اصحاب امام زمان عج در زمان غیبت
مؤمنان مانند پرنده به دنبال لانه میگردند
فَلا یُوحِشَنَّکَ ذَلِکَ وَاعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ وَالْإِخْلاصِ نُزَّعٌ إِلَیْکَ مِثْلَ الطَّیْرِ إِذَا أَمَّتْ أَوْکَارَهَا وَهُمْ مَعْشَرٌ؛
اگرچه این دشمنان هستند، از آنها نترس؛ زیرا تو تنها نیستی. بدانکه دلهای بندگان خالص خدا شیفته به دنبال توست، همان طور که پرندگان مهاجر با شور و شوق و دسته جمعی به سوی لانههای خود حرکت میکنند.
ذّلت را تحمل میکنند
یَطْلُعُونَ بِمَخَائِلِ الذِّلَّةِ وَالِاسْتِکَانَةِ وَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَرَرَةٌ أَعِزَّاءُ؛
آنان ذلت و خواری را احساس میکنند، اما در نزد خدا عزیز و بزرگوارند.
اهل قناعتند
یَبْرُزُونَ بِأَنْفُسٍ مُخْتَلَّةٍ مُحْتَاجَةٍ وَهُمْ أَهْلُ الْقَنَاعَةِ وَالِاعْتِصَامِ؛
افراد محتاجی به نظر میرسند، در حالی که آنها اهل قناعت و بزرگواری هستند.
دین شناسند
اسْتَنْبَطُوا الدِّینَ فَوَازَرُوهُ عَلَی مُجَاهَدَةِ الْأَضْدَادِ؛
دین را به خوبی آموختهاند و در جهاد برعلیه دشمنان از آن کمک میگیرند.
سنگ زیرین آسیاب
خَصَّهُمُ اللَّهُ بِاحْتِمَالِ الضَّیْمِ لِیَشْمُلَهُمْ بِاتِّسَاعِ الْعِزِّ فِی دَارِ الْقَرَارِ؛
خدا آنها را مبتلا به ظلم کرده است تا در روز رستاخیر به عزت کامل برسند.
بسیار صبورند
جَبَلَهُمْ عَلَی خَلائِقِ الصَّبْرِ لِتَکُونَ لَهُمُ الْعَاقِبَةُ الْحُسْنَی وَکَرَامَةُ حُسْنِ الْعُقْبَی؛
آنها را صبور آفریده است تا حیات نیکو و بزرگواری آخرت را نصیبشان نماید.
کلمات قصار امام زمان ( علیه السلام ) - محمد تقی اکبر نژاد
السلام علیک یا علی بن الحسین یا زین العابدین
حق همکیشان
- آن است که به اندیشه ی آزارشان نباشی.
- برای آنان مایه ی رحمت باشی.
- با بدان آنها مدارا کنی.
- با آنان سازگار باشی.
- به اصلاحشان بپردازی.
- از نیکان آنها، خواه به خود احسان کرده باشند و خواه به تو، قدردانی کنی که اگر به خود احسان کرده باشند، به تو هم احسان کردهاند، زیرا آزارشان را از تو برداشته و زحمتی برایت فراهم نکرده و خود را از آزار تو نگه داشته اند.
- بنابراین، برای همه آنها دعا کن.
- همه ی آنان را یاری ده.
- [از آزارشان خودداری کن.
- آنچه برای خودت دوست میداری، برای آنان دوست بدار و آنچه را برای خودت دوست نداری، برای آنان هم دوست نداشته باش.]
- جایگاه هر یک از آنها را رعایت کن بزرگان را به جای پدر، خردسالان را به جای فرزند و میانسالان را به جای برادر خود شمار [و پیرزنان را به جای مادرت حساب کن].
(- هر که نزدت آید، با وی لطف و مهربانی کن.
- و حقوق برادری را در حق برادرت رعایت کن.
جهاد امام سجاد علیه السلام - محمد رضا حسینی جلالی
توصیه های حکیمانه
الاختصاصـ به نقل از اَوزاعی ـ: لقمان حکیم علیه السلام وقتی که از سرزمین خود بیرون رفت ، در موصل ـ که به آن کوملیس گفته می شد ـ فرود آمد . وقتی که در کارش در ماند و اندوهش شدّت گرفت و کسی هم نبود که او را در انجام دادن کارش کمک کند ، پسرش را به خانه برد و در را بر روی خود بست و او را پند داد و گفت : «پسرم ! دنیا ، دریای عمیقی است که انسان های بسیاری در آن هلاک شده اند . از عمل در آن ، توشه بر گیر ، و کشتی ای را بر گیر که مسافر آن ، پَروامندی از خدا باشد . سپس سوار بر کشتی ، به اعماق دریا برو ، تا نجات یابی ، و من نگرانم که نجات نیابی . پسرم ! کشتی [نجات ، ]ایمان است ، و بادبان آن توکّل ، و ساکنان آن شکیبایی ، و پاروهایش روزه و نماز و زکات . پسرم ! هر که بدون کشتی وارد دریا شود ، غرق می گردد . پسرم ! سخن اندک بگو ، و خداوند عز و جل را در همه جا یاد کن ؛ چرا که او تو را بیم داد و ترساند و آگاه ساخت و آموخت . پسرم ! از مردم پند بگیر ، پیش از آن که تو مایه پند مردم شوی . پسرم ! از [پیش آمد] کوچک ، پند بگیر و پیش از آن که بزرگ بر تو وارد شود . پسرم ! هنگام خشم ، خود را مهار کن تا هیزم جهنّم نشوی . پسرم ! فقر ، بهتر از این است که ستم کنی و سرکشی نمایی . پسرم ! بپرهیز از این که قرض بگیری و در پرداخت آن ، خیانت ورزی . پسرم ! بپرهیز از این که کسی را خوار نمایی ؛ چرا که خود نیز خوار می شوی . پسرم ! بپرهیز از این که فقیر از دنیا بیرون بروی و دیگری را سرپرست کار و دارایی ات قرار دهی ، که او را امیر گردانده ای . پسرم ! خدای متعال ، مردم را به خاطر عملشان گرو گرفته است . پس وای بر آنان ، به خاطر آنچه دست و دلشان کسب کرده است . پسرم ! دنیا را در حالی که گناهان و شیطان در آن هستند ، امن ندان . پسرم ! هر آینه نیکوکارانِ پیشین ، مورد آزمون قرار گرفتند ، پس پسینیان چگونه از آن نجات می یابند ؟ پسرم ! دنیا را زندان خود قرار ده ، تا آخرت ، بهشت تو باشد . پسرم ! تو موظّف نشده ای که کوه ها را بر دوش بکشی ، و نیز به انجام دادن چیزی که توانش را نداری ، موظّف نشده ای ، پس گرفتاری را بر دوشت حمل نکن ، و با دست خودت ، خود را قربانی نکن . پسرم ! تو چنان که می کاری ، می دِرَوی ، و چنان که عمل می کنی ، می یابی . پسرم ! با پادشاهان همسایگی نکن ، که تو را می کشند ، و اطاعتشان نکن ، که کافر می گردی . پسرم ! با بینوایان همسایگی کن ؛ بویژه با نادارها و بینوایان مسلمان . پسرم ! برای یتیم ، همچون پدری مهربان ، و برای بیوه زنان ، همچون همسری دلسوز باش . پسرم ! چنین نیست که هر کس بگوید : «مرا بیامرز» آمرزیده شود . آمرزیده نشود ، مگر کسی که پروردگارش را اطاعت کرده باشد . پسرم ! [نخست ،] همسایه و سپس خانه ! پسرم ! [نخست ،] رفیق و سپس راه ! پسرم ! اگر خانه ها بر ارّابه ساخته می شدند ، هیچ کس هرگز با همسایه بد ، همسایگی نمی کرد . پسرم ! تنهایی ، از رفیق بد بهتر است . پسرم ! رفیق نیکوکار ، از تنهایی بهتر است . پسرم ! جابه جایی سنگ و آهن ، از همراه بد بهتر است . پسرم ! من سنگ و آهن را جابه جا کردم ؛ ولی چیزی سنگین تر از همراه بد نیافتم . پسرم ! هر که با همراه بد رفاقت کند ، سالم نمی مانَد ، و هر که وارد مکان های بد شود، متّهم می شود . پسرم ! هر که زبانش را نگه ندارد ، پشیمان می گردد . پسرم ! نیکوکار را با نیکیِ خودش سزا توانی داد ؛ ولی بدکار ، کارهای بدش برای تو کافی است و هر قدر بکوشی ، نمی توانی برای او کاری بیش از آنچه خودش برای خود انجام می دهد ، به جا آوری . پسرم ! کیست که خدا را پرستید و خدا او را خوار کرد؟! و کیست که هوای او کرد و او را نیافت؟! پسرم ! کیست که خدا را یاد کرد ، ولی او یادش نکرد؟! و کیست که به خدا توکّل کرد ، ولی خدا او را به دیگری واگذاشت؟! و کیست که به سوی خداوند عز و جل لابه کرد ، ولی به او رحم ننمود؟! پسرم ! با بزرگ مشورت کن ، و از مشورت با کوچک نیز حیا نکن . پسرم ! از دوستی با فاسقان بپرهیز . آنان چون سگان اند که اگر نزد تو چیزی را بیابند ، می خورند ، و گرنه ، تو را سرزنش می کنند و رسوایت می کنند ، و دوستیِ آنان میان خودشان ، لحظه ای است . پسرم ! دشمنیِ مؤمنان ، از دوستی فاسق ، بهتر است . پسرم ! به مؤمن ستم می کنی ؛ ولی او به تو ستم روا نمی دارد ، در پیِ زیان او هستی ؛ ولی او از تو راضی است ، و [اما] فاسق ، خدا را رعایت نمی کند ، چگونه تو را رعایت کند ؟! پسرم ! بر شمارِ دوستان بیفزا و از دشمنان در امان نباش ؛ زیرا کینه در سینه هایشان ، مانند آبِ (/ آتشِ) زیر خاکستر است . پسرم ! پیش از آن که با مردمْ سخن بگویی ، با سلام کردن و دست دادن آغاز کن . پسرم ! مردم را چنان در فشار قرار نده که با تو دشمنی کنند ، و [خیلی هم ]آسان گیر نباش که خوارت کنند . چنان شیرین نباش که تو را بخورند ، و چنان تلخ هم نباش که تو را دور بیندازند . [و به روایتی :] چنان شیرین نباش که بلعیده شوی ، و چنان تلخ نباش که پرتاب گردی . پسرم ! درباره دانش خدا بگومگو نکن ؛ چرا که دانش خدا ، درک نمی شود و شمارش ندارد . پسرم ! از خدا چنان بترس که از رحمتش ناامید نگردی ، و به خدا چنان امیدوار باش که از مکرش در امان نباشی . پسرم ! نفس را از هوا و هوس باز دار ؛ چراکه اگر نفس را از هوا و هوس باز نداری ، وارد بهشت نمی گردی و آن را نمی بینی . [و به روایتی :] نفست را از هوایش باز دار ؛ زیرا در هوای آن ، نابودی است . پسرم ! تو از همان هنگام که از شکم مادرت فرود آمدی ، رو به آخرت و پشت به دنیا کرده ای ؛ حال اگر به آینده برسی ، بهتر از این است که به عقب برگردی . پسرم ! از غرور و تکبّر و فخرفروشی بپرهیز ، که [با این خصلت ها ]همسایه ابلیس در خانه اش هستی . پسرم ! غرور و تکبّر و فخرفروشی را از خود دور کن ، و بدان که تو ساکن قبرستان خواهی شد . پسرم ! بدان که هر کس با ابلیسْ همسایگی کند ، در سرای حقیر و بی کرامت جای خواهد داشت که در آن ، نه می میرد و نه می زید . پسرم ! وای بر کسی که مغرور و متکبّر شود ! چگونه خود را بزرگ شمارد کسی که از گِل آفریده شده و به گِلی باز می گردد ، آن گاه نداند که به کدام سو می رود ؛ به سوی بهشت؟ که در این صورت ، کامیاب شده ، یا به سوی جهنّم؟ که در این صورت ، زیان آشکاری دیده و بدبخت گردیده است . [و به روایتی :] چگونه زور می گوید کسی که دو بار ، در مجرای بول قرار گرفته است ، چگونه زور می گوید ؟! پسرم ! آدمیزاد ، چگونه می خوابد ، در حالی که مرگ در پیِ اوست ؟! و چگونه غفلت می کند ، در حالی که از او غفلت نمی شود ؟! پسرم ! هر آینه برگزیدگان خداوند عز و جل و دوستان و پیامبرانش ـ که درود خدا بر آنان باد! ـ [همگی ]مردند ؛ پس کیست که پس از آنها جاوید مانَد و رها گردد . پسرم ! با کنیزت هم بستر نشو ؛ هر چند خوش آیند تو باشد ، و خودت را از او باز دار و او را شوهر بده . پسرم ! رازت را نزد همسرت فاش نکن ، و بر درِ خانه ات ننشین . پسرم ! همانا زن از دنده ای کج آفریده شده که اگر راستش کنی ، آن را می شکنی و اگر رهایش کنی ، کج می ماند . آنان را در خانه ها نگه دار . اگر نیکی کردند ، نیکی شان را بپذیر و اگر بدی کردند ، شکیبا باش . همانا شکیبایی ، از کارهای مهم و بزرگ است . پسرم ! زنان ، چهار گروه اند : دو گروهشان صالح ، و دو گروهشان ملعون اند . یکی از آن دو گروه صالح ، زنی است که در میان قوم خود ، شریف و بزرگوار و در پیش خود ، رام و آرام است ؛ زنی که اگر به او چیزی داده شود ، سپاس می گزارد ، و اگر گرفتار شود ، شکیبایی می ورزد ؛ اندک ، در دستان او بسیار جلوه می کند و در خانه اش درست کار است . دوم از گروه زنان صالح ؛ زنی است که بسیار مهربان و زاینده است ؛ همیشه با شوهرش به نیکی رفتار می کند . او مانند مادر مهربان ، بر بزرگان قوم ، محبّت و بر خُردسالان ، دلسوزی می نماید . فرزند شوهرش را دوست می دارد ؛ هر چند از زن دیگری باشد . در بر دارنده خوبی ها ، مورد رضایت شوهر ، و اصلاح کننده خود و خانواده و مال و فرزند است . بنا بر این ، او [در کمیابی] ، مانند طلای سرخ است . خوشا به حال آن که چنین زنی روزی اش شده است ، که اگر در حضور شوهرش باشد ، یاری اش می کند و اگر از او غایب باشد ، [دارایی و آبروی] او را نگه می دارد . اما یکی از آن دو گروه ملعون ؛ زنی است که پیش خود ، بزرگ و در میان قومش رام و آرام است ؛ اگر به او عطا شود ، خشم می کند و اگر منع شود ، عتاب می کند و خشم می گیرد . بنا بر این ، شوهرش در دست او گرفتار است و همسایگانش از دست او در رنج اند . پس او همانند شیر است که اگر نزدیکش شوی ، تو را می خورد و اگر بگریزی ، تو را می کشد . زن ملعون دوم ، زنی است که نزد شوهرش است ؛ ولی میلش با همسایگان است . پس زودْخشم و زودْگریان است . اگر در حضور شوهر باشد ، به او سودی نمی رساند و اگر از او غایب باشد ، او را رسوا می سازد . او به منزله زمین شوری است که اگر آبش دهی ، [آن را فرو نمی برد و] آب بالا می آید و زمین در آن غرق می شود ، و اگر رهایش کنی ، تشنه می گردد . اگر فرزندی از او روزی ات شد ، از او بهره مند نمی گردی . پسرم ! با کنیز ازدواج نکن ، که فرزندت ـ در حالی که حاصل توست ـ پیش خودت به فروش می رسد . پسرم ! اگر زنان هم همانند شراب ، قابل چشیدن بودند ، هیچ مردی هرگز با زن بدی ازدواج نمی کرد . پسرم ! به کسی که به تو بدی کرد ، نیکی کن و بر [مال] دنیا نیفزا ؛ چرا که تو از آن ، غافلی و دقّت کن و ببین به کجای آن می روی . پسرم ! مال یتیم را نخور ، که در روز رستاخیز ، رسوا می شوی و موظّف می شوی که آن را بدو باز گردانی . پسرم ! اگر [قرار بود] کسی از دیگری بی نیاز شود ، هر آینه فرزند ، از پدرش بی نیاز می شد . پسرم ! جهنّم ، همه جهانیان را در بر خواهد گرفت و هیچ کس از آن نجات نخواهد یافت ، جز کسی که خداوند بر او رحم کند و او را به خود نزدیک گردانَد . پسرم ! بد زبان ، تو را نفریبد ؛ چرا که [در روز رستاخیز ،] دلش مُهر می خورد ؛ ولی اعضایش سخن می گویند و به ضررش گواهی می دهند . پسرم ! به مردم دشنام نده ، که [در پاسخ ، به پدر و مادرت دشنام می دهند و] در این صورت ، این تویی که پدر و مادرت را دشنام داده ای . پسرم ! نیکی ات تو را مغرور نسازد ، و به واسطه عمل خوبت ، خود را بزرگ نشمار که هلاک می گردی . پسرم ! نماز را بر پادار و امر به معروف و نهی از منکر کن ، و بر ناگواری هایی که به تو می رسد ، شکیبا باش ؛ چرا که شکیبایی ، از کارهای بزرگ و مهم است . پسرم ! به خدا شرک نورز ؛ چرا که شرک ، ستمی بزرگ است . پسرم ! در زمین ، خرامان راه نرو ؛ چرا که تو هرگز نمی توانی زمین را بشکافی و به بلندای کوه ها برسی . پسرم ! هر روزی که بر تو می آید ، روز تازه ای است که نزد پروردگار بخشنده ، به ضرر تو گواهی خواهد داد . پسرم ! تو ، پیچیده در کفن هایت و جایگیر در قبرت ، بیننده همه عملت خواهی بود . پسرم ! چگونه در خانه کسی سُکنا می گزینی که ناخشنودش نموده ای؟ یا چگونه با کسی همسایگی می کنی که نافرمانی اش کرده ای؟ پسرم ! آنچه را به تو مربوط است ، رعایت کن و آنچه را به تو مربوط نیست ، از خود دور کن ؛ چرا که اندک آن ، تو را بس است و بسیار آن به تو مربوط نیست . پسرم ! دیگری را بر خودت مقدّم ندار ، و دارایی ات را برای دشمنانت به ارث نگذار . پسرم ! هر آینه حلال کوچک ، به حساب می آید ؛ پس چگونه است حرام بسیار؟! پسرم ! چشمت از چیزی که مال تو و در اختیار تو نیست ، را باز دار ، و در ملکوت آسمان ها و زمین و کوه ها و مخلوقات خدا ، طولانی بیندیش ، که این برای پند دلت ، کافی است . پسرم ! سفارش پدر مهربان و دلسوز را بپذیر . پسرم ! پیش از آن که اجلت فرا رسد ، و پیش از آن که کوه ها تکان بخورند و خورشید و ماه جمع گردند ، تو در سایه دانشت ، [به انجام دادن کارهای نیک] ، شتاب کن . پسرم ! [روز رستاخیز ،] زمانی است که آسمان ، شکافته و در هم پیچیده می شود و فرشتگان در صف هایی ـ در حال ترس [از خدا] و محافظت شده و مهربان ـ فرود می آیند و تو موظّف می شوی که از صراط بگذری ، و در این هنگام ، عملت را مشاهده می کنی ، و ترازوها [ی سنجش عمل] برپا می شوند و نامه های اعمال ، گشوده می گردند .
حکمت نامه لقمان - محمد محمدی ری شهری
آسیه
یکی از زنان نمونه ، مومنه و صابر ، آسیه است .
وی ، کـه دختر مزاحم و همسر فرعون است ، در میان زرق و برق و تجملات زندگی می کرد ، ولی هـرگـز تـسلیم هوای نفس نگردید و با ایمانی محکم به پروردگار ، مدافعی حقیقی برای حضرت موسی (ع ) در بارگاه فرعون بود .
آسیه ، در همان دوران کودکی ، حضرت موسی (ع ) را از آب گرفت و بهتر از مادر ، از وی پرستاری کرد و هرگز اجازه نداد به حضرتش آسیبی برسد .
هنگامی که حادثه دلخراش همسر و بچه های حزبیل به وقوع پیوست ، خداوند عروج عارفانه آن زن پارسا و قهرمان را به دید آسیه گذاشت و ایمان آسیه از آن صحنه ، قوی تر شد .
وی پـس از آن مـاجـرا ، در عالمی از نیایش و رازونیاز با خدای خود بود که فرعون بر او وارد شد و ایمان مخفی آسیه بر طاغوت زمان آشکارشد .
آسـیـه در آن روز ، مـهر سکوت را شکست ، در مقابل فرعون ایستاد و با کمال قاطعیت گفت : ای فرعون ! .
تـا بـه کـی در خـواب غـفـلـت فـرو رفته ای و می خواهی بندگان خاص خداوند را در میان آتش بسوزانی ؟ ! .
نمی دانی که همسر حزبیل در چه جایگاهی واردشد ! .
فرعون گفت : مگر تو هم در مورد خدایی من شک داری ؟ .
آسیه گفت : مگر من به خدایی تو اعتقاد داشتم ؟ .
من از روزی که موسی (ع ) را از رود نیل گرفتم به پیامبری او معتقدشدم ! .
فرعون ابتدا سعی کرد او را با زبانخوش گمراه سازد ، ولی نتیجه ای نگرفت ، پس با ارعاب و تهدید وارد شد و با خشم فریادزد : ای آسیه ! .
تو را به گونه ای بکشم که هیچ کس را تا به حال آن گونه نکشته ام ! .
سـپـس مـادر آسـیه را احضار و به او گوشزد کرد : دخترت مانند آن زن آرایشگر (همسر حزبیل ) دیوانه شده است ، یا باید به پروردگار موسی کافرشود و یا دستور می دهم که او را بکشند .
مادر آسیه دخترش را به گوشه ای برد و به همراهی با فرعون ترغیب کرد .
آسیه گفت : هرگز به خدای موسی کافر نخواهم شد .
فـرعون دستورداد مردم را جمع کردند و آن گاه به دستور او آسیه را به زمین خواباندند و دست و پایش را به چهارمیخ بستند و سنگ بزرگی بر روی سینه اش قراردادند .
آسـیـه در آن حـال سخت ، اللّه ، اللّه می گفت و با خدایش مناجات پرمعنایی داشت و نجوا می کرد : رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه ونجنی من فرعون وعم له ونجنی من القوم الظالمین ، پروردگارا ! در بهشت نزد خودت خانه ای برایم بناکن ! .
و مرا از دست فرعون و عملش نجات بخش و مرا از گروه ستمکاران رهایی ده .
خداوند در این لحظه ، پرده از چشم آسیه برداشت و مقام وی را به او نشان داد .آسیه خوشحال و خندان شد .
فرعون با کمال تعجب گفت : همسرم دیوانه شده است ! .در میان این همه سختی و شکنجه می خندد ! .
آسیه گفت : به خدا سوگند ! دیوانه نشده ام ، اکنون شاهد و ناظر جایگاهی هستم که در بهشت برایم مهیا کرده اند .در همین حال ، آسیه به دیدار حق شتافت و ندای پروردگارش را لبیک گفت .
زنان نمونه - علی شیرازی
آثار شوم بندگی غلط
بی تردید انسان از خط بندگی نمی تواند گریز داشته باشد ، و در هیچ لحظه ای از لحظات زندگی ، از مسئله بندگیو عبودیت آزاد نیست . چیزی که هست این است که بندگی انسان ممکن است به دو صورت شکل بگیرد : یکی بندگی صحیح و دیگر بندگی و عبادت غلط .
در صورتی که عبودیت انسان صحیح صورت بگیرد ، یعنی انسان به حقیقت، تابع برنامه های سعادت بخش پروردگار مهربان عالم باشد ، تمام استعدادها ، هنرها و مایه های اصالت و معرفت انسان شکوفا خواهد شد ، و از این موجود محدود خاکی ، وجودی الهی و ملکوتی و بنده ای متصل به خدای متعال که صفاتش نامحدود است ساخته خواهد گشت.
انسان در صورت دچار شدن به بندگی غلط ، یعنی گرفتار آمدن به بند طاغوت ها و هوای نفس ، تمام استعدادها و حقایق عالی وجودیش بسته خواهد ماند ، و در این رشته ، انسان تبدیل به شرورترین موجود زمین خواهد شد ، قرآن مجید می فرماید :
( إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَیَعْقِلُونَ )( انفال (8) : 22 )
« بدترین جنبندگان نزد خدا افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی کنند » .
در این حال انسان منبعی از شر و پلیدی و ظرفی از پستی و شقاوت می شود ، به طوری که جنبندگان دیگر از او جز شر و ضرر ، چیزی نخواهند دید .
انسان هنگام دچار شدن به بندگی غلط ، حتی به نزدیکترین افرادش ، که زن و فرزندان هستند ، رحم نخواهد کرد ، عدم ترحم او به معنای نپرداختن نفقه آنان نیست ، ممکن است از نظر مادی به بهترین صورت خانواده خود را اداره کند ; اما از نظر تربیت و معنویت ، بزرگترین لطمه را به آنان خواهد زد ; زیرا وقتی سرپرست خانواده ، دارای مسیری غلط و راهی شیطانی باشد ، به ناچار افراد تحت تکفّلش به راه او کشیده می شوند و در گمراهی و ضلالت خواهند افتاد .
البته هر کدام از افراد خانواده ، خودشان انسان های مسئولی هستند و باید تکالیف الهی خود را به طور شایسته ای انجام دهند ; ولی این طور نیست که اثرپذیر از سرپرست خود نباشند ، قطعاً پدر در شکل دادن شخصیتی آنان اثر دارد ، و بیشتر اوقات ، زن و فرزند تصور می کنند راه پدر خانواده راه صحیحی است و این گونه پدران خائن همانانی هستند که قرآن مجید در سوره«احزاب»
درباره آنان و شکایت زن و فرزند از جنایات آنان می فرماید :
( وَقَالُوا رَبَّنَا إِنّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبیلاَ * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیِنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِیراً )(احزاب،67-68)
« ما از فرمانروایان و بزرگانمان اطاعت کردیم ، در نتیجه گمراهمان کردند .
* پروردگارا ! آنان را از عذاب دو چندان ده ، و کاملاً از رحمتت دورشان ساز » .
گناه گمراه کردن دیگران به اندازه ای سنگین است که در تأویل آیه 32 سوره « مائده » گفته اند گمراه کردن یک انسان ، یا به یادگار گذاشتن یک روش غلط که دیگران دچار آن شوند ، مساوی با کشتن تمام مردم است.
در روایات آمده است که مراد از « قتل » در آیه مورد نظر فقط کشتن نیست ; بلکه قتل عقل ، فطرت ، روح و روان ، و به تعبیر دیگر پیشگیری از رشد و کمال دیگران است .
در هر صورت در عبودیت غلط ، هم نابودی واقعیات اصیل انسانی خود انسان و هم تباه شدن مایه های تربیتی دیگران مطرح است ، و انسان در طول تاریخ گناهی بزرگتر و پر خطرتر از این گناه به خود ندیده است .
بر بال اندیشه - حسین انصاریان