه السلام - موسسه اصول دین قم
اخلاق و رفتار امام حسین (ع)
با نگاهی اجمالی به 56 سال زندگی سراسر خدا خواهی و خدا جویی حسین (ع) ،در مییابیم که هماره وقت او به پاکدامنی و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتر از درک و دید ما گذشته است.
جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقهی بسیاری داشت. گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز میگزاشت. و حتی در آخرین شب زندگی دست از نیاز و دعا بر نداشت،و خواندهایم که از دشمنان مهلتخواست تا بتواند با خدای خویش به خلوتبنشیند و فرمود:خدا میداند که من نماز و تلاوت قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم.
حضرتش بارها پیاده به خانهی کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
پسران غالب اسدی (بشر و بشیر) حکایت کردهاند که:در عصر روزعرفه،نهم ذیحجة الحرام، در بیابان عرفات همراه حسین (ع) بودیم.آن حضرت با کمال خشوع و بندگی از خیمه بیرون آمد و با جمع کثیری از اصحاب و فرزندان به دامنهی چپ کوه ایستاد،صورت مبارک به جانب کعبه گرداند،دستها را چونان مستمند ضعیفی به سوی آسمان گشود،و این دعا را قرائت فرمود:
«حمد و سپاس خدایی را که چیزی نمیتواند قضا و خواستهی او را رد کند و از عطا و بخشش او جلوگیری نماید.
دست او در سخاوت و کرم باز است و هر چیزی را به حکمتخویش نیکو و متقن قرار داده است،تلاش پنهان کاران بر او مخفی نیست و آنچه به او سپرده شود تباه نمیگردد اوست پاداش و کیفر دهندهی همه و اصلاح کنندهی حالات بندگان قناعت پیشه و رحم کنندهی ناتوانان و ضعیفان،فرود آورنده منافع و کتاب جامع-قرآن-نورانی و فروزان،و اوستشنوندهی دعاها و برطرف کنندهی گرفتاریها و بالا برندهی درجهی نیکوکاران و کوبندهی ستمگران، خدایی به جز او نیست،همتا ندارد وچیزی مانندش نیست،و اوستشنوا و بینا و لطیف (28) و آگاه،و بر هر چیزی قادر و توانا.
بارالها به سوی تو روی میآورم و به پروردگاری تو گواهی میدهم،اعتراف و اقرار دارم که تو پروردگارم هستی و بازگشتم به سوی توست،پیش از آنکه چیزی باشم و نشانی از من باشد به نعمتبر من آغاز کردی و مرا از خاک آفریدی…
سپس مرا صحیح و سالم،برای هدایتی که از پیش مقدر فرموده بودی به دنیا آوردی و مرا در گهواره که کودکی خردسال بودم حفظ کردی و از غذاها،شیر گوارا روزیم دادی،دل پرستاران را نسبتبه من مهربان ساختی،و مادران دلسوز را به تربیت من وا داشتی،ومرا از آزارها و شرور پنهانی جن حفظ کردی و از فزونی و کاستی سالم نگاهداشتی،-پس تو بلند مرتبهیی ای رحیم ای رحمان-تا آنگاه که زبان به سخن گشودم،و تمام گردانیدی به من نعمتهای کامل خود را و همه ساله مرا پروراندی تا که خلقتم کامل شد و نیرویم اعتدال یافت، جتخود را بر من تمام کردی که معرفت و شناختخود را به من الهام نمودی،و مرا به عجایب حکمتخود شگفت زده کردی و به آفرینشهای بی سابقهات که در آسمان و زمینتبوجود آوردی هشیارم ساختی و برای سپاسگزاری و یادت آگاهم ساختی و اطاعت و پرستش خویش به من واجب کردی و آنچه پیامبرانت آوردند به من فهماندی و پذیرفتن آنچه موجب خشنودیت میشود بر من سهل و آسان کردی و به یاری و لطفی که در همهی این مراحل نسبتبه من داشتی بر من منت نهادی.
بارالها راضی نشدی که برخی از نعمتها را به من ندهی،به جود عظیم و احسان دیرینهات انواع خوردنیها و آشامیدنیها و انواع پوششها و لباسها را روزیم گردانیدی.
آنگاه که همهی نعمتها را بر من تمام گردانیدی و همهی بلاها را از من دور گردانیدی،نادانی من و نیز گستاخیم بر تو بازت نداشت که مرا به موجبات قرب راهنمایی کنی و به آنچه مرا در نزد تو جا میدهد موفق گردانی.
خدایا کدام یک از نعمتهایت را بر شمرم و یاد کنم یا به شکر کدامیک از عطایای تو بپردازم در حالیکه نعمتها و عطایای تو بیش از آن است که شمارندگان بتوانند آنها را بشمارند یا حسابداران بتوانند به آن علم پیدا کنند.اضافه شدتها و ناراحتیها و بلاهایی کهاز من دور داشتی افزونتر از سلامتی و عافیت و راحتیهایی است که برای من آشکار است.
خدایا من ترا به حقیقت ایمانم و…گواه میگیرم،و اگر به فرض در همهی عصرها و دهرها زنده بمانم و در صدد بر آیم و بکوشم که شکر یکی از نعمتهایت را به جا آورم توانایی آن راندارم، مگر تو بر من منت نهی که خود موجب شکر جدید و ثنای تازهیی خواهد گردید…
بارالها مرا چنان کن که از تو آن چنان ترسم که گویی ترا میبینم و مرا به نعمت تقوی و پرهیزگاری سعادتمند گردان و به سبب ارتکاب معصیت و نافرمانی بدبختم نگردان.
بارالها بی نیازی را در نفس و جانم،و یقین را در دلم،و اخلاص را در عملم،و روشنی را در دیدهام،و بصیرت و بینایی را در دینم،قرار ده و مرا به عضوها و جوارحم بهرهمند گردان…
بارالها اگر بخواهم نعمتهای وجود و بخششهای گرانمایهات را بر شمارم نمیتوانم.
مولای من،تویی که کرم کردیتویی که نعمت دادیتویی که نیکی کردیتویی که به فضیلت رفتار کردیتویی که بخششت را به کمال رساندیتویی که روزی دادیتویی که توفیق عنایت فرمودیتویی که عطا کردیتویی که بی نیاز گرداندیتویی که مایه دادیتویی که پناه دادیتویی که مهمات مرا کفایت فرمودیتویی که هدایت کردیتویی که ما را از لغزشها و خطرها حفظ کردیتویی که پرده پوشی نمودیتویی که آمرزیدیتویی که عفو کردیتویی که یاری کردیتویی که نیرو بخشیدیتویی که نصرت نمودیتویی که شفا بخشیدیتویی که عافیت دادیتویی که گرامی داشتیتبارکت ربی و تعالیت فلک الحمد دائما و لک الشکر واصبا، بزرگی و والایی ای پروردگار من،حمد و ثنا تا به ابد ویژه و مخصوص توستو همیشه و هماره برای توست.
پس آفریدگارابه عصیانم معترفم مرا ببخش و از گناهانم در گذر.
در آن روز حسین علیه السلام آنچنان دلها را با خواندن این دعا به سوی خدا کشید که انبوه خلایق صدایشان به گریه برخاست چنانکه خدای را همراه کلمات امامشان به اجابتخواندند و آمین گفتند.ابن اثیر در کتاب اسد الغابه مینویسد:
«کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها
حسین (ع) بسیار روزه میگرفت و نماز میگذارد و به حج میرفت و صدقه میداد و همهی کارهای پسندیده را انجام میداد.شخصیتحسین بن علی (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پر شکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع) ،پیاده به کعبه میرفتند،همهی بزرگان و شخصیتهای اسلامی باحترامشان از مرکب پیاده شده،همراه آنان راه پیمودند.
احترامی که جامعه برای حسین (ع) قائل بود بدان جهتبود که او با مردم زندگی میکرد-از مردم و معاشرتشان کناره نمیجست-با جان جامعه هماهنگ بود،چونان دیگرها از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه،او نه کاخهای مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمیبستند و حرم رسول الله (ص) را برای او خلوت نمیکردند… این روایتیک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست،بخوانیم:
روزی از محلی عبور میفرمود،عدهای از فقرا بر عباهای پهن شدهاشان نشسته بودند و نان پارههای خشکی میخوردند،امام حسین (ع) میگذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت،نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:
ان الله لا یحب المتکبرین.
خداوند متکبران را دوست نمیدارد.
سپس فرمود:من دعوت شما را اجابت کردم،شما هم دعوت مرا اجابت کنید.آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند،حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود استبه ضیافتشان بیاورند،و بدین ترتیب پذیرایی گرمی از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت.
شعیب بن عبد الرحمن خزاعی میگوید:
چون حسین بن علی (ع) به شهادت رسید،بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند،فرمود:این پینهها اثر کیسههای غذایی است که پدرم شبها به دوش میکشید و به خانهی زنهای شوهر مرده و کودکان یتیم و فقرا میرسانید.
شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایتاز ستم دیدگان میتوان در داستان ارینب و همسرش عبد الله بن سلام دریافت،که اجمال و فشردهاش را در اینجا متذکر میشویم:
یزید به زمان ولایت عهدی،با اینکه همه نوع وسائل شهوترانی و کام جوئی و کامروایی از قبیل پول،مقام،کنیزان رقاصه و…در اختیار داشت چشم ناپاک و هرزهاش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود.
پدرش معاویه به جای اینکه در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبندهای نشان دهد،با حیلهگری و دروغ پردازی و فریبکاری،مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانهی شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلودهی پسرش یزید بکشاند.حسین بن علی (ع) از قضیه با خبر شد در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشهی شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و بااستفاده از یکی از قوانین اسلام،زن را به شوهرش عبد الله بن سلام باز گرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانوادهی مسلمان و پاکیزهیی قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهیاش را نمایان و علاقمندی خود را به حفظ نوامیس جامعهی مسلمان ابراز داشت و این رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع) و دنائت و ستمگری بنی امیه،برای همیشه در تاریخ به یادگار ماند.
علائلی در کتاب سمو المعنی مینویسد:ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد میکنیم که هر کدام در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهانگیر ساختهاند یکی در شجاعت، دیگری در زهد،آن دیگر در سخاوت،و…اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کنندهی یک عظمت فراز تاریخ است،گویا او جامع همهی والاییها و فرازمندیهاست.
آری مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است،مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (ع) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (ع) است،چگونه نمونهی برتر و والای عظمت انسان و نشانهی آشکار فضیلتهای خدایی نباشد.
درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم.
امام حسین (ع) و حکایت زیستنش و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونهی یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم میسازد،بلکه او با همهی خویشتن،آیینهی تمام نمای فضیلتها،بزرگ منشیها،فداکاریها،جان بازیها،خداخواهیها و خدا جوییها میباشد،او به تنهایی میتواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.
بودن و رفتنش،معنویت و فضیلتهای انسانرا ارجمندنمود.
پیشوای سوم حضرت امام حسین علیه السلام - موسسه اصول دین قم