توجه به نیازهای فرزندان
موجودات عالم برای ادامه حیات نیازهایی دارند که بدون بر آوردن آنها ادامه حیات نا ممکن و یا همراه با سختی است این احتیاج در غیر انسان به نیازهای مادی و جسمانی محدود است؛ اما در انسان نیاز امور مادی، روانی و معنوی فراوانی را شامل میشود که تنها در سایه رفع نیاز از همه امور به رشد کامل جسمانی و روانی میرسد. توجه به نیازهای گوناگون از نکات مهم تربیتی است، نیازهایی که در قالبهای زیستی، عاطفی، روانی و معنوی جلوهگر میشود. در واقعه کربلا نیز با وجود همه مسایل و شیوهای که امام حسین علیهالسلام در پیش روی خود داشته، از توجه به نیازهای مادی و معنوی فرزندان و همراهان خود غافل نماند.
نیازهای مادی
نیازهای مادی احتیاج اولیه هر انسان است. و بدون تأمین آن، قادر به ادامه حیات نیست. نیاز به رفع تشنگی از این جمله است که در کربلا به خاطر وضعیت ویژهای که دشمن برای کاروان کربلا به وجود آورد، به نیازهای حیاتی تبدیل شد و ایشان را به تلاش، برای رفع آن از راههای ممکن، واداشت؛ از اینرو، آنگاه که حضرت عباس علیهالسلام از برادر اجازه مبارزه با دشمن طلبید، حضرت از او خواست برای کودکان آب فراهم نماید و فرمود:«فاطلب لهولاء الاطفال قلیلاً من الماء» پس کمی آب برای این کودکان فراهم کن…. این توجه حضرت آنگاه به اوج میرسد که فرزند شیرخوارهاش را بر بالای دست میگیرد و از دشمن برایش آب میخواهد. در مقتل ابی مخنف آمده است:امام حسین علیهالسلام به سوی ام کلثوم آمد و فرمود: خواهر! تو را در بارهفرزند شیرخوارهام به نیکی سفارشمیکنم، او شیر خواره است و شش ماه بیشتر عمر ندارد. ام کلثومبه برادر جواب داد: سه روز است این طفل آب ننوشیده است. برایش آبی طلب فرما، حضرت طفل را گرفت و در مقابل دشمناز نهضت حسینی علیهالسلام مبارزان درس مبـارزه، آزادگان درس آزادگی، شهادت طلبان درس شهادت و مصلحان اجتماعی درس اصــلاح گرفتهاند.ایستاد و آنگاه فرمود: «ای قوم شما برادر و فرزندانم را به شهادت رساندید و جز این طفل باقی نمانده و او از تشنگی دهان را باز میکند و میبندد، به او جرعه آبیدهید…»
امام حسین علیه السلام و تربیت فرزند - علی همت بناری
اهداف نهضت عاشورا
ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
مخالفین هر مکتب و هر دینی ، در ابتدای ظهور مکتب جدید، بطور علنی با آن برخورد می کنند، زیرا آن مکتب ، بخاطر جوانی و تازگی آن ، هنوز دارای طرفداران جدی نشده است ، ولی آنها در اکثریت و قدرت هستند، همچنانکه دیدیم مشرکین در صدر اسلام با تمام توان از هر راهی که ممکن بود، مانند شکنجه ، و تهمت و قتل و غارت و جنگ و غیره به مقابله با اسلام پرداختند.
اما پس از آن مکتب و مرام ، پیشرفت پیدا کرد، و دارای طرفداران جدی شد و به قدرت رسید، مخالفین آن مکتب دیگر نمی توانند با روش مقابله رویاروی و اظهار مخالفت علنی به مقابله بپردازند، زیرا با نفوذی که مکتب جدید دارد، آنها رسوا و نابود می شوند، بهترین راه برای مقابله با مکتب و انقلابی که پیروز شده است ، همگام شدن ظاهری با آن مکتب ، و تظاهر نمودن بهقبول آن ، و سپس منحرف کردن تدریجی مردم از اصول و پایه های آن مکتب است به گونه ای که مردم متوجه حساسیت انحرافات نشوند، تنها وقتی متوجه مکتب و اعتقاد خود بشوند که کار از کار گذشته و در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرند، یعنی خود را در عمل و عقیده نسبت به آن مرام سست احساس کنند، اینجاست که یک درخت تنومند و ریشه دار را می شود موریانه وار بر اثر نابود کردن تدریجی ریشه های مخفی آن با یک ضربه و فشار اندک سرنگون کرد.
موریانه حیوانی ضعیف و نابیناست ، به گونه ای که مورچه دشمن سرسخت او به حساب می آید، اما همین حیوان ضعیف ، اگر به ساختمان یا درخت تنومندی حمله کند، آن را ویران می کند.
روش ویرانگری این حیوان بسیار سهمگین است ، او از دو ویژگی استفاده می کند، ویژگی اول آنکه چون از نور خورشید فراری است . وقتی به چیزی مانند درخت یا ستون خانه حمله می کند، آن را از درون پوک می کند به گونه ایکه جدار بیرونی و پوسته بیرونی سوراخ نشود، به این ترتیب ، انسان هرگز متوجه تهی شدن و سست شدن ستون خانه نمی شود، مگر افراد متخصص و ژرف نگر، ویژگی دوم او این است که ویرانگری خود را به آرامی و اندک اندک انجام می دهد، به گونه ای که تا قبل از وقوع حادثه ، هر کس به ستون یا درخت تکیه دهد، متوجه فاجعه ای که در شرف وقوع است نمی شود، آن فاجعه ای که بر سر اسلام به وقوع پیوستو می رفت تا به مرور زمان ، همراه با خواب غفلتی که سراسر عالم اسلام را فراگرفته بود، ستون خیمه اسلام را یکسره نابود کند، درست مانند همین جریان بود، مسلمانان در خواب غفلت ، و مخالفین به آرامی و تدریج ، مشغول تهی کردن و نابود کردن اساس و ریشه های درونی و پر اهمیت اسلام بودند.
آنچه ما در این نوشتار بر آنیم که به وضوح روشن سازیم ، بیان عمق فاجعه و خطر بزرگی بود که می رفت اسلام و زحمات پیامبر اکرم و شهداء و فداکاریهای اهل بیت عصمت و طهارت را از بین ببرد. این درست است که خداوند دین خود را حفظ می کند، اما منافقین سعی خود را بکار خواهند گرفت ، و خداوند هم به وسیله اسباب و علل طبیعی دین خود را محافظت می کند، و حکمت الهی بر این قرار گرفت که سیدالشهداء، خون خدا شود و سر بقاء دین گردد همچنانکه نبی مکرم آورنده آن شریعت شد.
امیرالمؤ منین علیه السلام وقتی پرچمهای معاویه و اهل شام را دید فرمود: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و خلایق را آفرید، اینها اسلام را بالاجبار پذیرفتند ولی در باطن مسلمان نبودند، وقتی که یار و یاور پیدا کردند، کفر خود را اظهار نمودند و به دشمنی خود با ما برگشتند، جز اینکه نماز را رها نکردند. آنچه بعد از پیامبر اکرم انجام گرفت ، خواسته یا ناخواسته ، نتیجه ای جز نابودی تدریجی اسلام نداشت .
اسرار عاشورا (1و2) - محمد نجفی یزدی
تاریخچه مختصر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، طبق آنچه مشهور است در سوم ماه شعبان سال چهارم یا سوم هجری متولد گردیده است ، نام مبارکش حسین و کنیه ایشان ابا عبدالله و ملقب به سیدالشهداء می باشد، مادر گرامش حضرت فاطمه دختر پیامبر اکرم و پدر بزرگوارش ، حضرت علی ابن ابیطالب امیرالمؤ منین ، برادر بزرگوارش امام مجتبی حضرت حسن علیه السلام ، ایشان فرزند دوم حضرت فاطمه علیهاالسلام می باشد که میان ایشان و امام مجتبی ، کمتراز یکسال فاصله شده است ، حضرت زینب و ام کلثوم دو خواهر گرامی ایشان از نسل حضرت فاطمه علیهاالسلام می باشند، هنگام رحلت پیامبر اکرم ، امام حسین علیه السلام شش یا هفت ساله بودند، اندکی پس از رحلت پیامبر صدیقه طاهره مادر گرامیش از ظلم دشمنان شهید شد، مدت سی سال بعد از پیامبر با پدر بزرگوارش حضرت علی علیه السلام بسر برد، و هنگام شهادت حضرت علی علیه السلام سی و هفت ساله بود، مدت ده سال نیز پس از پدر با برادرش امام مجتبی علیه السلام زندگی نمود، پس از شهادت برادر حدود ده سال امامت نمود، و تا معاویة زنده بود همچنان به صلح برادرش پای بند بود، اما پس از مرگ معاویه ، بر علیه دستگاه ظلم و فساد بنی امیه قیام نمود و سرانجام پس از ششماه و هجرت از مدینه به مکه و از مکه به عراق ، در صحرای کربلا بخاطر احیای اسلام ناب محمدی و افشای خط نفاق و اصلاح انحرافاتی که پس از پیامبر به وقوع پیوسته بود، خود و اصحاب و اهل بیت او شرافتمندانه به شهادت رسیدند.
شهادت حضرت در دهم محرم سال 61 هجری از جانب یزید و به فرمان عبیدالله ابن زیاد والی کوفه ، و فرماندهی عمر ابن سعد واقع شد.
سن مبارکش به هنگام شهادت 57 سال بود.
اسرار عاشورا (1و2) - محمد نجفی یزدی
توسل حضرت آدم به اهل البیت علیهم السلام
در روایات اهل سنت نیز آمده است که ابن عباس گوید: حضرت آدم از خداوند سؤ ال نمود آیا کسی را که برتر از من باشد آفریده اید، خداوند فرمود: آری و اگر اینها نبودند ترا نمی آفریدم ، سپس خداوند به فرشتگان فرمان داد تا پرده ها را بالا زنند، حضرت آدم پنج شبح در مقابل عرش دید، که اشباح پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام ) بود، و از همین جابود که وقتی دچار آن خطا شد، خداوند را بحق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام ) قسم داد و خداوند توبه او را پذیرفت .
مؤ لف گوید: روایات در مورد خلقت ارواح ائمه بسیار زیاد و در کتب علماء شیعه مفصل بیان شده است ، و همین روایات روزنه خوبی است برای کسانی که می خواهند به عظمت اهل البیت علیهم السلام در پیشگاه الهی پی ببرند.
اسرار عاشورا (1و2) - محمد نجفی یزدی
عدالت گستری مهدی
عدالت و تشکیل جامعهای بر اساس عدل از آرمانهای همیشگی بشر بوده و در طول هزاران سالی که از زندگی انسان بر کره خاک میگذرد و صدها و هزاران نفر در پی تحقق این آرمان، بشریت خسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیدهاند، اما جز در مقاطع کوتاهی از زندگی بشر و آن هم در سرزمینهای محدود هرگز این آرمان بدرستی تحقق نیافتهو هنوز هم عدالت آرزویی دست نیافتنی برای انسان عصر حاضر است.با توجه به همین موضوع در روایتهایی که از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکی از بزرگترین رسالتهای امام مهدی (ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعی را تنها در سایه حکومت او امکانپذیر دانستهاند.از جمله این روایتها روایتی است که از حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) نقل شده و در آن آمده است:«لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسولالله (ص) یقول .اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانی میگرداند که مردی از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.پیامبر گرامی اسلامی (ص) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین (ع) را چنین بیان میکنند:«… و جعل من صلب الحسین (ع) ائمة یقومون بامری…التاسع منهم قائم اهل بیتی، مهدی امتی، اشبه الناس بی فی، شمائله و اقواله و افعاله، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة، فیعلن امرالله و یظهر دین الله…فیملا الارض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما.»…. خداوند از فرزندان امام حسین، امامانی قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا میدارند. نهم آنان قائمخاندان من مهدی امتم میباشد. او شبیهترین مردمان است به من در سیما و گفتار و کردار. پس از غیبتی طولانی و سرگردانی و سردرگمی مردم، ظاهر میشود، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار میسازد… پس زمین را از عدل و داد لبریز میکند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در کلام بزرگان - محمد فاطمی